محل تبلیغات شما

لیـــــــــــــــراوی



خش ماهور میلاتی

      ماهور کجاست ؟

منبع وبلاگ : 

http://mahoormilati.blogfa.com/page/mahoorkojast.aspx


ماهور در فرهنگ لغات به معانی گوناگون آمده گاهی گل ماهور  –زمانی دستگاه ماهور در موسیقی که شعبه نهم از بیست و  چهار شعبه موسیقی قدیم است و چندی به سرزمین خشک و بی  آب و تپه و تلالی که به صورت پیوسته در دامنه کوه ها پدید آمد.

تعبیر و تفسیر شده است که معنی اخیر نام با مسمای منطقه  ماهور میلاتی است . زیرا که به مقدار زیاد کوه و تل دامنه و  بیغوله ی بی آب و آبادانی در آن یافت می شود اما پروردگار  بزرگ در جای جای این برهوت وسیع وکم سکنه معادن با  ارزش نفت – گچ – فسفات – گوگرد و مس قرار داده که هنوز  به جز قسمتی از نفت وگچ استخراج نشده و گنجینه ای است غنی برای آیندگان .



شناخت جغرافیایی

بخش ماهور میلاتی یکی از بخشهای شهرستان نورآباد ممسنی در شمال غربی استان فارس می باشد که بین عرض های جغرافیایی  29 درجه ، 41 دقیقه ، 47 ثانیه و 30 درجه ، 13 دقیقه ، 20 ثانیه شمالی و طول های جغرافیایی 50 درجه ، 37 دقیقه ، 12ثانیه و 51 درجه ، 31 دقیقه ، 32 ثانیه شرقی قرار دارد . بخش ماهور میلاتی که در تاریخ 24/10/1340 خورشیدی به عنوان بخش تاسیس گردیده است و با وسعت 2883 کیلومتر مربع 40% مساحت شهرستان ممسنی را تشکیل می دهد .مرکز بخش روستای بابامنیر است که در فاصله 49 کیلومتری شهر نور آباد مرکز شهرستان ممسنی و در فاصله 156 کیلومتری بندر گناوه قرار دارد .این بخش از شمال با استان کهگیلویه و بویر احمد با حدود 77 کیلومتر مرز مشترک از سمت مشرق و جنوب با استان بوشهر با حدود 90  کیلومتر مرز مشترک از سمت جنوب غربی با شهرستان کازرون با حدود 32 کیلومتر مرز مشترک و از سمت غرب با بخش مرکزی شهرستان ممسنی با حدود 61 کیلومتر مرز مشترک همسایه می باشد و بیش ترین اراضی منطقه به صورت تپه ماهور میباشند و دشت نوان و هفت دشت بالا و پایین و میشان مناطق مسطح منطقه را تشکیل می دهند . منطقه از نظر تقسیم بندی جغرافیایی در مرز محدوده آب و هوای گرم و خشک و محدوده آب و هوای مدیترانه  ای قرار گرفته است . از لحاظ زمین شناسی در ناحیه ی چین خوردگی های زاگرس قرار گرفته و مربوط به دوران سوم زمین شناسی می باشد. و عمده تشکیلات زمین شناسی منطقه شامل تشکیلات گچی متشکل از لایه های گچ ، نمک  و انواع مارن های سیلیسی و آهکی است که از تشکیلات گچی اثر نا مطلوبی روی آب های منطقه دارد . اکثر قسمت های منطقه جزء چین خوردگی آلپین بوده که در دوره های سوم زمین شناسی  به وقوع پیوسته و از سلسله جبال هایی که به وجود آوردن سلسله جبال زاگرس است . مرتفع ترین قله این بخش درا به ارتفاع 1706 متر از سطح آب های آزاد است که حد فاصل مرز دو دهستان ماهور و میشان می باشد و پست ترین نقطه بخش با حدود 160 متر ارتفاع از سطح آب های آزاد در شرق بخش ماهور و در مسیر ارتباطی به طرف بندر گناوه در خط مرزی دو استان فارس و بوشهر قرار دارد .منطقه دارای زمستان خنک و تابستان های بسیار گرم می باشد . متوسط درجه حرارت سالیانه 25/19  درجه سانتی گراد و حد اکثر مطلق درجه ی حرارت 47 درجه سانتی گراد و حداقل  آن 5/3- درجه سانتی گراد می باشد . بخش ماهور میلاتی را با توجه به وسعت منطقه و توزیع جمعیت و شرایط توپوگرافی می توان به چند ناحیه اصلی : 1. بابامنیر 2. برم سیاه  3. بید خل 4.کلاتون 5 . بید خل تقسیم کرد .رودهایی که در بخش ماهور جریان دارند که اغلب از ارتفاعات آن سرچشمه میگیرند عبارتند از : 1. رودخانه شور 2. رود سلبیز 3.روخانه سیاه 4. رود بابامنیر و آب های سطحی پیر سرخ ، قوچ قوس، هفت قنات و کوه سیاه را  تقسیم  کرد.

جمعیت ماهور میلاتی

 

بخش ماهور میلاتی به مساحت 2883 کیلومتر مربع بر اساس آخرین سرشماری جمعیتی بالغ بر 8158 نفر بوده و که 4024 نفر از آن مرد و 4134 نفر زن می باشد و تراکم جمعیتی منطقه تقریبا سه نفر در هر کیلو متر مربع است . از آن جا که بخش ماهور میلاتی قشلاق زمستانی عشایر کوچ رو ی ترک زبان قشقایی است جمعیت آن در زمستان ها و اوایل بهار که عشایر از شهرستان های  سپیدان ، اقلید ، آباده ، شهرضا ،نورآباد ، کازرون ، قائمیه و دیگر نقاط برای کشت اراضی خویش و غالباً به منظور امور دام داری به این منطقه مهاجرت می نمایند بیشتر از تعداد فوق و بالغ بر  25000 نفر می باشد .این بخش دارای دو دهستان زیر می باشد  :

 

1.دهستان ماهور به مرکزیت بابامنیر به مساحت 1169 کیلومتر و جمعیتی بالغ بر 5380 نفر در شرق بخش که سربند ماهور گفته می شود .

 

2.دهستان میشان به مرکزیت میشان علیا به مساحت 1714 کیلومتر و جمعیتی بالغ بر 2778 نفر در غرب بخش  که زیر بند ماهور گفته می شود .

 

مرکز بخش روستای بابامنیر است با جمعیت 1994 نفر مدفن عارف و زاهد شیخ منیر الدین می باشد و قدمت تاریخی 700ساله در دامنه ی کوه بزان قرار دارد . و دارای چشمه سارها و باغ ها و آب و هوایی در زمستان دلچسب و در تابستان قابل تحمل می باشد.وجه تسمیه بابامنیر با عنایت به این که در گوشه ی نام عرفا را با پیشوند بابا ذکر کرده اند به مناسبت وجود مقبره ی شیخ منیر الدین در این روستا می باشد

 

اماکن متبرکه ماهور میلاتی

 

1.امام زاده بابامنیر :این پیر بزرگوار شیخ عارفی بود که م از 700 سال قبل به دیار ماهور امده ودر کوه بزان دو کیلومتری روستای بابامنیر در محلی  موسوم به چله گاه رحل اقامت افکنده و به اعتکاف و ریاضت پرداخته است ودر داخل قطعه سنگ منفرد ونسبتاً بزرگی که درون ان به ارتفاع قریب به یک متر حفاری گردیده وجای ست یک نفر را دارد وبه برد بابامنیر مشهور است و هم اکنون موجود است زندگی می نموده است . حسب تحقیقات سازمان میراث فرهنگی فارس بنای مدفن و گنبد این پیر بزرگوار به شکل مخروطی وپلکانی مدرج و دندانه است واحتمال به قریب یقین مربوط به دوره صفویه است که در دورهای بعد تعمیراتی برروی ان انجام گرفته است .ارتفاع گنبد تقریباً 15متر و بنا از مصالح سنگ و گچ به ابعاد 19.5*19.9 ساخته شده واز نظر پلان شباهت زیادی به چهار طاقهای ساسانی دارد.

 

2. امام زاده حسن قاضی در فاصله 22 کیلومتری بید کرز و در فاصله 3 کیلومتری شمال شرقی روستای صفر بیگ دو بقعه متصل به هم دیده میشود شکل به ظاهر گنبدی ان به شیوه معماری اسلامی باز سازی شده است . ارامگاه حسن قاضی در بقعه اول می باشد که ضریحی چوپی دارد و ایاتی از کلام الله بر ان منقوش است ودر ارامگاه دوم هم پسر حسن قاضی است.

 

3. امام زاده جمال کرز وشاهزاده محمود در روستای جمال کرز در جنوب بید کرز وبه فاصله چهار کیلومتری ان بناهای این مجموعه که در مجاورت هم ساخته شده اند و با توجه به فرم بناها ومعماری مربوط به دوره صفویه می باشد ومصالح ساختمانی ان از سنگ و گچ است که از نظر فرم شباهت زیادی به بقعه حسن قاضی دارد .

 

4.امامزاده بی بی حنان در سه کیلومتری بابامنیر قراردارد.

 

5. امامزاده پیر شهید واقع در بید کرز.

 

6. امام زاده شاه تسلیم واقع در روستای شاه تسلیم با فاصله 103 کیلومتری نوراباد.

 

7. امام زاده شاه ابوطالب واقع درروستای چاه انجیر بفاصله129 کیلومتری نوراباد

 

8.امام زاده سید حسین شیر لنگ واقع درروستای نزاع با فاصله 35 کیلومتری روستای بابامنیر.

 

معاریف و مشاهیر ماهور میلاتی

 

 

در مورد مشاهیر و معاریف منطقه ماهور میلاتی در مقاله محققانه آقای هاشم می خوانیم ؛ پس از فتح شهر توج در قرون اولیه اسلامی و از آن جائی که این شهر مکان و پایگاهی در صدر اسلام گردیده بود علما و دانشمندان بزرگی از آنجا برخاسته و به عنوان پرچم داران علم و معرفت به موعظه و ارشاد مردم می پرداختند  .با سیری در قرون اول تا چهارم و بنا به روایات یاقوت حموی در معجم البلدان بزرگ مردانی از این ناحیه برخاسته اند . که همگی اهل فضل و دانش بودند . اسامی 17 نفر از این مشاهیر در کتب معتبر ثبت گردیده است که عبارتند از :

 

     1-عبد الله بن محمد هارون توزی که شاگرد ابن عبده و اصمعی و ابن زید بوده ، در محضر آنان علوم زمانه را یاد گرفته و کتاب سیبویه را در محضر  بزرگ ابن عمر الجرمی آموخته است وی تا سال 238 قمری در شهر توز به موعظه و ارشاد مردم مشغول بوده و در این تاریخ وفات نموده است .

 

     2-ابوبکر محمد توزی استادی هوشیار و پرهیزگار از اهل سنت و جماعت بوده وی علاوه بر ارشاد مردم در منطقه کوره شاپور در شیراز امامت جمعه را هم بر  عهده داشته و در سال 384 هجری وفات نموده است .

 

     3-زبیر بن عبد الله  توزی ساکن بیشاپور بوده وی هم مدتی در توز ست داشته و از راویان حدیث غدیر است که در سال 370 هجری وفات نموده است .

 

دیگر مشاهیر که فقط اسامی آنان در کتب درج گردیده و از وضعیت زندگی آنان اطلاعی در دست نیست عبارتند از

 

       4-ابو خوص عمر ابن موسی توزی 2-ابوالحسن احمد بن علی  توزی 3-محمد ابن داود توزی 4-ابو یعقوب  اسحق  5.عمر ابن داود توزی 6.ابوالقاسم عبد الله

 

جالب توجه این است که این مشاهیر همگی به دنبال نامشان پسوند توزی داشته و منسوب به شهر توز شهر باستانی ماهور میلاتی می باشد که حکایت از رونق علم و دانش و فقه و کلام و دیگر علوم اسلامی در سده های اول تا چهارم هجری در این منطقه دارد.

 

مناظر دیدنی بخش ماهور میلاتی

 

1.آبشار بابامنیر یا طوف چله گاه: در 2 کیلو متری بابامنیر که از ارتفاعات کوه بزان جاری است . منظره عمومی کوه بزان با ارتفاع بیش از 1600 متر از سطح آب های آزاد که پوشیده از درختان انبوه و کهن بلوط و بنه وبادام وحشی است .

 

2.چشمه ی بزرگ بید خل :این چشمه با آب بسیار فراوان و گوارا و مناظر زیبا و دل انگیز اطراف خود و درختان و مرکبات شاهکاری است از زیبایی های طبیعت در 75 کیلومتری بابامنیر واقع است و فاصله ی آن تا رودخانه ی زهره 1 کیلومتر است .

 

3.دریاچه ی برم شور: به طول تقریبی 3 کیلومتر و به عرض حدود 500 متر در 30 کیلومتری غرب بابامنیر واقع است . در سال های اخیر در این دریاچه ماهی پرورش می دهند منظر زیبای دریاچه به خصوص در اسفند ماه و اوایل بهار دل انگیز است .

 

4 . کوه سیاه :که در گذشته گله های بز و پازن و قوچ کوهی و کبک و تیهو در آن جا فراوان بوده و متاسفانه بر اثر شکار های بی رویه نژاد این گله و طیور به انقراض می رود .

 

5.کوه و مرتع و کشتزار  تنگ کله گاوی:در نزدیکی روستای میشان که مناظر  زیبای آن در بهمن ماه و اسفند و فروردین می تواند الهام بخش هر  طبیعت دوست باشد .

 

روستا های بخش ماهور میلاتی عبارتند از :

 






اصلی

نام محلی

نام اصلی

نام محلی

1-آب انجیر

 

101- دشت کالوسی

 

2-آب زالو

 

102-دشت کربلا

 

3-آب شیرین

 

103-دشت کریم

 

4-آب گرم

 

104-دشت کنگری

 

5-آهو باز

 

105-دشت مورد

 

6-امام زاده ابو طالب

 

106-دشت مورد کوه سیاه

 

7-امام زاده منیر

 

107-دشت میبو

 

8-او دلی شکستان

 

108-دلوار کوه سیاه

 

9-بابا خانی

 

109-دو راه میشان

 

10-بابا کلان

 

110-دو سرخان

 

11-بابا منیر

 

111-دول میش

 

12-باتار چه خر

 

112-رباط

 

13-باغ

 

113-ریمور الیاس

 

14-بام انگوری

 

114-ریمور شریف

 

15-بام  بادامی قره قانی

 

115-سربال

 

16-بام شعبانعلی

 

116-سر قنات

 

17-بام قلعه شریفی

 

117-شور آب ترک

 

-بام گورینجا

 

1-شورکان

 

19-برج دلبر

 

119-شولاب زار

 

20-برد قلعه

 

120-شیر بیم

 

21-برم سیاه

 

121-شیر گنجی

 

22-برم شور

 

122-صفر بیگ

 

23-بره

 

123-طالقانی

 

24-بست ناری کوه بزان

 

124-عباس آباد

 

25-بلوط گرد

 

125-علی آباد سفلی

 

26-بن بادامی پشت راه

 

126-قایقلو

 

27-بن پیر

 

127-قدم گاه

 

28-بند باریک

 

128-قره بس کوه سیاه

 

29-بند علی  چاه

 

129-قره گل سفلی

 

30-بن سرد

 

130-قره گل علیا

 

31-بن بادامی و خدا

 

131-قریه محمدی

 

32-بون بادامی

 

132-قز مزاری

 

33-بنه بلوط

 

133-قلعه بشارجان

 

34-بی بی حکیمه

 

134- قلعه شاه تسلیم

 

35-بی بی ناز خاتون

 

135-قلعه کهنه

 

36-بید زردی

 

136-قوج خوس

 

37-بید ستان

 

137-کته زار

 

38-بید کرز

 

138-کر سرخ

 

39-بیدل بچه

 

139-کلاتون

 

40-تنگ گچی سفلی

 

140-کلور کریم

 

41-تنگ گچی علیا

 

141-گچ اله قلی

 

42- تیز دنگ علیا

 

142-گچ برات

 

43-جمال کر

 

143-گچ طهماسبی

 

44-جیک واجیک

 

144-گرداب پیازی

 

45-چاه انجیر برم شور

 

145-گرداب شکستان

 

46-چاه انجیر بید کرز

 

146-گربنه

 

47-چاه انجیر علیا

 

147-گرمیش نادر لو

 

48-چاه زالو

 

148-گزدان

 

49-چاه سفید

 

149-گزل دره

 

50-چاه سنگی

 

150-گنجگان

 

51-چاه شریف خانی

 

151-گود گل

 

52-چاه گچی سفلی

 

152-گود لبر

 

53-چاه گچی علیا

 

153-گورا سپید

 

54- چشمه بلکو

 

154-گور بر جعلی

 

55-چشمه پهن

 

155-لوچه کلاه سیاه

 

56-چشمه شور

 

156-مال

 

57-چکاب

 

157-مالیچه شیخ

 

58-چم چرو

 

158-محمود بیگی

 

59-پاتخته چاه انجیر

 

159-مرغ بزرگ

 

60-پرا سپید

 

160-مرغ کوچک

 

61-پر سووری

 

161-مزرعه آب ناری

 

62-پرملا

 

162-مزرعه آفتاب سرخی

 

63-پیاز کار

 

163-مزرعه بست بنی

 

64-پیر سرخ

 

164-مزرعه نولی

 

65-پی کمک

 

165-مشیل بندر شماره 1

 

66-تاوه ایاز گلو

 

166-مشیل بندر شماره 2

 

67-تاوه داشقلی

 

167-مشیل قندیل

 

68-تاوه فشنگ

 

168-ملاتی

 

69-تاوه لتیک سفلی

 

169-ملای حد گاه

 

70-تراب خانی

 

170- مله انار

 

71-تل بلند

 

171-مورد کرد

 

72-تلخاب عرب

 

172-مهم آباد

 

73-تلخاب  ولد

 

173-میشان سفلی

 

74-تل نغاره

 

174-میشان علیا

 

75-تنگ اژدها

 

175-میلاتون

 

76-تنگ کور

 

1756-نزاع سفلی

 

77-چم خانقلی

 

177-نزاع علیا

 

78-چم خل

 

178-نزاع کوچک

 

79-چم شل

 

179-نوان بابا منیر

 

80-چم هزار منی

 

0-وندا

 

81-چهار بیشه

 

1-هزار بلوط

 

82-چهار تنگ

 

2-هزار دره

 

83-چهار راه پشت راه

 

3-هفت دشت سفلی

 

84-چهار راه زیر راه

 

4-هفت دشت علیا

 

85- خدا قلی

 

5- هفت گل

 

86-دارمیون

 

6-نیگ دنیا

 

87-دره دراز

 

7-

 

88-دره دهک

 

8-

 

89- دره صلب

 

9-

 

90-دره علیخانی

 

190-

 

91-دره غلام

 

191-

 

92-دره نباتی

 

192-

 

93-دره هرچه

 

193-

 

94-دشت اسد

 

194-

 

95-دشت درا

 

195-

 

96-دشت دراء بلوردی

 

196-

 

97-دشت عالی

 

197-

 

98-دشت طاق

 

198-

 

99-دشت قیر

 

199-

 



مشاهیر لیراوی 
استاد دانشگاه آزاد بندر عباس

ایمیل : shafiei.ehsan.mse@gmail.comزمینه تحقیقاتی : - رفتار مکانیکی آلیاژهای فی - مکانیک شکل دهی فات - رفتار سیلان آلیاژهای فی در دمای بالا- مدل سازی ریاضی منحنی های سیلان - مکانیزم های ترمیم در تغییر شکل گرم فات - ورق های دو یا چند ضخامتی مورد استفاده در صنایع خودرو سازی
سوابق علمی و تحصیلی
درجه تحصیلی :دیپلمرشته تحصیلی : ریاضی و فیزیک
دانشگاه محل تحصیل : سازمان ملی پروش استعدادهای درخشان- آبادانسال اخذ مدرک : 1384
عنوان پایان نامه :
درجه تحصیلی :کارشناسیرشته تحصیلی : مهندسی مواد- متالورژی صنعتی
دانشگاه محل تحصیل : دانشگاه صنعتی مالک اشتر- اصفهانسال اخذ مدرک : 1388
عنوان پایان نامه : بررسی تاثیر آلاینده های محیطی بر سرعت خوردگی در پالایشگاه آبادان
درجه تحصیلی :کارشناسی ارشدرشته تحصیلی : مهندسی مواد- شکل دهی فات
دانشگاه محل تحصیل : دانشگاه شیرازسال اخذ مدرک : 1391
عنوان پایان نامه : مدل سازی ریاضی فرآیندهای بازیابی و تبلور مجدد پویا در آلیاژهای فی
درجه تحصیلی :دکتری تخصصیرشته تحصیلی : مهندسی مواد
دانشگاه محل تحصیل : دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران)سال اخذ مدرک : 1397
عنوان پایان نامه : تولید و بررسی خواص مکانیکی ورق های فولاد دو فازی با استفاده از فرآیند نورد با گپ متغییر


این کتابی روایتی ادبی از یک رخداد تاریخی است به قلم غلامرضا کرمی 
بخشی از آن را با هم مرور می کنیم 
علاقه مندان می توانند به تهیه این کتاب روایتی شیرین و روان را بخوانند. 

مقدمه

در سال ۱۱۷۰ کریم خان زند با تصرف بهبهان و مناطق مختلف کشور مخالفین خود را به اطاعت واداشت. درست هفت سال پس از تغییر حاکم بهبهان که در آن زمان لیراوی کوه و دشت تحت حوزه بهبهان بودند مامورانی را جهت اخذ مالیات معوقه هفت ساله به قلعه گلاب نزد لیراوی ها می فرستد اما حاکم لیراوی با کشتن عده ای از مامورین و بریدن گوش یکی از آنها از پرداخت مالیات خود داری نموده و جنگی خونین در قلعه گلاب بین لیراوی ها و لشکر زند روی می دهد که در هنایت منجر به شکست لیراوی ها و کشته شدن ۱۱۰۰ نفر از مردم منطقه می گردد.
دوران کودکی و نوجوانی وقتی با روایت های شفاهی مردان و ن سال خورده منطقه لیراوی همراه می شدم به روایت ها و داستانهای جذاب و گاه دلخراشی روبه رو می شدم که سینه به سینه و نسل به نسل به ما رسیده بود. یکی از این روایت های شفاهی حمله کریم خان زند به لیراوی بود.
بعدها کتاب ارزشمند دوست محققم علیرضا خلیفه زاده [ هفت شهر لیراوی و بندر دیلم  liravi7.ir] به چاپ رسید و کمی پس از آن با مراجعه به برخی کتب تاریخی از جمله فارسنامه ناصری حقایق بیشتری به صورت مستند از قوم لیراوی به دستم رسید و برهمین اساس دست به نوشتن مطلبی تحت عنوان حمله کریم خان زند به لیراوی» به صورت پاورقی در هفته نامه دریادلان به چاپ رساندم که با چاشنی تخیل هم همراه بود و چاپ همین مطلب هم باعث شد تا با لیراوی های مقیم مناطق دیگر هم آشنا شوم. از جمله لیراویی مقیم سیف آباد و بالاده کازرون بود که پس از مرگ کریم خان و بازگشت لیراوی هایی تبعید شده به شیراز به موطن خود بازگشتند وعده ای دیگر در مناطق مختلف از جمله اطراف کازرون و خشت پراکنده شدند.

غلامرضا کرمی
مرداد ماه۹۵

کریم خان زند و لیراوی ها

دشتی صاف و قلعه ای که بر بلندای کوهی صعب العبور مغرور و پرصلابت ایستاده است. سواران ورزیدهای که خشونت ذاتی کوهستان را بر جبین دارند. تفنگچیانی که پرندگان هوا از دستشان در امان نیستند.
کاباور مغرور بر بلندترین قلعه کوهستان، دشت و دره را زیر نظر دارد. او دیرسالی است که یکه تاز لیروای کوه و دشت است. بهاری سبز و خرم سینه کش کوهها را یکسره پوشانده است. میرشکال قوچی وحشی را بر زمین می زند تا بساط کباب مهیا شود. هفت سوار به تاخت می آیند تا پیام خان زند را به کاباور برسانند.
کاباور، خواجه مصیب، تهمتن خان و دیگر بزرگان لیراوی سرمست از باده روزگار، مسابقه تیراندازی راه انداخته اند تیراندازانی سلحشور و بی باک، که تیرشان جز قلب هدف راهی دیگر را نمی شناسد.
گلوله ها یکی پس از دیگری بر هدف می نشینند، کاباور، تفنگ فرزند ارشدش کاشمسا را می گیرد و با یک دست پرنده ای در هوا را به خاک می نشاند و نگاهش را به هفت سواری که روبه روی او ایستاده اند، می دوزد.
سواران پیام کریم خان زند را ابلاغ می کنند و خواستار مالیات معوقه چند ساله می شوند. پس از تضعیف، دولت افشار کسی جرات درخواست مالیات از جنگجویان لیراوی را نداشته است و این در خواست بر کاباور سنگینی می کند. روبه فرمانده پیک کریم خان می گوید: پاسخ چرمه را مشاهده کردید؟ چرمه نام همان تفنگی است که در دستان کاباور است.
چندی بعد فرمانده پیک زند، با گوش های بریده ی خود و سر بریده ی همراهانش به سوی اردوگاه خان زند، در کناره های رود خیر آباد می تازد تا پیام آور جنگی خونین باشد. جنگی که از سر سلحشوران لیراوی مناره ساخت. کریم خان خشمگین، فرماندهان و مشاورین خود را می طلبد تا پاسخ جسارت این لیراوی طغیانگر را بدهد. پاسخی که زهر چشمی باشد برای همه کسانی که بخواهند در مقابلش بایستند. آثار خشم نزدیکانش را به وحشت انداخته است.
بی درنگ دستور حمله به قلعه گلاب مرکز حکومت لیراوی ها صادر می شود. نظر علیخان زند در راس لشکری انبوه با فرماندهی زبده همچون خدامراد زند، زکی خان زند، علی محمد خان و بسطام خان زند، چهار طرف قلعه گلاب را محاصره می کنند. کوهی بزرگ به شکل قلعه ای عظیم چون دیواری صاف در زیر آسمان قد برافراشته بود. این قلعه ی بزرگ کوهستانی شامل سه قسمت بود که هر قسمت آن، جمعیت فراوانی را سکنی می داد. کوهی قلعه مانند و صعب العبور، که راه ورود آن را جز لیراویان کسی نمی دانست.
کاباور که وضع را چنین می بیند، همه کسان خود را به درون قلعه می خواند و با آرایش نظامی تمام، خود را آماده مقابله می کند، خواجه مصیب را با تعدادی از زبده ترین مردان لیراوی به محافظت از راه ورودی قلعه می گمارد. پسر بزرگش کاشمسا را به فرماندهی تعدادی از جنگاوران و حمله کنندگان قرار می دهد و در راس همه آنها تهمتن خان را می گمارد.
لشکر زند از چهار طرف قلعه را به توپ می بندد. کاباور هوشمندانه اجازه می دهد تا لشکر زند بین دو قلعه گل و گلاب قرار بگیرند و در اینجا بود که آتش بی امان لیراوی ها، لشکر زند را هدف می گیرند.
ن و حتی کودکان از بلند ترین قسمت قلعه مامور سرازیر نمودن سنگ های بزرگی بودند که به سوی لشکر متخاصم پرت می شد. تفنگچیان زبده ی لیراوی آنچنان کشتاری به راه می اندازند که لشکر انبوه زند چاره ای جز فرار و عقب نشینی نمی بیند.
کریم خان که در مدتی کوتاه، سران مناطقی مانند خرم آباد، شوشتر، هویزه، بهبهان و. را به اطاعت واداشته بود، این اقدام و مقاومت لیراوی ها برای او بسیار سنگین بود.
خشم و طعنه و تهدید خان زند، فرماندهان را متوجه می کند که در صورت شکست مجدد جان به سلامت نخواهند برد.
لشکر زند با آرایش تمام و با نیروهای تازه نفس بار دیگر آهنگ قلعه لیراوی ها می کنند. اما این بار، علاوه بر زور بازو و سلاح های جنگی ترفندهای دیگری را در سر می پرورانند. راه نفوذ به قلعه یگانه راه شکست این قوم است. این تنها راهی است که از ذهن فرماندهان حکومتی تراوش می کند.
شب بالهایش را بر کوه و دشت گسترانیده بود که لشکر گرد تا گرد قلعه را فرا گرفت. نظر علی خان زند همچنان فرماندهی را بر عهده دارد.
تهمتن خان تنی چند از زبده ترین نیروهایش را برای شناسایی به بیرون قلعه رهسپار می کند. قلعه در محاصره کامل است. کمتر از بیست روز است که حلقه محاصره روز به روز تنگ تر می شود و در این مدت جنگجویان لیراوی با دفاعی جانانه مانع از نفوذ لشکریان زند به درون قلعه شده اند. آذوقه درون قلعه رو به کاهش است. تردید کم کم راه خودش را می جست. خواجه مصیب فرمانده محافظانی بود که راه عبور و مرور قلعه را در دست داشتند یک بار گفته بود تا کی باید در محاصره باشیم. آخر یک روز آذوقه ما تمام می شود! که با چشم غره کاباور دیگر جرات نکرده بود آن را تکرار کند.
در تاریکی دلگیر شب جسد چند نفر از کشته شدگان لیراوی بر بلندترین قسمت های قلعه به خاک سپرده می شود. حلقه محاصره تنگ تر شده است. سران لیراوی به م می نشینند. نتیجه م عبور مخفیانه کاشمسا از محاصره و راهی نمودن او به روستاهای جنوبی لیراوی، قلعه اورشمک، لیراوی دشت و قلعه خدری برای جمع آوری نیروهای کمکی است.
خاور زن ایلیاتی و عروس کوهستان، تفنگ را حمایل دوش کرده است، رو به کاشمسا می گوید: کوههای بادام و بنک زیر گامهای تو می لرزند. رسم سفر بدون بنه و ایل چنگی به دل نمی زند.
-خاور من، صبوری کن، دلم را پشت همین صخره کنار تفنگ تو جا می گذارم. نه، نه زیر همین اشکفتی که محل اتراق توست، اما این جسم باید برود. باید بدون تو این بار خطر کند و به لشکر بزند، شاید روزنی گشوده شود. شاید بر قله همان کوهی که اولین بار تو را دیدم طلوعی دوباره داشته باشیم. خاور من، بانوی قلعه ی کاشمسا یادت هست، اگر چه چند سالی می شود ولی حس می کنم همین چند روز پیش بود، آن روزهایی که آزاد و رها بودیم. سوار بر اسب دامنه ها را چه پرشکوه می تاختی. سر راهت که ایستادم با همین تفنگ راهم را سد کردی، چقدر این جسارت ایلیاتی ات بر دلم نشست. آنچنان در دلم جا گرفتی که مخالفت پدرم کاباور با همه سرسختی اش نتوانست مانعی در راه رسیدن به تو باشد.
-کاشمسا تو همسر من هستی، تو را چه شده است که امروز بدون من قصد سفر داری؟ مگر نه هم قسم شده بودیم که سختی های زندگی را با هم طی کنیم.
-خاور جان، این رفتن دلخواه من نیست ولی این خطر زیبنده کسی غیر از من هم نیست. راهی باید گشوده شود ولی مطمئن باش اگر زنده ماندم دوباره به سوی تو بر می گردم حتی اگر در میان فوجی از لشکر زند باشی.
خاور اشکهایش را پاک می کند. رو به کاشمسا می گوید:
-منتظرت می مانم.منتظرت می مانم از بلندترین قله در محاصره قلعه گلاب تا دشت های هموار لیراوی، از قلعه خدری تا دشت هموار احمد حسین منتظرت می مانم. منتظرت می مانم اگر در اسارت لشکر زند در راه پرسنگلاخ شیراز باشم.
شاهنامه خوانی با صدای حماسی تهمتن خان به اردوی محاصره شده قوت قلب می دهد. کاشمسا و دوست دیرینش مهراب با استفاده از تاریکی شب و از مسیر صخره های صعب العبور برای خارج شدن از قلعه گام بر می دارند. صدای شلیک گلوله ها در کوهستان می پیچد. کاباور دستور حمله را صادر کرده است. باید اردوی زند را مشغول جنگیدن با ساکنین قلعه نمود تا امکان عبور کاشمسا و مهراب به بیرون از قلعه میسر شود. این جنگ و گریز تا نیمه های شب ادامه دارد. کسی به درستی خبر از بیرون قلعه ندارد. کاشمسا که دیگر فرصت بازگشت را پیدا نمی کند به دستور پدر و بزرگان قوم راهی دشت لیراوی می شود تا با جمع آوری دیگر طوایف لیراوی راهی جهت شکست حلقه محاصره بیابد.
نظر علیخان زند نیروهای تازه نفسی را از ایلات و عشایر اطراف به کمک خوانده است حلقه محاصره تنگ تر شده است. برخی از نیروهای زند با استفاده از تاریکی شب از لابلای تخته سنگها خود را به نزدیکی قلعه رسانده اند. تهمتن خان و لهراسب تصمیمی متهورانه می گیرند. تعدادی از جوانان ورزیده را انتخاب می کنند. تهمتن خان با صدای حماسی اش شاهنامه خوانی می کند. تصمیم به شبیخون گرفته می شود. خواجه مصیب از در مخالف در می آید و این کار را یک نوع خودکشی می نامد.
کاباور بر او تشر می زند و او را ترسو می خواند و با یادآوری رشادتهای پدر خود کاشمسین در لشکر نادر شاه افشار داد سخن می گوید، و با یاد آوری جنگ ها و فتوحات لیراوی ها در مناطق همجوار جوانان را تهییج می کند. هنوز پاسی از شب نگذشته که بانگ تفنگ و صدای کل ن در بلندای قلعه اردوی زند را متوحش می کند.بخشی از لشکریان که خود را نزدیک به درب قلعه رسانده بودند، مجددا با یورش تهمتن خان به عقب رانده می شوند. نزدیک به بیست روز است که جنگ و گریز و محاصره ادامه دارد.
"چویک مرد جنگی،چه صد دشت مرد" این صدای تهمتن خان است که جنگجویان را مقاوم تر می کند وباعث می شود تا بخشی ازلشکر زند که خود رانزدیک به درب قلعه کرده بودند مجددا پایین کشیده شوند.

مشخصات نویسندگان مقاله بررسی جاذبه های گردشگری روستاهای بخش لیراوی دیلم با تاکید بر مدلSWOT

  داریوش رضاپور - دانشگاه پیام نور بوشهر
  رضا درویشی - دانشگاه پیام نور بوشهر

چکیده مقاله:

این پژوهش دنبال بررسی توانمندی های روستاهای بخش لیراوی دیلم در زمینه گردشگری می باشد. روش گردآوری اطلاعات پژوهش اسنادی و میدانی می باشدپس از جمع آوری اطلاعات در زمینه جاذبه های گردشگری ،هر یک از آنها را از طریق روشSWOTمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها نشان می دهد که مناطق ساحلی یکی از مهم ترین مکان های هستند که توانایی جذب گردشگر را دارند و می توانند وضعیت اقتصادی یک کشور را متحول کنند. ایران از جمله کشورهای با سواحلی بسیار زیبا که توانایی جذب گردشگر را دارد.استان بوشهر نیز از این قاعده مستثنی نیست.به عنوان مثال،روستاهایبخش لیراوی دیلم از جمله نقاطی است که دارای پتانسیل های متعدد گردشگری در زمینه های اکوتوریستی ، تاریخی و اقتصادی می باشد.نتایج نشان می دهد که، بین عوامل داخلی موثر بر توسعه گردشگری در بخش لیراوی دیلم تعداد 81 عامل به عنوان نقاط قوت و تعداد 81 عامل به عنوان نقاط ضعف مورد شناسایی قرار گرفته است. و بین عوامل خارجی موثر بر توسعه گردشگری در بخش لیراوی دیلم تعداد 81 عامل به عنوان فرصت خارجی و تعداد 88 عامل به عنوان تهدید خارجی پیش روی این ناحیه شناسایی شده اند.عمده نقاط قوت روستاهای بخش لیراوی دیلم داشتن توان های اکوتوریستی و اقتصادی می باشد.مراکز پذیرایی و اقامتی روستاهای بخش لیراوی دیلم برای اسکان و پذیرایی گردشگران نامناسب است.زیر ساخت های روستاهای بخش لیراوی دیلم برای گردشگری نیاز به توسعه دارد. بازار اجناس خارجی در روستاهای بخش لیراوی دیلم یکی از نقاط اصلی گردشگری این بخش می باشد.

کد مقاله/لینک ثابت به این مقاله

برای لینک دهی به این مقاله، می توانید از لینک زیر استفاده نمایید. این لینک همیشه ثابت است و به عنوان سند ثبت مقاله در مرجع سیویلیکا مورد استفاده قرار میگیرد:
https://www.civilica.com/Paper-RSDC01-RSDC01_126.html
کد COI مقاله: RSDC01_126

نحوه استناد به مقاله:

در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:
رضاپور, داریوش و رضا درویشی، ۱۳۹۳، بررسی جاذبه های گردشگری روستاهای بخش لیراوی دیلم با تاکید بر مدلSWOT، همایش ملی توسعه پایدار روستایی در افق 1404، اصفهان، شرکت توسعه سازان گردشگری اصفهان، https://www.civilica.com/Paper-RSDC01-RSDC01_126.html

در داخل متن نیز هر جا که به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پارانتز، مشخصات زیر نوشته می شود.
برای بار اول: (رضاپور, داریوش و رضا درویشی، ۱۳۹۳)
برای بار دوم به بعد: (رضاپور و درویشی، ۱۳۹۳)
برای آشنایی کامل با نحوه مرجع نویسی لطفا بخش راهنمای سیویلیکا (مرجع دهی) را ملاحظه نمایید.


مشخصات نویسندگان مقاله ظهور ایلات لیراوی کوه در احشام کرایی

  رحمان رجبی بهشت آباد - کارشناس ارشد پرستاری مراقبت های ویژه، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، ایران
  کیکاووس رجبی بهشت آباد - دانشجوی رشته حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد دهدشت، ایران
جواد رجبی بهشت آباد - کارشناس حقوق و مبانی فقه، دادگستری اهواز، ایرن
  فضل الله راست - کارشناس ارشد پرستاری مراقبت های ویژه، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، ایران


چکیده مقاله:

عشایر و ایلات از بازیگران مهم تحولات ی و اجتماعی کشور ایران هستند، در بررسی تاریخی ایران مکررا مشاهده شده که ظهور و افول دول و ایلات رابطه مستقیمی باهم داشته اند. گاه باعث ظهور، غرور وافتخار و گاه باعث سقوط، زوال و حذف یکدیگر شده اند. هدف از این مطالعه پاسخ به این سوال است که ظهور ایلات لیراوی کوه )طیبی، بهمیی و یوسفی( و افول احشام کرایی در چه سلسله پادشاهی ایران رخداد در این مطالعه از متون، مقالات علمی، وب گاه های اینترنتی، اسناد و بررسی های میدانی استفاده گردید.
 نتایج حاصله نشان داد، ظهور ایلات لیراوی کوه و افول احشام کرایی در پایان دوران زندیه و اوایل دوران قاجار به وقوع پیوست که به خاطر تعارض و عدم صلح و سازش بین کریم خان زند و سردارعلیمردان خان بختیاری بود.

نحوه استناد به مقاله:

در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:
رجبی بهشت آباد, رحمان؛ کیکاووس رجبی بهشت آباد؛ جواد رجبی بهشت آباد و فضل الله راست، ۱۳۹۶، ظهور ایلات لیراوی کوه در احشام کرایی، سومین همایش شرق شناسی، صلح و دیپلماسی فرهنگی، فرانکفورت آلمان، دانشگاه امام صادق (ع) - موسسه سفیران مبین، https://www.civilica.com/Paper-OSAPLC03-OSAPLC03_063.html

در داخل متن نیز هر جا که به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پارانتز، مشخصات زیر نوشته می شود.
برای بار اول: (رجبی بهشت آباد, رحمان؛ کیکاووس رجبی بهشت آباد؛ جواد رجبی بهشت آباد و فضل الله راست، ۱۳۹۶)
برای بار دوم به بعد: (رجبی بهشت آباد؛ رجبی بهشت آباد؛ رجبی بهشت آباد و راست، ۱۳۹۶)
برای آشنایی کامل با نحوه مرجع نویسی لطفا بخش راهنمای سیویلیکا (مرجع دهی) را ملاحظه نمایید.

از چپ حسین کشاورز و عابدین که با کفالت او را در سال 1332 از زندان آزاد کرد. 
پشت عکس 
55y5_حسین_کشاورز2.jpg

حسین کشاورز 
کدخدای روستای سمیعا از شبانکاره است . او تبارش از احمدحسین بلوک لیراوی و از شاخه ی بیژنی طوایف احمدحسینی(احمه سینی) می باشد.
وی پس از سقوط مصدق در کودتای آمریکایی28 مرداد1332 مدتی در زندان بوشهر و کازرون افتاد . عکس زیر را هنگام آزادی از زندان در اسفند سال1332 گرفته است.
پشت عکس شرح وقایع اتفاقیه  به دست خط حسین کشاورز نوشته شده است.
روانشاد حسین کشاورزکدخدای روستای  سمیعه از بلوک شبانکاره در استان بوشهر  که از تبار احمدحسین بلوک لیراوی(شهرستان دیلم ) می باشد .  او فرزند محمد پسر قنبر پسر غلامرضا پسر احمد.عبدالعلی.محمد.عبدالعلی فرزند بیژن احمدحسینی است. 
او معتقد است که اجدادشان نخست به قلعه گلاب آمده اند سپس بعد از یکی دو سال به روستای بوالفتح لیراوی نزد حاج عباس میرزا کلانتر لیراوی آمده اند که آنها در محلی به نام گورنر جای داده است. آنها در  آبادی گورنر  در سه کیلومتری جنوب روستای احمدحسین لیراوی قلعه ای بنا کرده اند.  و بعد از آن دو برادر احمد و حسین آمده اند و در محل روستای احمدحسین می مانند که به نام آنها معروف می شود.
  از سوی دیگر  حاج عباس میرزا  مشهور به احمدحسینی (مقتول1193 ه.ق) کلانتر لیراوی در دوره ی کریم خان زند در مقر حکومتش روستای احمد حسین بوده است.  
طوایف احمدحسینی لیراوی یکی از گسترده ترین طوایف این بلوک می باشند که در بسیاری از روستاهای لیراوی - حیات داود و شبانکاره و . خاندان هایی از آنها حضور دارند . 
حتا در کشورهای عراق - سوریه و عربستان هم روایتهایی از پراکندگی آنان هست. 
البته جزییات بیشتر و متفاوتی از این طایفه نقل می شود که در این جا فقط به روایت این چهره ی صاحب نام اشاره شد. 
این دوست فرهیخته در مورخ 5 مهر 1398 در گذشت. 

شهید غلامحسین لیراوی در سال 1339 در روستای باباحسنی از توابع شهرستان دیلم دیده به جهان گشود. فعالیتهای فوق‌العاده ای از قبیل به اعتصاب کشاندن هنرستان،تهیه و توزیع اعلامیه‌ها و نوارهای امام داشت شهید به مدت هفت ماه در بنیاد مسکن به محرومان جامعه خدمت نمود و سرانجام از طرف بسیج بندر دیلم به جبهه های حق علیه باطل اعزام و در منطقه شوش در تاریخ 1360/3/13 به خیل شهداء پیوست .
زندگینامه شهید غلامحسین لیراوی 

زندگی نامه شهید

 

شهید غلامحسین لیراوی در سال ۱۳۳۹ در روستای باباحسنی از توابع شهرستان دیلم در خانواده‌ای مذهبی و مستضعف دیده به جهان گشود.در سن هفت سالگی راهی دبستان روستای خویش به نام شفق گردید . وی از شاگردان ممتاز و باهوش کلاس به شمار می رفت.

همواره محصلی مهربان و وظیفه‌شناس و با عاطفه بود و رابطه‌ای خاص با همکلاسیهایش داشت.

پس از گذراندن دوره ابتدایی جهت ادامه تحصیل با شور و شوق فراوان رهسپار دیلم شده و در مدرسه هدایت آن شهر مشغول به تحصیل شد .

وی پس از دریافت مدرک سیکل بدلیل نبوغ سرشار و همچنین بالا بودن معدل کل موفق به ثبت نام در هنرستان صنعتی بوشهر در رشته صنایع ف گردید.و همزمان با این دوره بود که در مجالس و محافل شرکت می نمود و نوارهای و اعلامیه‌های امام و کتابهای اساتید بزرگ همچون مطهری را جهت استفاده به روستاها می‌آورد و در بین مردم توزیع می‌کرد و در سال دوم هنرستان از طرف دانش‌آموزان چون فردی لایق و مسئولیت پذیر و متدین به شمار می رفت به عنوان مسئول شورای مالی هنرستان انتخاب گردید .

جهت بیشتر آشنا شدن با معارف اسلامی و آموختن قرائت قرآن ، در کلاس قرآن نماینده استان بوشهر شهید عباس حیدری شرکت می‌جست و پس از مدت کوتاهی قرائت قرآن را کاملاً یاد گرفت .

با اوج گیری مبارزات انقلاب اسلامی فعالیتهای فوق‌العاده ای از قبیل به اعتصاب کشاندن هنرستان ،تهیه و توزیع اعلامیه‌ها و نوارهای امام داشت .

شهید در سال ۱۳۵۷ با یاری عده‌ای از دوستانش دست به دایر نمودن کتابخانه‌ در روستای بابا حسنی به نام کتابخانه امام خمینی زد که فعلاً بعنوان نمازخانه مدرسه به کار می رود

در سال ۱۳۵۸ که ماه‌های آخر تحصیلش را می‌گذرانید یکی از روستاها توسط عده‌ای فئودال به آشوب کشیده شد که وی به اتفاق چند نفری دیگر از سوی مقامات ذیصلاح ماموریت یافتند جهت حل و فصل موضوع به آن روستا برود که پس از ورود به روستا توسط عمال فئودال به مدت یک شبانه روز به گروگان گرفته می‌شود و با میانجی‌گیری استاندار و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوشهر آزاد ‌شد .

سرانجام در پایان خرداد همان سال موفق به اخذ مدرک دیپلم ‌شد . او زاده محرومیت و با او انس گرفته بود و هر گز پول را هدف و نردبان ترقی نمی‌دانست .

پس از برگشت به روستا رسماً از طرف مسئول بنیاد مسکن انقلاب اسلامی دیلم از ایشان درخواست می شود که در آن نهاد فعالیت کند و ایشان متقابلاً با عشق و علاقه وافر پذیرا و به عنوان مسئول بنیاد تعیین می‌شود و شروع به کار می‌کند و خدمات شایان توجهی از خود به جا گذاشت که برای تمام محرومین آن دیار ماندنی است .

وی با زبان روزه در آن گرمای جان فرسا تمام روستاها را میگشت و مشکلات روستاییان رسیدگی می نمود .

شهید به مدت هفت ماه در بنیاد مسکن به محرومان جامعه خدمت نمود و سرانجام از طرف بسیج بندر دیلم به جبهه های حق علیه باطل اعزام و در منطقه شوش در تاریخ ۱۳۶۰/03/۱۳ به خیل شهداء پیوست .

 



لیراو نام منطقه ای در بهمئی سردسیر نزدیکی شهر دیشموک درکهگیلویه وبویراحمد است.
نخستین بار در حدود سال 700 هجری رشیدالدین فضل اله همدانی از قریه لیراو در ولایت بالابند از خوزستان به عنوان ملک خریداری شده از طریق شرعی نام برده است. همانطوریکه درکتاب های تاریخی آمده است در قرن هشتم هجری ایلات بزرگ بنام های لیراوی، ممسنی، آسترکی، جانکی ، جاکی وبختیاری و بیش از 20 ایل و طایفه دیگر که اصالتا تشکیل دهنده لر_بزرگ هستند در جنوبغرب ایران فعلی سکنی داشتند .
ایل بختیاری به دوبخش چهارلنگ وهفت لنگ تقسیم شده است. ایل جاکی یاچهاربنیچه شامل  ایلات بویراحمد ،دشمن زیاری ،نویی وچرامی بود
 وایلات لیراوی هم از همان قرن هشتم نام و نشان برجسته ای در تاریخ جنوب داشت و  بر دوبخش لیراوی بالا بند یا لیراوی کوه ولیراوی دامن بند یا لیراوی دشت تقسیم گردیده بود. 
 لیراوی دامن بند یا لیراوی دشت نام یک شاخه از لر بزرگ و ناحیه ای در کناره ی خلیج فارس با بیش از 700 سال تاریخ روشن می باشد و بلوک لیراوی دشت به طور کامل در شهرستان #دیلم (استان بوشهر ) واقع شده است. 

نخستین شخصیت #تاریخی آن  #شیخ محمود لیراوی در سال 792 توسط شاه منصور آل مظفر حکومت قلعه گل و قلعه گلاب - زیدان و بندر مهروبان را به دست گرفت(مثلثی که حدود جغرافیایی دشت لیراوی را تعیین می کند).
 لیراوی ها در طول 700 -800 سال اخیر نقش برجسته ای در تاریخ ایران زمین داشته اند 
مانند دیگر شخصیت تاریخی اش  #امیر جلال الدین مسعودشاه لیراوی [867تا896] سرخیلی لشکر قراقوینلوها و امارت دیوان اغوزی آق قویونلو ها (سر لشکری) را برعهده داشت و در شمار "امرای کبار" فارس بود.
  لیراوی های ساکن در بالابند(کوه) به ایلات بهمئی ، طیبی ، خدری ، شیرعالی ، یوسفی و . و در دشت لیراوی(دامن بند) نیز به ایلات خضری ، باباحسنی ، خواجه گیری ، اکبرغالبی ، چاه تلخی ، کاوی ، احمدحسینی ، بوالفتحی ، بویراتی ، گرّه ای،مظفری، و . تقسیم می شوند.
  پراکندگی و ست گاه های طوایف لیراوی پیش از صد ساله اخیر : استان #بوشهر ؛ علاوه بر دهستان های لیراوی در شهرستان دیلم در شهرستان بوشهر بلوک انگالی (هفت جوش و حیدری ) #دشتستان : #سعدآباد ، #شبانکاره و بخش کلمه. در #تنگستان (خضری تنگستانی مشهور به خذرو). استان فارس روستاهای سیف آباد و بالاده از بخش جره #کازرون ، روستای بورکی در بخش خشت.  

معرفی نسخه ی خطی منحصر به فرد عقد جید الدرر»

نسخه ی خطی منحصر به فرد عقد جید الدرر فی معرفه حساب نوروز اهل البحر، از نظر زمانی، دوران اوایل قاجار تا نیمه ی سده ی سیزدهم هجری را شامل می شود. کتاب در اصل یادداشت های روزانه ی ناخدا جابر عباسی بوشهری
معرفی نسخه ی خطی منحصر به فرد عقد جید الدرر»


 

نویسنده: علیرضا خلیفه زاده (1)




 

- عقد جید الدرر فی معرفه حساب نوروز اهل البحر
- مؤلف: جابر پسر عبدالخضر پس هلال پسر یحیی پسر محمد پسر بدر عباسی ( ناخدای بوشهری)
- برگزیده و تصحیح: دکتر علی اباحسین ( مدیر مرکز اسناد ملی بحرین)
- محل نگهداری: مرکز اسناد ملی بحرین
- زبان: عربی
- تاریخ نگارش: 1217-1213 هـ ق

چکیده

نسخه ی خطی منحصر به فرد عقد جید الدرر فی معرفه حساب نوروز اهل البحر، از نظر زمانی، دوران اوایل قاجار تا نیمه ی سده ی سیزدهم هجری را شامل می شود. کتاب در اصل یادداشت های روزانه ی ناخدا جابر عباسی بوشهری در سفرهای دریایی به بنادر خلیج فارس و سرزمین های دیگر از جمله هندوستان، یمن، عمان و حجاز ( جده) در دو دوره ی زمانی شوال 1213 هـ ق تا جمادی الاخر 1217 هـ ق و شعبان 1259 تا رمضان 1260 هـ ق است.
از آن جا که آثار مربوط به خلیج فارس در دوره ی فتحعلی شاه بسیار اندک است، این کتاب از این نظر ارزشمند می باشد و می تواند زوایای تاریکی از تاریخ خلیج فارس، ارتباطات بنادر و حوادث نواحی ساحلی آن را روشن کند. از روابط خاندان های محلی حکومت گر در خلیج فارس، به ویژه خاندان آل مذکور» ( ابومهیر بوشهری)، خاندان خلیفات» ( حاکم بندر دیلم) و خاندان زعابی» بندر ریگ و اتفاقات مرتبط با مناطق بندر کنگان، گاوبندی ( پارسیان)، جزیره ی خارک، جزیره ی بحرین، بصره، مسقط، بندر حدیده ( یمن)، بندر جده ( حجاز)، اطلاعات تاریخی و اقتصادی مفیدی ارایه می کند.
کلیدواژه ها: بحرین، بوشهر، خلیج فارس، نسخه ی خطی، دوره ی قاجار، حکومت های محلی.

درآمد

نسخه ی خطی عقد جیدالدرر فی معرفه حساب نوروز اهل البحر، توسط دکتر علی اباحسین، مدیر مرکز اسناد دولت بحرین تصحیح و در دو شماره ی مجله ی الوثیقه» (2) منتشر شده است. هر چند دسترسی به این مجله برای نویسنده ی این مقاله ممکن نشد، ولی خلاصه ی این دست نوشت ها در برخی از تارنماهای عربی (3) منتشر شده که بنا به اهمیت آن در این فرصت، ترجمه می شود و در اختیار علاقه مندان پژوهش های خلیج فارس قرار می گیرد. البته روشن است پژوهندگان می توانند با مراجعه به اصل نسخه، مطالب آن را از زوایایی دیگر نیز بررسی کنند. فهرست موضوعی برخی مطالب مهم که در این نسخه ی خطی منحصر به فرد دیده می شود، به شرح زیر است:
- ورود حسین قلی خان، حاکم فارس و برادر فتحلی شاه به بوشهر که با هم دستی شیخ غانم، آل مذکور موفق به تصرف بوشهر شد. بر اثر این درگیری، شیخ نصر آل مذکور (1222-1203 هـ ق) پسر شیخ ناصر به همراه خانواده اش از بوشهر گریخت.
- چگونگی ارتباطات قبیله ی زعاب بندر ریگ و وصلت های خانوادگی آن ها با خاندان آل مذکور بوشهر.
- چگونگی ارتباط و پیوند خانوادگی خاندان خلیفات بندر دیلم با خاندان آل مذکور، از آنجا که همسر نویسنده، دختر یکی از شیوخ خلیفات بوده، به همین دلیل اطلاعات آن در این خصوص دست اول است، ضمن اینکه یک شجره نامه ی جالب از آن خاندان ارایه می کند.
- چگونگی قرارداد صلح 1217 هـ ق و تبعیت ساکنان بحرین از حکومت بوشهر و رضایت به پرداخت مالیات سالانه 1500 تومان رایج در بحرین.
- شرح ماجرای قتل شیخ عبدالله مبارک تمیمی در منطقه ی صروباش» (؟)
- جنگ و زد و خورد بین یکی از پسران شیخ جباره نصوری با شخصی به نام حسن خان و چگونگی مشارکت آن ها در قتل بنی مالک.
- ماجرای جنگ و درگیری میان شیخ حسن، پسر شیخ جباره نصوری و گروهی از ساکنان گله دار، دشتی، جم و دیگران در منطقه ی کنگان.
از این نسخه ی خطی علاوه بر اطلاعات تاریخی، شاید بتوان اطلاعات دریانوردی زیادی نیز به دست آورد. زیرا عقد جید الدرر فی معرفه حساب نوروز اهل البحر» به معنی رشته مرواریدهای زیبا در شناخت حساب نوروز اهل دریا» است. نوروز اهل دریا چگونگی سال شمار دریایی را مشخص می کند که تاکنون مطالب عمده ای راجع به آن ثبت نشده، تنها پیش از این دکتر عبدالرسول خیراندیش به صورت تحلیلی و مفصل در مقاله ای به نام نوروز دریا» به آن پرداخته است. (4)
همانگونه که گفته شد، خلاصه ای در مورد نسخه ی یاد شده در برخی سایت های اینترنتی عربی به دست آمد که مروری بر آن ها در اینجا ارایه می شود (5)؛
17 شوال 1213 هـ ق/23 مارچ 1799 م
ناخدا جابر عباسی به شرح تصرف بوشهر، توسط حسین قلی خان (6) قاجار، حاکم فارس می پردازد. این شخص برادر فتحعلی شاه قاجار معرفی شده که با هم دستی شیخ غانم آل مذکور وارد بوشهر می شود. شیخ نصر، پسر شیخ ناصر آل مذکور، حاکم وقت بوشهر که در برابر این لشکر قدرت مقاومت ندارد، به اتفاق گروه زیادی از مردم، بوشهر را ترک می کند. در این حال جابر عباسی به همراه شیخ نصر و وابستگانشان، بوشهر را ترک کردند و به بصره رفتند. شیخ نصر از آن جا به کویت به نزد بنی عتبه ( خاندان آل صباح)، رفت و بعدها با کمک آن ها بوشهر را از دست عموزاده اش، شیخ غانم بیرون آورد (7). جابر عباسی نیز هشت ماه در بصره، در قریه ی ابوالخصیب» در منزل سید علی، پسر محمود ردینی اقامت گزید.
12 رجب 1214 هـ ق/9 دسامبر 1799 م
نویسنده در بصره سوار بر کشتی حاج ابراهیم ملاعلی شده، به بوشهر می آید. سپس به مسقط رفته و در ضیافت امام سلطان بن احمد بوسعیدی ( امام عمان)، شرکت کرده و از آن جا به بمبئی نزد حسن، پسر عبدالله و محمد، پسر توبه احسایی می رود.
2 صفر 1215 هـ ق/24 جون 00 م
در چنین روزی جابر عباسی وارد بوشهر شده است. او پس از ترک بمبئی، به بندر مسقط آمد و به همراه حاج شبیب، سوار بر کشتی شد و به بوشهر آمد.
2 صفر 1215 هـ ق/24 جون 00 م
نخدا جابر در یادداشت این روز می نویسد: روز چهارشنبه دوم صفر 1215 هـ ق به بوشهر رسیدیم با کشتی تک دکلی ( داو) به سلامتی و مبارکی. روز شنبه 12 صفر ازدواج کرم با دختر حجی بن سبت بن محمد [بن] حجی و حجی نامبرده از شیوخ خلیفات بندر دیلم است». نویسنده در ادامه خانواده ی همسرش را این گونه معرفی می کند و اطلاعات نسبی مهمی را در اختیارمان قرار می دهد: آل بوحماد عمر بن علی حماد» پس شکل صحیح شجره نامه ی این شاخه از خاندان خلیفات این گونه است: حجی بن سبت بن محمد بن حجی بن عمر ( بوحماد) بن علی بن [ شیخ] حماد [ خلیفات]». او شرح می دهد که: محمد بن حجی [ خلیفات] هنگامی که به بوشهر آمد با زمزم، دختر شیخ رحمه آل مذکور، خواهر شیخ غلوم علی ( به نظر می رسد برادر ناتنی اش بوده) ازدواج کرد. ازاین پیوند سبت ( شنبه) بن محمد به دنیا آمد. سبت نیز همسرش از خاندان بومهیر بود که فرزند آن دو نیز حجی بن سبت بود. حجی با دختر محمد بن قاسم ( از آل مذکور) ازدواج کرد و دخترشان به عقد جابر بن عبدالخضر عباسی، نویسنده ی این نسخه ی با ارزش درآمد.
صفر 1215 هـ ق/10 جولای 00 م
در این روز حاج هلال [ برادر نویسنده]، به سمت بصره، بادبان برافراشت. نسخت در روز 20 صفر به نزد شیخ نصر، پسر شیخ ناصر آل مذکور در جزیره ی خارگ رفت. شیخ نصر طی عهد نامه ای جزیره ی خارگ را به پسر عموهایش شیخ خمیس، پسر شیخ سعدون آل مذکور و شیخ رحمه بن غیث بن ناصر آل مذکور واگذار کرده است. درآمد آن را، آن ها می خوردند و محافظت از آن جا بر عهده ی غیث، پسر رحمه آل مذکور [؟] می باشد که 30 تفنگچی از اهالی بوشهر و از سوی شیخ نصر بن ناصر آل مذکور در خدمت غیث، پسر رحمه آل مذکور [؟] است. ( توضیح اینکه چون غیث بن رحمه را بدون عنوان شیخ آورده به نظر می رسد غیث نامبرده فرزند جوان شیخ رحمه بن غیث بوده و احتمال هم دارد که در این متن جای نام پدر و پسر به اشتباه جا به جا باشد و منظور صحیح، شیخ رحمه بن غیث بن ناصر باشد و نه غیث بن رحمه بن غیث بن ناصر آل مذکور [؟](8))
26 صفر 1215 هـ ق/ جولای 00 م
ناخدا جابر ( کاتب) از بندر [ چاه؟] بهار برای به دست آوردن کشتی ( داو) که آن را نزد شیخ محمد، از اهالی بوشهر اجاره کرده بود، روز 29 صفر به بوشهر بازگشت و سپس با همان کشتی به بصره رفت. در این کشتی خمیس بن هشیمی بود و در این روز شیخ نصر بن ناصر آل مذکور از بوشهر بازگشت که همراهش شیخ خمیس آل مذکور و شیخ رحمه آل مذکور بودند.
جمادی الاول 1215 هـ ق/7 اکتبر 00 م
کشتی برادرش هلال، از سفر بصره به بوشهر آمد. در همین ایام شخصی از کنگان به نام جاسم با کشتی اش، جابر عباسی، شیخ رحمه آل مذکور و شیخ خمیس آل مذکور را به بوشهر رساند. در تاریخ 20 جمادی الاول و در 26 جمادی الاول، جابر عباسی و برادرش حاج هلال در کشتی بزرگی و شیخ غیث بن نصر در کشتی کوچکی سوار شدند و در روز بعد به منطقه ی حلیله» [ در نقطه ی جنوبی شبه جزیره ی بوشهر] و به بوشهر بازگشتند، در خور دیره.
2 جمادی الاخر 1215 هـ ق/20 اکتبر 00 م
آن ها حرکت کردند و در میانه ی راه با شیخ نصر دیدار کردند که از سفر بحرین باز می گشت؛ سپس راه را به سوی مسقط ادامه دادند. در 12 جمادی الاخر 1215 هـ ق/30 نوامبر 00 م به جزیره ی هنگام رسیدند. بعد از یک روز عبور از آن جا به منطقه ای رسیدند که اسم آن کرموه» [ جزیره کرامه؟] بود. به مدت چهار روز به خاطر وزش شدید باد متوقف شدند و کشتی دیگری که در کنار آن ها بود به شخصی به نام ولدالساس تعلق داشت.
مبارک» [ نام کشتی] ساحل جاش»[ جاسک] را ترک کرد و در 23 جمادی الاخر 1215 هـ ق 00/11/10 م به مسقط رسید. آن ها در پنجم رجب، کشتی کوچکی از ملاعبدالله چارکی خریدند و مبلغ خرید را تقسیم کردند و حواله به شخصی کردند که اسمش سعدون محبس و ضامن هم، عبدالله احمد زراقی بود.
7 رجب 1215 هـ ق/24 نوامبر 00 م
دو قاصد از بمبئی که همراه آن ها غیث بن نصر بود، سوار کشتی شدند و بعد از آنکه به هند رسیدند، کشتی شان را به واسطه ی آغامحمد [ نبی] به انگلیسی ها اجاره دادند.
15 شعبان 1215 هـ ق/1 ژانویه 01 م
جابر عباسی، بعد از نوشتن تاریخ فوق می افزاید: روز ولادت پیامبر عیسی (ع))
3 رمضان 1215 هـ ق/ ژانویه 01 م
غیث بن نصر از بمبئی مسافرت کرد و به او حواله ای داد تا پول آن را از آغامحمد نبی در بصره دریافت دارد. در روز جمعه ( تاریخ آن را مشخص نکرده است) با مهدی علی خان، نماینده ی انگلیس در بوشهر قراردادی بست برای سفر با ژنرال ( یکی از کارگزاران انگلیس) به جده در مقابل دستمزد روزانه.
7 ذوالقعده 1215 هـ ق/22 مارچ 01 م
نویسنده در یادداشت های این روز می نویسد که او حساب برادرش حاج هلال و حاج حسن عبدالله را معین کرد که در آن مورد حاج حسن عبدالله، مبلغ پولی به حاج سرور بن یاقوت عبدالله، حواله کرده بود تا آن را حاج هلال و هم چنین جابر عباسی به او بدهند و آن ها سند خریداری کشتی را تحویل بگیرند [ به نظر می رسد ذیل مطلب نویسنده حساب و کتابشان را به خط سیاق نوشته باشد، زیرا مصحح عربی توضیح می دهد: به امور مالی و مطالبی خاص در میان آن ها اشاره می کند که مفهوم نیست»].
13 ذوالقعده 1215 هـ ق/28 مارچ 01 م
از بندر بمبئی با ژنرال انگلیسی [ اجاره کننده ی کشتی]، سوار کشتی شدند و همراه آن ها مهدی علی خان، نماینده ی انگلیس در بوشهر بود که می خواستند به جده بروند.
14 ذوالقعده 1215 هـ ق/29 مارچ 01 م
حاج هلال، با کشتی مبارکی» ( نام کشتی است) از بمبئی به سوی مسقط، بوشهر و بصره حرکت کرد.
16 ذی الحجه 1215 هـ ق/29 آوریل 01 م
به بندر حدیده رسیدند و نویسنده با شخصی به نام ملاقنبر، دیدار کرد. سپس سوار بر مرکبی شد، در این هنگام حاج سعود بن عیسی، به او اطلاع داد که قبضی از سوی حاج محمد بن خلف دارد که حاوی مبلغی از حواله ی پول عبدالله چارکی از قیمت کشتی خریداری شده می باشد که باید او آن را بپردازد.
3 محرم 1216 هـ ق/16 می 01 م
آن ها رو به روی جده بودند و در ششم محرم، نویسنده با عبدالله شیب، عبدالله ملاحسن و عبدالله حماد به طرف مکه رفت و در آن جا او با شریف غالب، از اشراف حاکم بر حجاز دیدار کرد و سپس سوار بر شتر به جده بازگشت.
14 محرم 1216 هـ ق/27 می 01 م
شیخ خمیس ( که احتمالاً از آل مذکور بوده است) در جده بر کشتی مسلم عتبی ( عتوب طایفه ساکن کویت است) سوار شد و به سوی یمن حرکت کرد. نویسنده اشاره می کند که لباس هایی به او داد تا به دست برادرش، حاج هلال، برساند. آن ها در 20 ربیع الاول 1216 هـ ق/29 آگوست 01 م از جده خارج شدند و به سوی بوشهر حرکت کردند.
25 شعبان 1216 هـ ق/ برابر 1 ژانویه 02 م
جابر عباسی می نویسد: امروز جمعه آغاز سال 02 م و روز تولد حضرت عیسی (ع) است (9)
12 صفر 1217 هـ ق/14 جون 02 م
ملاحسن، پسر حاج طهماس، خالوی نویسنده به رحمت خدا رفت.
2 جمادی الاول 1217 هـ ق/31 آگوست 02 م
می نویسد: جشن عروسی محمد علی با دختر ثانی بن مجرن ( به نظر می رسید محمد علی یا یکی از بستگانش بوده یا پسر [؟] نویسنده بوده است).
مصحح می افزاید که جابر در نسخه ی خطی اش اشاره می کند که یکم جمادی الاول 1217 هـ ق برابر اول سپتامبر 02 م می باشد، ولی جداول تقویمی به روشنی نشان می دهند که سوم جمادی الاول 1217 مطابق با اول سپتامبر 02 م است.
17 جمادی الاول 1217 هـ ق/15 سپتامبر 02 م
جابر عباسی به همراه شیخ رحمه نجل مرحوم شیخ غیث ( آل مذکور) در کشتی بزرگی سوار شد و به همراه آن ها کشتی بزرگ دیگری متعلق به حاج شریف، پسر عموی نویسنده، کشتی حاج حسین، بتیل آغا محمد نبی، بتیل بندرون و بتیل عبدالله ملاعیسی دو قاصد بحرین، از کارگزاران امام سلطان بن احمد بوسعیدی ( امام عمان) بود.
زیرا بحرین توسط مشایخ هوله محاصره شده بود (10). همراه آن ها یک کشتی حامل اسب های زیادی بود که می خواستند به بمبئی [ برای فروش] ببرند ولی با آن اسب ها تصرف بحرین را به پایان رساندند. (11)
پنجشنبه 24 جمادی الاول 1217 هـ ق/22 سپتامبر 02 م
صبح این روز به بندر بحرین رسیدند و ظهر وارد خور جلیعه» شدند و با سید سلطان بن احمد بوسعیدی دیدار کردند و بعد از آن یکی از کشتی ها را به قطیع» ( احتمالاً اسم منطقه ای است) [ قطیف ؟]، فرستادند و در یکم جمادی الاخر 1217 هـ ق/29 سپتامبر 02 م برگشت. بحث و بررسی سطان بن احمد بوسعیدی ( امام عمان) و شیخ رحمه بن غیث آل مذکور و جابر عباسی پیرامون ست بنی عتبه انجام گرفت و سه گزینه ی مقاتله، محاصره و مصالحه را بررسی کردند. شیخ رحمه بن غیث آل مذکور و ناخدا جابر عباسی گفتند: اگر اطلاعت کردند صلح می کنیم تا خون ریزی نشود و اگر اطاعت ما را نپذیرفتند می جنگیم تا ببینند چه کسی در جنگ پیروز می شود.
جمعه 2 جمادی الاخر 1217 هـ ق/30 سپتامبر 02 م
[ نویسنده شاهد عقد یک قرارداد دریایی مهمی بوده است که با ابتکار حکام بوشهر برای برقراری صلح و آرامش بر هر دو ساحل شمالی و جنوبی خلیج فارس بسته شد].
حاج ابراهیم ملاعلی، در این روز به عنوان قاصد ( جهت ابلاغ این تصمیم آل مذکور) به سوی بنی عتبه ( آل خلیفه ساکن در بحرین) رفت و شیخ فاضل بن مجرن آل خلیفه و دیگر بزرگان عتوب را فراخواند و پیام [ حکام بوشهر] را به آن ها رساند و آنان نیز بنا را بر صلح گذاشتند و این قرارداد را منعقد کردند: بزرگان آل خلیفه سالانه مبلغ هزار و پانصد تومان رایج در بحرین به سید سلطان بن احمد [ که تابع و هم پیمان با آل مذکور می باشد] بپردازند و اموال سید ماجد و سید شرف و تمامی حامیان سید سلطان از [ طوایف] بحارنه»[ شیعیان بحرانی بحرین، قطیف و احسا] و میمنه» ( طایفه ای که در عمان زندگی می کنند و ریشه ی آن ها از پاکستان است) از نخل ها و املاک و غیره را به آن ها باز گردانند و تمامی جماعت اهل فارس؛ از زعابی های اهل بندر ریگ و گاوبندی تا قشم و آن هایی که در سواحل هم پیمان با سیدسطان می باشند، به جز اهل لنگه و از اهالی کویت تا رأس الخیمه که هم پیمان با سلیمان بن احمد آل خلیفه هستند، به منظور شکل گیری حالتی واحد و برای راحتی تمام اشیاء اموال و مردان از طرفین، این قرارداد را می پذیرند؛ پس اگر کسی وفا و پایداری و صحت این عهد را شکست، یا اگر گروهی از وهابی ها از جانب زیاره» [ قطر] به مخالفت به آن ها برخاستند و از پرداخت مالیات سرپیچی کردند و در بحرین به مقاومت پرداختند، سید سلطان از آن ها با مال و مردان جنگی، دفاع خوهد کرد و خداوند نیکو شاهدی بر تمامی کارها است».
4 جمادی الاخر 1217 هـ ق/2 اکتبر 02 م
[ کسانی که به منظور عقد قرارداد دریایی از بوشهر به بحرین رفته بودند]، با کشتی حاج شریف و شیخ رحمه بن غیث و دیگر کشتی ها از بحرین خارج و وارد دیر» ( جنوب بندرعباس) شدند سید سلطان بن احمد آل بوسعید ( نیز از بحرین) رو به سوی عمان نهاد (12).
آن ها در تاریخ 6 جمادی الاخر به بندر کنگون» ( کنگان) رسیدند و در 14 جمادی الاخر به بوشهر وارد شدند.
[ بخش دوم یادداشت های ناخدا جابر عباسی بوشهری که مربوط به 42 سال بعد می باشد، در این جا ارایه می شود].
سوم شعبان 1259 هـ ق/29 آگوست 43 م
در عدال» ( در نزدیکی) بندر لنگه، در کشتی ای به اسم عباسی بودند که ناخدایی اش را احمد بن ناصر بر عهده داشت.
در پانزدهم شعبان در خان» ( منطقه ای در شارجه از امارات متحده ی عربی) بودند و در 29 شعبان به عشار» از بندر بصره رسیدند؛ سپس به فاو رفتند و از آن جا نیز به سمت مسقط بادبان برافراشتند.
5 ذی القعده 1259 هـ ق/27 نوامبر 43 م
از بمبئی با کشتی عباسی سفرش را شروع کرد و هم صحبتش ناخدا احمد بن ناصر و در حال سفر به بندر منقرور» بود ( احتمالاً منظور بندر منقلور» در هند است). در آن حین خبر فوت شیخ خلفان بن صقر ( غیرمشهور) در بمبئی در شوال 1254 هـ ق به آن ها رسید.
9- ذوالقعهده 1259 هـ ق/1 دسامبر 43 م
به منقرور» رسیدند و از آن جا به بندر مسقط رفتند و از آن جا به خور فکان» رفتند. در تاریخ 20 ربیع الاول [ ذوالقعده؟] در پشت جزیره ی قشم و سپس در جزیره ی هنگام» لنگر انداختند و روز بعد آن جا را ترک کردند.
10 ذی الحجه 1259 هـ ق/ برابر 1 ژانویه 44 م
جابر عباسی در یادداشت هایش تاریخ فوق را به درستی نوشته و افزوده است : روز ولادت حضرت عیسی (ع)
27 ربیع الاول 1260 هـ ق/16 آوریل 44 م
در نزدیکی قلعه ی جرزه» حوالی نخل عربی لنگر انداختند و روز بعد در بندر چیرو» لنگر انداختند و در تاریخ 30 ربیع الاول نزد جزیره ی لاوان» بودند و در چهارم ربیع الثانی به بندر نای بند» رسیدند و ملاحسین به نزد آن ها آمد.
10ربیع الثانی 1260 هـ ق/29 آوریل 44 م
عبدالله مبارک، در ضروباش ( صروباش) به قتل رسید ( احتمالاً مقصود نویسنده، عبدالله بن مبارک تمیمی است)
16 جمادی الاول 1260 هـ ق/ جون 44 م
به واقعه ی حسن خان و اهالی گاوبندی اشاره می کند که بنی مالک از ایشان به نزد پسر جباره ( ایباره) در گاوبندی رفتند و بعضی به نزد حسن خان. درگیری میان آن ها باعث به قتل رسیدن حسن خان و برادرانش و شکست قشونش شد.
4 شعبان 1260 هـ ق/19 آگوست 44 م
گروه هایی از اهالی گله دار، دشتی و جم در اطراف سرزمین شیخ جباره در بندر کنگان جمع شدند و اهالی کنگان و پسر شیخ جباره؛ حسن بن جباره و لشکر او را احضار کردند. به میزان هزار نفر وارد آن بندر شدند و از صبح تا شب به جنگ پرداختند. آن شهر را تصرف کردند و پسر شیخ جباره و لشکرش کشته شدند و او دل به اموج دریا زد و شناکنان خودش را به وسیله ی یک تکه چوب به بندر طاهری رساند.
13 شعبان 1260 هـ ق/28 آگوست 44 م
در مقابل بندر دیر» بودند. در 16 شعبان 1260 هـ ق/31 آگوست 44 م به بندر خاریم» یا خاری [ خارک؟] رسیدند و روز بعد از بندر خاری [؟] مسافرت کردند و در 20 شعبان داخل خور بوشهر شدند.
17 رمضان 1260 هـ ق/30 سپتامبر 44 م
عصر این روز از خور بصره خارج شدند با کشتی مرد بزرگواری به نام جاسم بن نصف بن عصفور ناصری، دیگر همراهان آن ها؛ محمد رسیبی و عبدالمحسن ابن مهیدب و یوسف بن معیضد همه از اعراب شوشتری و بغدادی، عبدالمعبود و عمویش و تعدادی دیگر بودند.»

برآمد

در این نوشتار یکی از منابع دست اول تاریخ خلیج فارس در دوره ی آغازین قاجار معرفی شد. گزارش ها و اخبار و اطلاعات ناخدا جابر عباسی بوشهری، که خود شاهد و ناظر نیم قرن اتفاقات و تحولات مهم خلیج فارس بوده یا با برخی نیز هم عصر بوده، علاوه بر اینکه موثق است، هم چنین از این نظر که به خردادهای پیرامونش از نگاه یک ایرانی نگریسته است اهمیت زیادی دارد، زیرا در برخی موارد، ما گزارش هایی از نماینگان ی انگلیس در دست داریم که آمیخته با اغراض و مقاصد استعماری آن ها است. از این رو ترجمه ی کامل این یادداشت ها اگر در آینده انجام گیرد می تواند خلاء ناشی از کمبود منابع ایرانی و اصیل مرتبط با خلیج فارس را در دوره ی زمانی (1260-1213 هـ ق/44-1798 م ) پر کند، از سوی دیگر در اواخر این دوره شاهد سقوط و انقراض چند حکومت محلی ( آل مذکور در بوشهر، خلیفات در بندر دیلم، زعاب در بندر ریگ) می باشیم که دقت در یادداشت های روزانه ی این دریانورد، شاید بتواند برخی علل این فروپاشی ها و اتفاقات تاریخی را روشن نماید.
کتابنامه : 
1- استفان، رای، گرومون: چالش برای قدرت و ثروت در جنوب ایران، ترجمه ی حسن زنگنه، قم: نشر همسایه، 1378.
2- تمدنی، قدرت الله: جداول تاریخ های ایرانی، هجری قمری و میلادی، به کوشش روح الله تمدنی، تهران: نشر ورجاوند، 1383.
3- خیراندیش، عبدالرسول: نوروز دریا» در: خلیج فارس، فرهنگ و تمدن ( مجموعه مقالات)، به کوشش محمد باقر وثوقی، تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه ی مطالعات فرهنگ و تمدن ایران زمین و دانشگاه تهران، 1386.
4- عباسی، جابر: عقد جیدالدرر فی معرفه حساب نوروز اهل البحر»، مصحح علی اباحسین، الوثیقه، بحرین: العدد الاول، السنه اولی، رمضان 1402 هـ ق/ جولای 1982 م.
5- عباسی، جابر: عقد جیدالدرر فی معرفه حساب نورزو اهل البحر»، مصحح علی اباحسین الوثیقه، بحرین: العدد الثانی، السنه اولی، ربیع الاول العام 1403 هـ ق/ ژانویه 1983 م.
6- www.arabfars.net ( شهریور 1390).
7- Lorimer: gazetteer of Persian gulf, 1986, Vol 1, part 2.
8- Saldanha, J.A.: The Persian Gulf Precis, Vol.1 I. 1986, Calcutta.

پی نوشت :

1- پژوهشگر در حوزه مطالعات خلیج فارس، Khalifehzadeh111@Yahoo.com.
2- عباسی، جابر: عقد جیدالدرر فی معرفه حساب نوروز اهل البحر»، تصحیح علی اباحسین، بحرین: الوثیقه، العدد الاول، السنه اولی، رمضان 1402 هـ ق/ جولای 1982 م؛ العدد الثانی، السنه اولی، ربیع الاول العام 1403 هـ ق/ ژانویه 1983 م.
3- www.arabfars.net ( شهریور 1390)
4- خیراندیش، عبدالرسول: نوروز دریا»، در خلیج فارس، فرهنگ و تمدن ( مجموعه مقالات)، به کوشش محمد باقر وثوقی، تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه ی مطالعات فرهنگی و تمدن ایران زمین و دانشگاه تهران، 1386، صص 259-247.
5- آنچه در متن به صورت () آمده از تصحیح عربی است. تردیدها و توضیحات مترجمه به صورت [] نوشته شده است. توضیحات مندرج در پاورقی همه از مترجم می باشد.
6- هر چند سایر منابع مانند علی اصغر شمیم، سالدان ها و لوریمر نیز نام این شاهزاده ی قاجاری را حسین قلی خان ( فوت 1217 هـ ق) ثبت کرده اند، ولی شکل صحیح آن به نظر من حسین علی میرزا است.
(Saldanha. J. A.: The Persian Gulf Precis, Vol. 1. 1986 Calcutta. pp. 342-344).
7- شیخ غانم پس از این که مغلوب شد به نزد متحدش در شیراز اقامت گزید ( استفان رای، گرومون: چالش برای قدرت و ثروت در جنوب ایران، ترجمه ی حسن زنگنه، قم: نشر همسایه، 1378، صص 95-99؛ آن جا شیخ خنوم ترجمه شده).
8- نکته ای که متن فوق نشان می دهد این است که بعد از آن که آل مذکور در سال 1206 هـ ق جزیره ی خارگ را از دست امیران زعابی بندر ریگ بیرون آوردند، هم چنان تا سال 1215 هـ ق این جزیره را در دست داشته اند. البته بندر ریگ در این برهه شاید سرنوشتی دیگر داشته و زیر نظر خاندان زعابی بوده است؟
9- مصحح عربی به اشتباه می نویسد: جداول تقویم نشان می دهد که 25 شعبان 1216 برابر با روز پنجشنبه 31 دسامبر 01 م می باشد». ولی با دقت در کتاب جداول تاریخ های ایرانی، هجری قمری و میلادی نوشته ی دیکتر قدرت الله تمدنی مشخص می شود نوشته ی عقد جید الدرر» صحیح است.
10- قبیله هوله در بندر لنگه ست داشتند ولی تبعیت شیوخ آل مذکور بوشهر نمی کردند و همواره در رقابت با آن ها به فکر توسعه ی تسلط دریایی خود بودند.
11- مقایسه کنید با: استفان رای، پیشین، صص 97-96؛ ( آنجا زوایایی دیگر از این لشکرکشی دریایی روشن شده است).
12- استفان رای، پیشین، ص 97؛ براساس منابع آن زمان از قول لوریمر، این جمله را نقل می کند که: سلطان می پنداشت ایرانیان او را فریب داده اند».
(Lorimer: Gazetteer of Persian gulf, 1986. Vol.1, Part 2, p.1911).

منبع مقاله : 
خیراندیش و تبریزنیا، عبدالرسول و مجتبی؛ (1391)، پژوهشنامه خلیج فارس، تهران: خانه کتاب، چاپ اول


هنری استون لایارد ( Henry A. Layard ) كه در دوران فتحعلی شاه قاجار به مناطق مختلف ایران و از جمله بهبهان سفركرده، جزئیاتی از حوادث مربوط به روابط بهبهان با بندر دیلم را شرح می دهد.
لایارد ضمن وصف نرگس زارهای اطراف بهبهان می نویسد: دشت بهبهان به بهشت ایران شهرت دارد » (30).
او به دیدار خود با میرزا قوام الدین ( میرزا قوما )، حاكم بهبهان، اشاره نموده و می گوید: میرزا در آن زمان آماده ی حمله به بوشهر بود، زیرا می خواست شیخ حسین، حاكم قبلی بوشهر را كه توسط مردم آنجا از حكومت معزول شده بود، بار دیگر به حكومت بوشهر منصوب نماید، كه البته به دلیل عدم رضایت مردم بوشهر، از این اقدام منصرف می شد. حاكم بهبهان از لایارد می خواهد تا ترتیبی دهد كه انگلیسی ها توپ هایی را كه در خارك به غنیمت گرفته اند، پس بدهند. چرا كه او این توپ ها را متعلق به شیخ حسین می دانست (31).
روابط بازرگانی بهبهان با بندر دیلم در این دوران از اهمیت فراوان برخوردار بوده است. دو جهانگرد فرانسوی به نام های بابن ( Baben ) و هوسه ( Husset ) كه در سال 1302 - 1303 هـ ق. از بهبهان دیدن كرده اند، در سفرنامه ی خود به این موضوع اشاره كرده و نوشته اند: شهر بهبهان مركز تجاری بزرگی است. غله و سایر محصولات طبیعی از بهبهان به بندر دیلم می رود و از آنجا با كشتی های انگلیسی به بصره یا بوشهر حمل می شود. از بندر دیلم نیزكالاهایی متنوع از انگلیس و هند و بغداد به بهبهان می آورند » (32).
مؤلف فارسنامه ناصری در ذكر حوادث سال 1265 هـ ق نقل می كند: هنگامی كه بر سر حكومت بوشهر میان میرزا محمدعلی خان نظام الملك شیرازی و شیخ نصرخان بوشهری نزاع درگرفت، از آنجا ناظم الملك فرمان حكومت بوشهر را از دربار گرفته بود، برای مقابله با شیخ نصرخان و دستگیری او، برادر خود حاجی میرزا مهدی خان را روانه ی بوشهر نموده و از باقرخان تنگستانی نیز طلب یاری كرد.
با این حال، به دلیل مقاومت شیخ نصرخان، باقرخان تنگستانی قاصدی روانه ی بهبهان نموده و از میرزا سلطان محمدخان، والی بهبهان كمك طلبید. وی نیز با دو اراده توپ و دو هزار نفر سواره و پیاده از بهبهان وارد صحرای ریشهر شد و یورش به جانب بوشهر آغاز گردید. از آنجا كه سه جانبِ بندر بوشهر را آب گرفته و یك جانب آن را حصار مستحكمی مجهز به توپ های قلعه كوب كشیده بودند، فتح‌ آنجا به درازا كشید، و اخبار این رویداد كه از سوی انگلیسی ها به تهران رسیده بود، دربار قاجار را واداشت تا از ناظم الملك بخواهند كه دست از محاصره ی بوشهر برداشته و بدین ترتیب شیخ نصرخان قدرت و استقلالی بیشتر یافت (33).
با این حال در ماجرای فتح هرات در سال 1273 هـ ق و هنگامی كه انگلیسی ها بنای خروج از بندر بوشهر را گذاشته و كاپیتان جونز بالیوز طی نامه ای به حاكم بوشهر خبر خروج خود را اعلام نمود، در میان بزرگان محلی و حاكمان نواحی اطراف كه برای دفاع از بوشهر در برازجان گردآمده بودند، میرزا سلطان محمدخان، والی كهگیلویه و بهبهان نیز حضور داشت (34).


نوزدهمین دوره قانونگذارى در مجلس شورای ملی، در تاریخ 10 خرداد ماه 1335 خورشیدى مطابق با 20 شوال 1375 افتتاح شد. در این دوره بود كه دوره اجلاسیه‌‌ی مجلس از دو سال به چهار سال تغییر یافت و تعداد نمایندگان از 136 تن به 200 نفر افزایش پیدا كردند. دوره مزبور پس از چهار سال، در تاریخ 19 خرداد ماه 1339 (14 ذیحجه 1379) به پایان رسید.

حدوداً 5۳ سال قبل، و در همین دوره‌ی مجلس، در جلسه‌ی 298 آن، زمانی که عبدالله دشتی ، نماینده‌ی بوشهر در مجلس شورای ملّی بوده است، بحث کمبود آب دیلم و گناوه و بوشهر در مجلس مطرح می‌شود. آنچه می‌خوانید، بیانات جناب دشتی است در خصوص این مسئله. البته این بیانات، در پی تلگراف‌های متعددی بوده است که درباره‌ی همین مسئله برای ایشان از شهرهای فوق ارسال شده است:

. و این جا راجع به‌ آب بوشهر خیلى صحبت شده إست به‌نظر بنده دیگر جنبه شوخى و تفریح كم‌كم پیدا مى‌كند اما عرض كنم تنها بوشهر نیست، بندر گناوه و بندر دیلم هم هست. اعلیحضرتِ همایونى دو جا را حضوراً امر فرمودند كه‏ باید براى گناوه و دیلم آب بیاورند. بنده این را به رئیس آبیارى عرض كردم و خود جناب آقاى نخست‌وزیر هم بودند. اما بنده مأمورم كه بگویم گناوه آب ندارد. بندرى إست كه بعد از این، یك بوشهر بزرگى خواهد شد، و خود جزیره خارك، یكى دو سال دیگر در ردیف آبادان مى‌شود. گناوه یك شهر عظیمى مى‌شود. گنجایش هم دارد. عملیات عجیبى هم در آنجا می‌شود. یعنى تقسیم املاك و واگذارى املاك به مردم خیلى توسعه پیدا می‌كند. بنابراین آب لازم دارد. بندر دى‌لُم یكى از بنادر قدیمى ایران است. ببخشید شما دیلم مى‌گوئید ولى چون در محل مى‌گویند دى‌لُم، بنده زبان محل را به عرض رساندم. فرمودند كه آب باید براى اینجا بیاورند از رودخانه زهره مى‌توانند بیاورند. حالا خودتان مطالعه بكنید و مطالعه هم شده إست.».‏

(مشروح مذاكرات مجلس ملى،    دوره‏19،  جلسه‌ی  298)   

انتخابات دوره 24 مجلس شوراى ملى، یا انتخابات رستاخیزى، آخرین انتخابات دوران حكومت پهلوى بود كه در تاریخ 17 شهریور 1354 برابر با 2 رمضان 1395 افتتاح شد. در این دوره مجلس بخاطر فضاى انقلابى كه در كشور بوجود آمده بود پنج نخست وزیر در طى چهار سال روى كار آمدند كه هیچ یك از آنها موفق به ادامه كار نشدند.

  عمر مجلس بیست و چهارم نیز در 21 بهمن 1357 به پایان رسید.

بیانات زیر از آن دکتر حسین طیب است،نماینده بوشهر که حدوداً 35 سال قبل بنا به وظیفه نمایندگی، از بندردیلم بازدید کرده است. ظاهراً بعد از گذشت حدود 1۷ سال!! از بیانات عبدالله دشتی در مجلس نوزدهم، مشکل آب در دیلم همچنان به قوت خود باقی بوده است:

.منطقه دیگرى كه مورد بازدید قرار گرفت منطقه‌ی دیلم بود در این منطقه یك راه هست كه سالها است ساختمان آن راكد مانده و در فصل تابستان به هر ترتیب كه هست و با هر مشكلى كه می‌تواند وجود داشته باشد انسان از كوره‌راه‌ها مى تواند خودش را به بندر دیلم برساند ولى در فصل زمستان این‌ راه به‌كلى مسدود است و قابل استفاده نیست یادآورى می‌كنم كه این راه قسمتى مربوط است به پل بویرات كه باید تكمیل بشود و هرچه زودتر مورد استفاده‌ی اهالى قرار بگیرد. بالاخره به‌هر طریق كه بود از راههاى فرعى روستائى دیگر، به بندر دیلم رسیدیم و به‌یاد آوردیم كه مردم در تابستان بیشترین فریاد و شكایتشان و اصلى‌ترین مسئله‌شان آب بود ولى من انتظار نداشتم كه در فصل زمستان هم بیشترین و مهمترین مسئله مورد بحث مردم بندر دیلمـ در حالی‌كه نزولات آسمانى باریده است ـ باز هم مسئله‌ی آب باشد اما به‌قرارى كه مشاهده كردیم باز هم در فصل زمستان و در موسم بارندگى بیشترین مسئله‌ی مردمبندر دیلم مسئله آب بود زیرا طرح تأمین آب بندر دیلم طورى بى‌اساس و پایه است كه به‌محض اینكه اندك بارانى می‌آید و در رودخانه زهره جارى می‌شود بكلى، بكلى، دستگاه آبرسانى را عاطل و باطل و تعطیل می‌سازد و من روزى كه رفتم مردم گفتند 20 روز است كه آب نداریم و از آب‌هاى آلوده‌ی راكد كه در بركه‌هاى عادى، روى زمین جمع شده بود آبشان را تأمین می‌كردند و این مسئله قابل پذیرش براى مردم امروز ایران و اهالى بندر دیلم نبود و براى آنها تعجب‌آور بود كه می‌بایستى در عصر رستاخیز با یك چنین منظره‌هاى غیر قابل پذیرش روبرو باشند. انجمن شهر با نهایت علاقمندى در برابر خواست‌هاى مردم آنجا احساس مسئولیت می‌نماید. در گفت و شنودى كه در محل حزب به‌عمل آمده بود رئیس انجمن و اعضاى انجمن با دلسوزى صادقانه می‌گفتند كه اگر انجمن شهر براى ده سال آینده هیچ عملى انجام ندهد و شهردارى كلاً تعطیل باشد و ما فقط بتوانیم تنها آب بندر دیلم را تأمین كنیم می‌توانیم در برابر مردم روسفید باشیم. رئیس سازمان ن می‌گفت با كمال تأسف میرویم در خانه‌ها كه مردم را تشویق كنیم براى باسواد‌شدن، می‌گویند این حرفها چیست كه می‌زنید؟! ما صبح تا حالا رفتیم از جاى دورى آب بیاوریم یك حلب 15 لیترى آب راكدى كه از توى بیابان‌ها جمع می‌كنند، ده ریال بدست مردم می‌رسد، دیگر كجا وقت اضافى داریم؟!  یك برنامه و طرحى است براى تأمین آب بندر دیلم كه در خواست می‌كنم جناب دكتر شادمان با آن علاقمندى و دقتى كه دارند به این مسئله توجه كنند و انشاء‌الله با پیشنهادى كه صورت می‌گیرد بتوانیم در آنجا یادگار بسیار خوب و ارزنده‌اى باقى بگذاریم. قیمت برآورد‌شده طرح آب‌رسانى بندر‌دیلم، یازده و نیم میلیون تومان می‌شود كه قسمت عمده‌اى از آن را مردم بندر دیلمحاضرند تأمین كنند از طریق حق اشتراك و لوله كشى داخلى، 5 میلیون تومان می‌بایستى از صندوق مشترك شهرداری‌ها و سه میلیون از محل طرح خاص ناحیه‌اى به این طرح كمك شود كه البته چون بنیه‌ی مالى بندر دیلم ضعیف و ناتوان هست و بازپرداخت این 5 میلیون تومان مشكل بنظر می‌رسد، می‌توان ترتیبى اتخاذ كرد و كمك بلاعوض شهردارى بندر دیلم را از طریق وزارت كشور افزایش داد تا بتوان باین مطلب جامه‌ی عمل پوشاند اما مسئله‌ی دیگرى كه وجود داشت مخصوصاً با توجه به فرمان 16 آبان ماه شاهنشاه، می‌توان كار مثبت خوبى را پیگیرى كرد و آنكه طرح دیگرى وجود دارد براى تأمین آب بندردیلم از محل اعتبارات وزارت مسكن و شهرسازى، كه طرحى است ناكامل و نارسا و جواب‌گوى تأمین احتیاجات آب‌رسانى بندر دیلم را بطور كاملى نمی‌نماید. من فكر می‌كنم و مردم پیشنهاد می‌كنند كه اگر این دو طرح درهم ادغام شود، چون هردو طرح مربوط است به اعتبارات مملكتى، در مدت كوتاهى به این مسئله می‌توان جامه‌ی عمل پوشاند. در این زمینه من خلاصه‌ی مشاهداتم را با جناب استاندار استان در میان گذاشتم. ایشان كه علاقمند براى پیشرفت این كار هستند عملى‌بودن این مسئله را مورد تأیید قرار دادند. بنابراین از جناب آقاى دكتر شادمان در خواست دارم كه نسبت به ادغام این دو طرح در فاصله‌ی زمان كوتاه، به‌طوری‌كه مردم بندر دیلم این قدم مثبت را بهره‌بردارى كنند. از بذل مساعدت و علاقمندى دریغ نفرمایند و من سپاس دارم از وقتى كه به من داده شد و توجهى كه به مطالب من فرمودید و امید است كه این مملكت با آن آینده‌اى كه شاهنشاه ترسیم فرموده‌اند با اتكا به نیروى ذاتى و گوهر وجودى كه در فرد فرد افراد ملت ایران نهفته است بتواند شایسته براى رهروى در راه تمدن بزرگ ملت ایران باشد. تشكر می‌كنم. (نمایندگان: احسنت)

 (مشروح مذاكرات مجلس ملى/  دوره‏24 /  جلسه: 71 / ص : 72 )

 در مشروح جلسات مجالس ملّی و اسلامی، بارها و هربار بنا به وجود مشکل و یا مسئله‌ و مناسبتی، نام بندردیلم بر زبان نمایندگان جاری شده است. اگر فراغ بالی و جمعیت خاطری فراهم شود، به‌تدریج برگ‌های تاریخی دیگری را از دیلم در همین وبلاگ درج خواهم کرد.



 

در اواخر سال  28 میلادی یک کشتی تجاری متعلق به یکی از کارگزاران دولت بریتانیا در نزدیکی دیلم دچار سانحه شده به گل می‌نشیند. شیخ و حاکم دیلم اموال کشتی مذکور را که متعلق به شخصی به نام آسو بوده است از کشتی خارج و ضبط می‌کند. سرگرد دی. ویلسون مسئوول پایگاه اطلاعات ی دولت بریتانیا (بالیوزگری بریتانیا) مستقر در خلیج فارس نامه‌های چندی به حاکم دیلم نوشته خواهان استرداد اموال مذکور می‌شود. ولی حاکم دیلم – از سلسله‌ی محلی خلیفات - تا مدتها از استرداد اموال مذکور استنکاف می‌ورزد. ولی ظاهرا بعد از کش و قوس‌های فراوان اموال مذکور را به صاحبش مسترد می‌کند.

استاد ارجمند جناب آقای علیرضا خلیفه‌زاده متن انگلیسی نامه‌های مبادله‌شده را جهت ترجمه و درج در مقاله‌ای به من دادند. آن چه در زیر می‌خوانید ترجمه نامه‌های مذکور است.

امیدوارم خواندن این نامه‌ها خاطر شما خوانندگان دیلمی را خوش آید و گوشه‌ای دیگر از تاریخ این بندر را روشن سازد.

 

نامه اول:(24 دسامبر 28)

از سرگرد دی. ویلسون (مسئوول پایگاه اطلاعات ی بریتانیا در خلیج فارس) به شیخِ بندردیلم

بعد التحنیه

     از قرار اطلاعی که به من رسیده است بغلة سلامتی، متعلق به جناب  آسو از کارگزاران دولت انگلستان، در حوالی بندردیلم دچار سانحه شده است و این در حالی بوده است که دو نجیب‌زادة انگلیسی نیز در آن بوده‌اند.

     همچنین به من اطلاع رسیده است که تمامی محمولة این کشتی از خطر غرق نجات یافته و اکنون در اختیار شما است. شبهه‌ای نیست که حضرتعالی نهایت تلاشتان را خواهید کرد این اموال که متعلق به کارگزاران دولت انگلستان است کاملاً حفظ و حراست شوند. اینجانب نیز امتنان خویش را از مساعی حضرتعالی در این خصوص ابراز می‌دارم.

     اما چون میل وافر دارم این اموال با کمترین فوت وقت به دست صاحبانش برسد لازم می‌بینم کشتی‌ای برای استحصال این اموال به آن خطه ارسال شود. صاحبان این اموال نیز بی‌شک، همچنان که در این مواقع مرسوم است، از اعطای پاداش درخور دریغ نخواهند ورزید.

     دو نجیب‌زادة انگلیسی نیز که در آن کشتی حادثه‌دیده حضور داشته‌اند اکنون در منزل من به‌سر می‌برند و هرلحظه انتظار ورود اسبانشان را می‌کشم. متعاقب عزیمت آنها باز چه از طریق نامه و یا هر وسیلة دیگری با شما تماس خواهم گرفت. درحال حاضر، توصیة من مراقبت و حراست مخصوص از اموال مذکور است که صدمة بیشتری نبینند. تمنای من از حضرتعالی این است که با پاسخ سریع به این نامه مرا رهین منت خود سازید.

 

نامه دوم:(5 ژانویة 29)

از سرگرد دی. ویلسون (مسئوول پایگاه اطلاعات ی بریتانیا در خلیج فارس) به آسو (کارگزار دولت بریتانیا در بحرین)

     نامة شما به تاریخ 28 دسامبر به دست من رسیده است و اکنون – به ضمیمه - پاسخی را که به نامة شیخ عبدالله بن احمد فرستاده‌ام، برای شما نیز ارسال می‌کنم. فقط مرا مطلع سازید که ترکی بن سعود تا چه میزان می‌تواند به عبدالله یاری رساند و این‌که آیا او واقعاً مایل است نیروی کمکی به آن خطة ساحلی گسیل کند یا خیر. همچنین به ضمیمة این نامه، رونوشت نامه‌ای را که از شیخِ بندردیلم دریافت داشته‌ام برایتان ارسال می‌کنم. همانگونه که ملاحظه خواهید کرد شیخ دیلم داستانی به‌کل متفاوت با داستان ناخدای شما – که خوف رفتنش به بحرین را دارم – نقل می‌کند. زمانی که بغله‌تان قصد عزیمت به بندردیلم را کند نامه‌های درخواستی شما را به آن خواهم سپرد.

     گزارشی اختصاصی از وضعیت فعلی بحرین را از طریق امهرست بفرست و کاپیتان را از رخداد احتمالی هر امر تازه‌ای مطلع کن.

 

نامه سوم:(5 ژانویة 29)

از سرگرد دی. ویلسون (مسئوول پایگاه اطلاعات ی بریتانیا در خلیج فارس) به شیخِ بندردیلم

     حامل این نامه، ناخدا صالح، ناخدای بغلة توکلی، اکنون به آن خطة اعزام شده است تا نهایت کوشش را در خصوص استحصال اموال کارگزار بریتانیایی، جناب آسو، انجام دهد. اموال ایشان در بغلة سلامتی بوده است، همان کشتی‌ای که در حوالی دیلم دچار کشتی‌شکستگی شد و قبلاً دربارة آن برایتان نوشته‌ام. از شما تقاضامندم هر کمک دوستانه‌ای را که در توان دارید در حق حامل این نامه و در جهت استحصال اموال اربابش مبذول دارید. تردیدی نداشته باشید که بابت کمک‌ها و خدماتی که در حق ایشان مبذول می‌دارید، پاداش درخوری را ـ که در چنین مواقعی مرسوم است ـ دریافت خواهید کرد.

 

نامة چهارم:(11 ژانویة 29)

از سرگرد دی. ویلسون (مسئوول پایگاه اطلاعات ی بریتانیا در خلیج فارس) به شیخِ بندردیلم

     حامل این نامه، به اسم حاجی محمد بورغیس، ناخدای لنج مربوطه است که چندوقت قبل درباره‌اش برایتان نوشتم. وی به این دلیل به بندردیلم مراجعت کرده است تا کلیة امور مربوط به کشتی سابق‌الذکر را رتق و فتق کند. همچنین، نیات خیرخواهانه و دوستانة شما زمانی بر من مشهود خواهد شد که این مهم را انجام‌یافته ببینم. البته ناخدا نیز در انجام امور مرسوم در این مواقع کاملاً توجیه شده است.

 

نامة پنجم: (25 ژانویة 29)

از سرگرد دی. ویلسون (مسئوول پایگاه اطلاعات ی بریتانیا در خلیج فارس) به شیخِ بندردیلم

بعد التحنیه

     تاکنون چندین نامه درخصوص بغلة متعلق به کارگزار انگلیسی آسو، که در حوالی شما دچار کشتی‌شکستگی شده است نوشته‌ام و از شما تمنا کرده‌ام که جهت استحصال اموال آن کشتی از هیچ کمکی در حق خدمة آن که به خطة شما گسیل شده‌اند دریغ نورزید. ارباب آنها، جناب آسو، به ایشان اختیار تام داده است تا در قبال هر کمکی که در جهت انجام ماموریتشان به آنها می شود پاداش مرسوم در این مواقع را اعطاء کنند. ولی به من گزارش رسیده است که نه تنها به آنها هیچ کمکی نشده است که با آنها بدرفتاری شده و وسایل و چیزهایی را که خودشان و فردی که استخدام کرده بودند به زحمت در ساحل پیاده کرده‌اند، به زور از آنها گرفته شده و افزون بر این برخی از افرادشان نیز در همین بین زخمی شده‌اند. اکنون هرچند برایم بسیار دشوار است باور کنم چگونه ممکن است منافعی را که در این خصوص عایدتان می‌شود فراموش کنید، فکر می‌کنم ضروری باشد که در تلاش برای استرداد این اموال لحظه‌ای درنگ نکنید و بدانید اگر جز این عمل کنید و خلاف توصیه‌هایی که قبلاً به شما کرده‌ام رفتار کنید و افراد مجرمتان را به مجازات نرسانید، مسلم بدانید که به خودتان آسیب زده‌اید.

 



بیست و دومین دوره‌ی قانونگذارى مجلس، در روز جمعه 14 مهرماه 1346 خورشیدى، برابر با اول رجب 1387 هجرى قمرى افتتاح شد. پذیرش قطعنامه‌ی شوراى امنیت درباره‌ی بحرین و جدایى آن از ایران در روز پنجشنبه مورخ 24 اردیبهشت ماه 1349 در جلسه فوق‏العاده‏اى كه بنا به تقاضاى دولت تشكیل شده بود تصویب و جهت اجرا به دولت ابلاغ شد. این دوره‌ی قانونگذارى در تاریخ 9 شهریور ماه 1350 (19 رجب 1391) به مناسبت برگزارى جشن‏هاى 2500 ساله به موجب فرمان شاه منحل و در همان روز، دوره‌ی بیست و سوم مجلس شوراى ملّى به‌دست شاه گشایش یافت.

در جلسه‌ی 228 مجلس بیست‌ و دوم، یکی از نمایندگان، به‌نام مهندس محمدحسین قادرپناه، شرحی می‌دهد از اعزام فرزندش به بندردیلم در قالب نیروی‌های سپاه‌دانش. مهندس قادرپناه نماینده‌ی مردم گرگان بود و تقریباً سه سالی بعد از این سخنرانی در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۵۲ در اثر سانحه‌ی اتومبیل درگذشت.

تاریخ این سخنرانی حدوداً 42 سال قبل است. 

مهندس قادرپناه:

. یكى از مواد دوازده‌گانه‌ی انقلاب سفید ایران كه بابت كار شاهنشاه عظیم پى‌ریزى و به مرحله اجرا در آمد، ایجاد سپاهیان انقلاب در رشته‌هاى دانش، بهداشت، ترویج آبادانى و مسكن بود كه به دور‌افتاده‌ترین نقاط مملكت نفوذ پیدا كرده و مردمى كه احتیاج به فرهنگ، بهداشت و آبادانى و ترویج كشاورزى داشتند مقدم آن را گرامى داشته و حداكثر استفاده از معلومات و دانش آنها نمودند. مردمى كه فكر نمى‌كردند در ظرف چندین سال، داراى مدرسه و معلم شوند. مردمى كه فكر نمى‌كردند پزشكى براى درمان امراض آنها اعزام گردد و بالاخره كشاورزانى كه براى استفاده از آخرین تكنولوژى كشاورزى روزشمارى مى‌كردند. این‌ها همه، عملًا مشاهده نمودند متخصص در هر فن و حرفه‌اى در ده آنها ساكن شده و شبانه‌روز براى ایجاد یك زندگى بهتر [برای] آنها و استفاده بیشتر از وسائل موجود كوشش مى‌نمایند. سپاهیان انقلاب را مى‌توان مردان ما‌فوق بشرى دانست كه زندگى راحت شهرى را براى مدتى پشت سر گذارده و رو به روستاها آوردند و زندگى جدیدى در روستاها به راه انداخته، هم براى خود و هم براى روستانشینان. در این مجلس مقدس، جاى اظهار امور خصوصى نیست ولى چون واقع شده است باید به استحضار مردم برسد بدانند كه در دوره‌ی انقلاب و براى پیش‌برد انقلاب بین یك وكیل و مردم عادى هیچ فرقى نیست.

 (نمایندگان: صحیح است).

فرزند من به‌نام سید‌رضا قادرپناه پس از اتمام دوره متوسطه و اخذ دیپلم وارد سپاه بهداشت شد. پس از طى دوره چهار‌ماهه به بندر دیلم اعزام گردید. وقتى به من گفت كه عازم بندر دیلم است به او گفتم بى‌نهایت خوشحالم پسرم به جائى مى‌رود كه من هنوز ندیده ام و باز افتخار می‌كنم براى خدمت مقدس و كمك به هم‌میهنان خودت مى‌روى. او هم با جان و دل قبول كرد و رفت و در گرماى سوزان این بندر دورافتاده به خدمت مشغول شد و تا آخرین روز، به انجام وظیفه پرداخت. هستند اغلب كسانى كه راحتى را براى فرزندان خود خواسته و براى اینكه به نقاط خوش آب و هوا منتقل شوند به این و آن متوسل مى‌گردند. ولى من كه خود نماینده‌ی انقلاب هستم نه تنها از كسى درخواست ننمودم ـ و جناب آقاى دكتر شاهقلى وزیر محترم بهدارى و مأموران مربى سپاه بهداشت شاهد هستند كه به هیچ‌وجه براى تغییر محل مأموریت فرزندم اقدامى نكردم ـ بلكه او را تشویق نمودم كه به بندر دیلم برود و كشور بزرگ خود را عملاً ببیند تا به میهن‌پرستى او كمكى شده باشد.

درهرحال آنچه به استحضار رسانیدم نماینده‌ی علاقه‌ی قلبى من در خدمت به مملكت است.».

(مشروح مذاكرات مجلس ملى/   دوره‏22 /  جلسه: 228 / ص : 228)

 


تثبیت نام خلیج فارس در سطح بین المللی
مهندس مسعود شفیعی رئیس سازمان نقشه‌برداری کشور
 با اشاره به اینکه مبنای نقشه‎های بین‎ المللی در همه نواحی خزر تا سال گذشته، نقشه‎های کشور روسیه بوده 
و نقشه‎های انگلیس نیز در خلیج فارس مورد تایید IHO  بودند، 
یادآورشد که پس از نیم قرن، نقشه‎های جمهوری اسلامی ایران به تایید این مرجع بین‎المللی رسیده و مورد استفاده کلیه شناورها در این آب‎ها هستند». 
وی یادآورشد که با تهیه این چارت‎ها توسط سازمان نقشه‌برداری کشور، نام خلیج فارس» بر روی نقشه‎های بین‌المللی تثبیت شده و مبنای استفاده تمامی کشورها است که به نوعی موید حاکمیت ملی ایران بر آب‎های جنوب کشور است.

‌اصلاحات تقسیماتی در استان بوشهر
1374.07.09 - .9126ت15630ک - 1374.07.25 - 52
&‌تقسیمات کشوری و وظائف استانداران و فرمانداران
&‌وزارت کشور
‌اکثریت وزرای عضو کمیسیون ی، دفاعی هیأت دولت در جلسه مورخ 1374.7.9 با توجه
به اختیار تفویضی هیأت وزیران (‌موضوع تصویب‌نامه شماره.93808ت 907، مورخ
1368.10.24) بنا به پیشنهاد شماره 1.42.7141 مورخ 1374.6.28 وزارت کشور، به استناد
ماده (13) قانون تعاریف و ضوابط‌تقسیمات کشوری و در اجرای مواد (3)، (6) و (7)
قانون اصلاحات تقسیماتی زیر را در استان بوشهر تصویب نمودند:
1 - نام روستای گربه‌ای از توابع دهستان لیراوی جنوبی شهرستان گناوه به نام والفجر
تغییر یابد.
2 - دهستان حومه به مرکزیت روستای عامری مشتمل بر مزارع، مکانها و روستاهای زیر
مطابق نقشه 1.250.000 پیوست ایجاد و تأسیس شود.
1 - عامری، 2 - کنارکوه، 3 - بنه خاطر، 4 - امامزاده شاهچراغ، 5 - امامزاده جعفر،
6 - حاجی حیدری، 7 - بیدو، 8 - امامزاده امیرالمومنین، 9 - تنوب
3 - دهستان لیراوی میانی به مرکزیت روستای والفجر مشتمل بر مزارع، مکانها و
روستاهای زیر مطابق نقشه 1.250.000 پیوست ایجاد و تأسیس شود.
1 - والفجر، 2 - بازتین، 3 - شهر ویران، 4 - اسفندیاری، 5 - گره، 6 - شرکت گره
7 - چاه شیرین، 8 - مالکی، 9 - حسن‌آباد
4 - بخش بهرگان به مرکزیت روستای امام حسن مشتمل بر دهستانهای: لیراوی جنوبی و
لیراوی میانی ایجاد و تأسیس شود.
5 - شهرستان دیلم به مرکزیت شهر بندر دیلم از ترکیب بخش‌های زیر ایجاد و تأسیس
شود.
1 - بخش مرکزی مشتمل بر دهستانهای: لیراوی شمالی و حومه به مرکزیت شهر بندر دیلم.
2 - بخش بهرگان
‌این تصویب‌نامه در تاریخ 1374.7.22 به تأیید مقام محترم ریاست جمهوری رسیده است.
‌حسن حبیبی - معاون اول رییس جمهور
>‌شکل: تصویب‌نامه‌ها 1374 - جلد 2 - صفحه 53 الی 54

اصلاحات تقسیماتی در استان بوشهر

‌اصلاحات تقسیماتی در استان بوشهر
1374.07.09 - .9126ت15630ک - 1374.07.25 - 52
&‌تقسیمات کشوری و وظائف استانداران و فرمانداران
&‌وزارت کشور
‌اکثریت وزرای عضو کمیسیون ی، دفاعی هیأت دولت در جلسه مورخ 1374.7.9 با توجه
به اختیار تفویضی هیأت وزیران (‌موضوع تصویب‌نامه شماره.93808ت 907، مورخ
1368.10.24) بنا به پیشنهاد شماره 1.42.7141 مورخ 1374.6.28 وزارت کشور، به استناد
ماده (13) قانون تعاریف و ضوابط‌تقسیمات کشوری و در اجرای مواد (3)، (6) و (7)
قانون اصلاحات تقسیماتی زیر را در استان بوشهر تصویب نمودند:
1 - نام روستای گربه‌ای از توابع دهستان لیراوی جنوبی شهرستان گناوه به نام والفجر
تغییر یابد.
2 - دهستان حومه به مرکزیت روستای عامری مشتمل بر مزارع، مکانها و روستاهای زیر
مطابق نقشه 1.250.000 پیوست ایجاد و تأسیس شود.
1 - عامری، 2 - کنارکوه، 3 - بنه خاطر، 4 - امامزاده شاهچراغ، 5 - امامزاده جعفر،
6 - حاجی حیدری، 7 - بیدو، 8 - امامزاده امیرالمومنین، 9 - تنوب

3 - دهستان لیراوی میانی به مرکزیت روستای والفجر مشتمل بر مزارع، مکانها و
روستاهای زیر مطابق نقشه 1.250.000 پیوست ایجاد و تأسیس شود.
1 - والفجر، 2 - بازتین، 3 - شهر ویران، 4 - اسفندیاری، 5 - گره، 6 - شرکت گره
7 - چاه شیرین، 8 - مالکی، 9 - حسن‌آباد

4 - بخش بهرگان به مرکزیت روستای امام حسن مشتمل بر دهستانهای: لیراوی جنوبی و
لیراوی میانی ایجاد و تأسیس شود.
5 - شهرستان دیلم به مرکزیت شهر بندر دیلم از ترکیب بخش‌های زیر ایجاد و تأسیس
شود.
1 - بخش مرکزی مشتمل بر دهستانهای: لیراوی شمالی و حومه به مرکزیت شهر بندر دیلم.
2 - بخش بهرگان
‌این تصویب‌نامه در تاریخ 1374.7.22 به تأیید مقام محترم ریاست جمهوری رسیده است.
‌حسن حبیبی - معاون اول رییس جمهور
>‌شکل: تصویب‌نامه‌ها 1374 - جلد 2 - صفحه 53 الی 54<


داوود بحرینی:


امروز (نگارنده) یکی از داستان های زیبای سروش اتابک زاده را در برخی از گروه ها و میان دوستان فضای مجازی نشر نمود.
همگی از این داستان زیبا و نثر روان شگفت زده شدند ، اما موضوع تلخ قصه آنجاست که چرا عامه ی مردم و جوانان سروش اتابک زاده را نمی شناسند.

بنابراین تصمیم گرفتم در آستانه ی یکمین سالگرد درگذشت مرحوم اتابک زاده مطلبی گذرا راجع این مرد بزرگ که تاریخ دشتستان را برای نسل های آینده با تلاش های شبانه روزی و قلم شیوایش نگاشته است بنویسم.

سروش اتابک زاده از محققان و نویسندگان سرشناس دشتستانی است.وی متولد 1324ش در برازجان می باشد.
اتابک زاده فرزند مرحوم غلامحسین ایمنی ونوه دختری حاج محمد خان برازجانی نایب الحکومه دشتستان است.




این محقق دشتستانی  تحصیلات متوسطه رادر برازجان گذراند.
 در ادامه توانست  مدرک لیسانس زبان وادبیات فارسی را ازدانشگاه شیراز اخذ نماید.

سروش اتابک زاده در خانواده ای اهل  قلم و آشنا با خبررسانی بزرگ شد. و رسالت خانوادگی خود را حفظ نمود و همراه با نیکانش پا به این عرصه گذاشت.
 تواضع و فروتنی سروش میان بزرگان دشتستانی زبان زد است.

مرحوم اتابک زاده یک سال در وزارت پست وتلگراف خدمت کرد و سپس وارد آموزش وپرورش شد وبه عنوان دبیر کمیته ملی مبارزه با بی سوادی در دشتستان خدمت نمود. و پس از سال ها خدمت صادقانه در سال  1370 ش  بازنشسته شد.

 کتاب جایگاه دشتستان در سرزمین ایران  حاصل تلاش های بی وقفه وی می باشد که سرانجام درسال 1373 به چاپ رساند.
اما اثر دیگر وی تحولات اجتماعی برازجان است.

 این دو کتاب مرهون سال ها تلاش و کوشش سروش اتابک زاده برای شناساندن و حفظ اتفاقات و تحولات اجتماعی دشتستان بزرگ در گذر تاریخ است.

هر دشتستانی باید سعی کند مشاهیر  منطقه و شهرستان خود را بشناسد و در کنار زندگی روزمره گوشه ای از وقت خود را به مطالعه ی آثار مشاهیر و بزرگانی که برای زنده نگه داشتن تاریخ این دیار در سرزمین ایران تلاش کرده اند بپردازد.

سروش اتابک زاده سال ها با نشریه ی اتحادجنوب کار کرد ‌، و  برای آموزش تعلیم و تربیت در دشتستان زحمات زیادی کشید.
وی همچنین به بررسی تحولات ی ، فرهنگی ، اجتماعی دشتستان اهتمام جدی ورزید.




و از دستاوردهای شیرین و بزرگ اتابک زاده سال ها قلم زدن در راه دفاع از حقوق اجتماعی و فرهنگی مردم بود.
سروش دشتستانی ها در زندگی معتقد بود که انسان باید آزاد زندگی کند و آزادی را برای هم نوعان خود بخواهد و کلامش سرتاسر آغشته به راستگویی باشد و از تزویر و ریا بپرهیزد.

سروش اتابک زاده هنگامی که در شیراز زندگی می کرد قلبش برای دشتستان می تپید و قلمش تشنه ی نوشتن برای دیارش بود.
وی سال گذشته به دلیل یک دوره نقاهت در اسفندماه به دیار حق شتافت. و در شاهداعی الله شیراز آرام گرفت.

در آستانه ی یکمین سالگرد درگذشت سروش اتابک زاده داغ سنگین نبود وی هنوز در میان اهالی فرهنگ و قلم دشتستان حس می شود.
حال بیایید سعی کنیم مشاهیر و بزرگان منطقه مان را قبل از مرگشان پاس بداریم .

و همان گونه که آن ها برای حفظ هویت فرهنگی و اجتماعی سرزمین و نیاکانمان کوشش ورزیده اند،ما نیز با مطالعه ی آثار ارزشمندشان نامشان را در جامعه ای که هر روز از کتاب فاصله می گیرد زنده نگه داریم.




داوود بحرینی آبان ماه ۱۳۹۸

منبع : اتحاد خبر . 


معرفی از سوی مخاطبان وبلاگ لیراوی :

درود فراوان خدمت استادخلیفه زاده 
دیروز نام پروفسور عیسی جیاتداودی را در وبلاگ شما دیدم 
بنده اهل بهبهانم وسال 94 در دانشگاه شریف شاگرد ایشان بودم 
جناب پروفسور فارغ تحصیل از دانشگاه مونیخ در مقطع دکترا رشته مهندسی انرزی
 وفوق دکترا از سوربن ورتبه علمی ایشان اونوقت استاد تمام بود
 وعضو ثابت موسسه فیزیک ماکس پلانک المان 
و مدیر ارشد در بخش فناوری های نوین زیمنس 
و در دانشگاه اساتید ایشان را بسیارتکریم می کردند
چون بسیار متواضع و از نظر علمی خودش را  آموزگار می دانست
 از سوابق علمی ایشان اینکه دو دوره متوالی برترین فیزیکدان در سال 2008 و2009 شده 
وبنده مدیون ایشان می باشم ایشان شاگرد پروفسور لطفی زاده پدر فازهای منطقی دنیا و کارلو لوکاس ومگردیچ تومانیان گیورک قره پتیان و پروفسور بهادری نزاد که همگی از نوابغ علمی دنیا می باشند. 

پیام یکی دیگر از مخاطبان : 

سلام من اهل اهواز و دانشجوی مهندسی مکانیک دانشگاه علم وصنعت سال 94 بودم جناب پروفسور استاد بنده و راهنمای من بود
 ایشان انسانی دانشمند فرهیخته و بسیار شخیص هستند 
پروفسور اکنون ساکن المان هست و 
بیشتر علاقمند به تحقیقات بودن.
 بنده برا ایشان ارزوی تندرستی از خداوند منان دارم. 

معماری و تاریخ قلعه‌های شمال استان واکاوی شد+تصاویر

خلیج فارس: معماری، تاریخ و قدمت قلعه‌های شمال استان بوشهر در موزه مردم‌شناسی و باستان‌شناسی روستای چهارروستایی بندرریگ شهرستان گناوه در برنامه ای با عنوان "شب برج" بررسی و واکاوی شد.

معماری و تاریخ قلعه‌های شمال استان بوشهر واکاوی شد

به گزارش خلیج فارس» به نقل از ایرنا؛ این برنامه که به همت  انجمن هوای‌تازه گناوه و کتابخانه عمومی روستای چهارروستایی بندرریگ و با همکاری موزه مردم‌شناسی این روستا برگزار شد، وضعیت معماری و قلعه‌های موجود در شمال استان بوشهر توسط  کارشناسان مورد کنکاش قرار گرفت.

بازدید از موزه زیبای مردم‌شناسی روستای چهارروستایی از دیگر برنامه‌های شب برج بود.

پنج قلعه (برج) تاریخی شمال استان بوشهر شامل  خان در بندرریگ،  محمدحسن‌خان در چهارروستایی،  خان در روستای حصار امام‌حسن،  خان در روستای محمدی و  خان در روستای مال‌قاید وجود دارد که برخی از این بناها برجای مانده و برخی تخریب شدند.

از مجموع این پنج بنا،  قلعه بندرریگ به شکل کامل و شایسته‌ای حفظ شده، حصار و محمدی آثاری برجا مانده که در صورت بی‌توجهی به‌طور کامل نابود خواهد شد، در مال‌قاید نیز آثار کمی از برج خان برجا مانده و قلعه چهارروستایی نیز  به صورت کامل تخریب  و هیچ اثری از آن بر جا نیست.

امیر حسین حیاتداودی و حسین کمالی دو تن از کارشناسان  در این برنامه  به تشریح جنبه‌های تاریخی پنج قلعه شمال استان، فلسفه وجودی  و حوادث تاریخی مهم و منظر معماری آن پرداختند.

حیات‌داوودی به تاریخ و قدمت  قلعه‌های شمال استان بوشهر اشاره کرد و گفت: قلعه حصار ۱۴۲ سال قدمت دارد که  سازنده آن آقاخان لیراوی، قلعه مال‌قاید ۱۸۵ سال قدمت، سازنده مرادخان حیات‌داوودی، قلعه محمدی  ۱۴۰ سال قدمت، سازنده حسینقلی خان حیات‌داوودی، قلعه بندرریگ ۱۳۰ سال قدمت، سازنده حیدرخان حیات‌داوودی، قلعه چهارروستایی ۱۴۰ سال پیش و  سازنده آن محمدحسن‌خان حیات‌داوودی بوده است.
یکی از اهالی این روستا نیز گفت: ساخت قلعه ها  با کارکرد ستی و دفاعی بوده  به‌نحوی که نگهبانان دائمی داشتند و یا  بیشتر برای نشان دادن جلال و شکوه قدرت خان بوده‌اند.
یک کارشناس و عضو انجمن معماری گناوه گفت:  بررسی تاریخ معماری آثار قدیمی نیاز امروز جامعه ما است و باید شخصیت و هویت ساختمان را شناخت تا  وقتی از دور به  این بناها نگاه می‌کنیم ارتباط آن با اقلیم و جغرافیای منطقه، مردم،  راه‌های ارتباطی و عوامل جوی  بررسی و اطلاع یابیم.

حسین کمالی،  معماری گذشته را هوشمندانه و حکیمانه برشمرد و معتقد بود که سبک معماری برج‌های تاریخی با سبک معماری منازل شخصی هیچ تفاوتی نداشته است و می‌توان به  خانه‌ها در قلعه حصار که خان‌نشین هم بوده اشاره کرد که از نظر طول و عرض با یک اتاق در یک منزل شخصی در آن دوره هیچ تفاوتی نداشته است.
وی بیان کرد: سبک حیاط مرکزی از  خصیصه بارز معماری گذشتگان است که نشان از شعور، معرفت آنان بوده  است.

وی جنبه‌های انسانی و صمیمیت را در نوع معماری گذشتگان  از دیگر خصایص معماری موجود در این پنج قلعه تاریخی برشمرد و افزود: این بناها  برگرفته از نگاه اخلاقی، معرفتی، جامعه‌شناسانه و انسانی گذشتگان بوده است.
کمالی گفت: وجود حوض یا باغچه در وسط حیاط از دیگر عناصر معماری در ایران و به‌طور مشخص در پنج قلعه تاریخی شمال استان بوشهر است.

مکنده هوا، احترام به کالبد بنا و  انسان، سازگاری سایت با اقلیم  از دیگر مباحث برنامه شب برج بود که به آنان اشاره شد.

پرسش و پاسخ و گفت و گوی آزاد از طرف حاضرین در ارتباط با نظرات  کارشناسان از دیگر برنامه‌های شب برج بود.

در پایان این برنامه یک جلد کتاب " غزل برای غزل"  یادنامه  شاعرفقید " استاد حسین جلال‌پور»  از طرف انجمن هوای‌تازه  به کتابخانه و یک کاسه چینی آنتیک با قدمت حدود ۱۵۰ سال به موزه روستای چهارروستایی  اهدا شد.

روستای چهارروستایی از روستاهای پرجمعیت و  تاریخی بخش بندرریگ از توابع شهرستان گناوه در شمال استان بوشهر واقع است.


یکی ازبناهای زیبای بوشهر قلب تاریخ ایران کهن قلعه حصار آن است که در شهرستان دیلم، به مرکزیت بندر دیلم، بخش امام حسن  در دهستان لیراوی در حصار واقع شده است.
بنایی که به دوره قاجار (بیش از 110 سال پیش) برمی گردد و دارای 4 برج است که در چهار گوشه بنا قرارگرفته و مساحتی به وسعت 4000 متر مربع دارد کاربرد این برج جهت نگهبانی سربازان و تسلط تفنگچیان بود.
قلعه متعلق به پسر حاکم دهقان لیراوی، حاج حسن خان لیراوی بود که پس از فوت پدر این قلعه محل حکومت کلانتر جدید لیراوی و جانشین 37 ساله اش یعنی آقا خان لیراوی شد.
 سقف و دیوارهای بنا با چوب محکمی به نام چندل و ساج و ملاتی به نام چاری پوشیده شده است.
دیوار های بلند قلعه بیش از 7 متر ارتفاع دارد. 
15 اتاق و یک حمام دارای خزینه (حوضچه ای که روی آتشخانه حمام های عمومی آب گرم مناسب شستشو داشته) در بنای خود جای داده است. علاوه بر این در حیاط اندرونی چندین قسمت و هر قسمت مختص کار خودش مانند فضایی برای آشپزخانه ، پختن نان، تهیه ماست و جمع آوری روغن و کره، فضایی برای خدمت گزاران و همچنین فضایی برای زندگی سیاهان و. دارد. 
در قسمت زیر زمین هم محلی برای انبار کردن گندم و جوی مازاد برای سال آینده و محلی برای نگهداری مرغ و خروس در نظر گرفته بودند.


از نکات برجسته و مثبت فعالیت خبری آقای پرویز خلیجی نگاه وی به مسایل مبتلابه بخش دیلم در آن زمان بوده و بنابراین خبرهای متعددی راجع به دهستان لیراوی در خبرها و گزارش های ارسالی وی دیده می شود. اینک به دو خبر از این خبرنگار پیشکسوت که در رومه آیندگان درج شده می پردازیم

خبر اول  مربوط به پنجشنبه دهم آذر ۱۳۵۶ است

با این عنوان " بدنبال ریزش باران ارتباط روستاهای لیراوی قطع شد"

بندر دیلم- ارتباط روستاهای لیراوی با ریزش نخستین بارندگی قطع شد و ۲۰ هزار جمعیت روستاهای این منطقه دچار سرگردان شدند. منطقه لیراوی که بیش از ۲۶ روستا دارد و جمعیت آن بالغ بر ۲۰ هزار نفر است متاسفانه فاقد راههای ارتباطی است و چون راهی که این روستاها را به یکدیگر مرتبط می سازد خاکی است با ریزش نخستین بارندگی خراب می شود و روستاییان نمی توانند برای تهیه وسایل مورد نیاز با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. مردم انتظار دارند اداره کل تعاون و امور روستایی استان بوشهر به این مساله مهم رسیدگی کرده راه حل مناسبی برای آن پیدا کنند

 خبر دوم نیز به مسایل بهداشتی و درمانی مربوط می شود با این عنوان"روستاهای لیراوی مامای تحصیلکرده ندارند" این خبر را پرویز خلیجی ارسال کرده که در روز چهارشنبه ۱۱ آبان ۵۶رومه آیندگان منتشر شده است.

بندر دیلم- روستاهای لیراوی در بندر دیلم با داشتن جمعیتی نزدیک ۲۰هزار نفر از وجود  قابله روستایی یا مامای تحصیلکرده محروم هستند.

عده ای از اهالی این روستاها با مراجعه به دفتر نمایندگی آیندگان در دیلم گفتند وجود حداقل یک قابله تحصیلکرده و متخصص در این منطقه ضرورت دارد. امیدواریم مسئولان بهداری و بهزیستی در این مورد اقدام کنند.

منبع: http://khebarnehgar.blogfa.com/post/27


موقعیت جغرافیای لیراوی

دهستان لیراوی که به مجموعه 43 پارچه روستا و آبادی بخش دیلم اطلاق می شود. تنها دهستان بخش دیلم بوده است.( که البته اکنون به چهاردهستان: لیراوی شمالیلیراوی جنوبیلیراوی میانی و دهستان حومه تقسیم شده است.) دهستان لیراوی در سالهای نه چندان دور (دهه 60) جمعیتی بالغ بر 10507 نفر  را در خود جای داده بود.

از روستاهای مهم آن می توان به روستای امام حسن (1694نفر)، عامری(1147نفر)، حصار(861نفر)، سیامکان(646نفر)،لیلتین(586نفر)، کنارکوه(567نفر) اشاره نمود. این روستاها رشد و اهمیت نسبی خود را مدیون مجاورت با دریا و شغل ماهیگیری، شهردیلم و جاده مهم ارتباطی بوشهردیلمخوزستان، منابع و شرکت های نفتی و زمینهای زراعی نسبتاً مرغوب می باشند.(البته کشاورزی به روش سنتی و به صورت کشت دیم).

 

این روستاها به طور نامنظمی پراکنده شده و با فاصله دور و نزدیکی از یکدیگر واقع شده اند. و هیچ گونه عامل واحد و مهم در جذب و تمرکز آنان نقشی نداشته است.(لازم به ذکر است که براساس نظریه ای قدیمی در زمان تمدنهای مهروبان و سینیز کم و بیش تمامی روستاهای دهستان و جلگه لیراوی به صورتی واحد اداره می شده و تقریباً به صورت یکپارچه بوده است.)

اکثر این روستاها در روی جلگه نسبتاً پست ساحل خلیج فارس و برخی نیز در نقاطی دوردست تر و در مجاورت کوههای کم ارتفاع شمالی بنا گردیده اند.

 

گسترش و رونق روستاها و پای بندی روستائیان در موطن خود تنها در گرو  رسیدگی به امور زراعی، جاده های ارتباطی و اموربهداشتی و رفاهی آنان است، در غیر اینصورت باید در انتظار مهاجرت و تخلیه شدن بی شمار این روستاها بود، آنگونه که در دهه 1345 تا 1355 شاهد آن بودیم باشیم.

 

در مساکن روستائیان تفاوت و تغییر چندانی با سالهای گذشته به چشم نمی خورد. خانه ها اکثراً هم کف و با سقفی مسطح بنا گردیده اند و برای ساخت آنها نیز از خشت و گل(در قدیم)  به دلیل فراوانی و ارزانی قیمت و همچنین عایق بودن در مقابل سرما و گرما که با درآمد اندک روستائیان نیز مطابقت داشته، استفاده شده است و جدیدا با بلوک و آجر 

کار عمده روستائیان کشاورزی و دامداری است. و در روستاهای مجاور دریا ماهیگیری و کار در شرکتهای نفتی می باشد.

 منبع اینترنت. 


اصلاحات تقسیماتی در استان بوشهر

‌اصلاحات تقسیماتی در استان بوشهر
1374.07.09 - .9126ت15630ک - 1374.07.25 - 52
&‌تقسیمات کشوری و وظائف استانداران و فرمانداران
&‌وزارت کشور
‌اکثریت وزرای عضو کمیسیون ی، دفاعی هیأت دولت در جلسه مورخ 1374.7.9 با توجه
به اختیار تفویضی هیأت وزیران (‌موضوع تصویب‌نامه شماره.93808ت 907، مورخ
1368.10.24) بنا به پیشنهاد شماره 1.42.7141 مورخ 1374.6.28 وزارت کشور، به استناد
ماده (13) قانون تعاریف و ضوابط‌تقسیمات کشوری و در اجرای مواد (3)، (6) و (7)
قانون اصلاحات تقسیماتی زیر را در استان بوشهر تصویب نمودند:
1 - نام روستای گربه‌ای از توابع دهستان لیراوی جنوبی شهرستان گناوه به نام والفجر
تغییر یابد.

2 - دهستان حومه به مرکزیت روستای عامری مشتمل بر مزارع، مکانها و روستاهای زیر
مطابق نقشه 1.250.000 پیوست ایجاد و تأسیس شود.

1 - عامری، 2 - کنارکوه، 3 - بنه خاطر، 4 - امامزاده شاهچراغ، 5 - امامزاده جعفر،
6 - حاجی حیدری، 7 - بیدو، 8 - امامزاده امیرالمومنین، 9 - تنوب

3 - دهستان لیراوی میانی به مرکزیت روستای والفجر مشتمل بر مزارع، مکانها و
روستاهای زیر مطابق نقشه 1.250.000 پیوست ایجاد و تأسیس شود.
1 - والفجر، 2 - بازتین، 3 - شهر ویران، 4 - اسفندیاری، 5 - گره، 6 - شرکت گره
7 - چاه شیرین، 8
- مالکی، 9 - حسن‌آباد

4 - بخش بهرگان (اصلاح شد به بخش امام حسن ) به مرکزیت روستای امام حسن مشتمل بر دهستانهای: لیراوی جنوبی و
لیراوی میانی ایجاد و تأسیس شود.


5 - شهرستان دیلم به مرکزیت شهر بندر دیلم از ترکیب بخش‌های زیر ایجاد و تأسیس  شود.
1 - بخش مرکزی مشتمل بر دهستانهای: لیراوی شمالی و حومه به مرکزیت شهر بندر دیلم.

2 - بخش بهرگان(اصلاح شد به بخش امام حسن ) 

‌این تصویب‌نامه در تاریخ 1374.7.22 به تأیید مقام محترم ریاست جمهوری رسیده است.
‌حسن حبیبی - معاون اول رییس جمهور
>‌شکل: تصویب‌نامه‌ها 1374 - جلد 2 - صفحه 53 الی 54<

محمد دادفر

تاریخ جنوب و ویروس کرونا

در مورد شیوع آنفولانزای فراگیر سال ۱۹۱۸ از ویکی پدیا کمک بگیرید و بخوانید. این هم پوستر آموزشی آن زمان است که می گوید آب دهان و عطسه و سرفه می تواند آنفولانزا و سل را منتقل کند، اما چند میلیون نفر در آن ابتلا تلف شده اند.

من پیش‌تر خوانده بودم که این بیماری مهلک در جنوب ایران موجب در هم شکستن مقاومت مجاهدین ایرانی در برابر انگلیسی ها شده، رفتم سراغ سه منبع یکی ایرانی و دو انگلیسی که خلاصه ای از آن ها را می آورم:

فراشبندی در کتاب گوشه ای از تاریخ انقلاب مسلحانه علیه استعمار می نویسد:

مبارزه سران مجاهدین و انگلیسی ها هنوز ادامه داشت و مجاهدین در صدد تهیه مقدمات جنگ پارتیزانی و حملات ناگهانی به اردوگاه دشمن و افروختن آتش جنگ بودند که بیماری آنفولانزا در دشتی و دشتستان و تنگستان شیوع پیدا کرد و اکثریت مردم آن مناطق را به آن بیماری مهلک مبتلا ساخت. و غالب مردم دار فانی را وداع گفتند.»

کریستوفر سایکس در کتاب واسموس یا لارنس آلمانی می نویسد:
در ماه نوامبر بدبختی تازه ای برای تنگستانی ها پیش آمد کرد و آن شیوع آنفولانزا بود که مردم تنگستان را مثل برگ خزان به خاک هلاک می انداخت»

جیمز مابرلی هم در کتاب عملیات در ایران ذیل عنوان نوامبر ۱۹۱۸ می نویسد:

بیماری آنفلوآنزا در ماه اکتبر۱۹۱۸/مهر ۱۲۹۷ ش در سراسر جنوب ایران شیوع و تا اواسط دسامبر/ اواخر آذر ادامه یافت و صدها نفر از نیروهای نظامی و هزاران تن از اهالی را به دیار عدم رهسپار کرد. در فارس. [تلفات] نیروهای هندی حدود بیست درصد و میان روستاییان و عشایر به حدود هشتاد درصد رسید.»



 رئیس اداره حفاظت محیط زیست دیلم استان بوشهر گفت: لاشه یک نهنگ به گل نشسته در ساحل روستای "لیلتین" این شهرستان پیدا شد.

 عبدالرسول خالق پناه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا افزود: لاشه این نهنگ توسط شناورهای صیادی  شهرستان دیلم در خلیج فارس مشاهده و با همکاری نیروی دریایی سپاه منطقه بندر امام حسن به خور لیلتین در فاصله ۱۵۰ متری ساحل انتقال یافت.

لاشه نهنگ به گل نشسته در ساحل دیلم بوشهر پیدا شد

وی اظهارداشت: اطلاعات بیشتر در باره این نهنگ پس از انتقال به خشکی و نمونه‌برداری در مرکز استان بوشهر مشخص خواهد شد.

رئیس اداره حفاظت محیط زیست دیلم گفت: هنوز علت مرگ این نهنگ مشخص نیست و احتمال می‌رود  بر اثر اصابت پروانه کشتی باشد.
روستای ساحلی لیلتین از توابع بخش امام حسن شهرستان دیلم در شمال استان بوشهر واقع است.

توضیح وبلاگ لیراوی : 

در میانه سالهای 800 تا 1000 هجری بندر لولوتین از بنادر معتبر خلیج فارس بوده که حتی در سال 920 هیات اعزامی پرتغالیان علاوه بر دیدار از ریشهر از این بندر نیز دیدار داشته اند . در نقشه های پرتغالی و هلندی نیز چند بار در میانه سالهای 920 تا 990 نام این بندر دیده می شود . 

ابن ماجد ناخدای شهیر ایرانی در حدود 907 در ارجوزه (سروده ای) از مناطق مختلف خلیج فارس نام  برده و از ( لولوتین) نیز در میانه راس بحرکان و بندر ریشهر نام برده است. 



كتاب تاریخ بوشهر نوشته ایران شناس هلندی رونمایی شد

بوشهر- ایرنا- كتاب 'تاریخ بوشهر، اقتصاد و تجارت از سال 1747تا 1945' نوشته پروفسور 'ویلم فلور' ایران شناس هلندی منتشر شد.

ویلم فلور می گوید: پیش از نگارش این كتاب، كتابهایی درباره تاریخ مفصل بندرعباس و بندرلنگه نوشته ام اما پس از نگارش دو مقاله درباره بوشهر در سالهای گذشته تصمیم گرفتم به كار خود در این زمینه ادامه دهم.
وی اظهار كرد: نگارش مقاله ها درباره بوشهر زمینه ساز نوشتن كتاب درباره تاریخ آن شد طوریكه پژوهش این كتاب به مدت هفت سال انجام و درمدت شش ماه نوشته شد.
فلور اضافه كرد: در این كتاب به صورت مفصل اطلاع رسانی درباره تاریخ بوشهر برای عوام و خواص كار شده كه قابل فهم برای همه است.
وی ادامه داد: تاریخ بوشهر، اقتصاد و تجارت كه دوران قاجار و مشروطیت را شامل می شود، مشتمل بر چهار فصل است.
فلور بیان كرد: در فصل اول آن درباره مباحث پزشكی و درباره وضعیت غذایی بوشهر به صورت كامل نوشته شده است كه درآن سالها شهر بوشهر و اطرافش دچار قحطی شده و به همین دلیل افزایش قیمت در مواد غذایی صورت می گرفت كه مردم توانایی اقتصادی خوبی برای تامین مایحتاج خود نداشتند.
وی افزود: در فصل دوم این كتاب آماركاملی درباره تجارت، واردات و صادرات در دوران قاجار و مشروطیت بوشهر آورده شده است.
فلور اظهار كرد: فصل سوم این كتاب درباره حكومت آل عصفور در بوشهر در دوره مشروطیت است.
وی ادامه داد: دربخشی از این فصل درباره سه سال بعد مشروطیت مطالبی آورده شده است.
فلور گفت: فصل چهارم این كتاب نیز به تشكیلات دولتی مانند 
گمرگخانه، كارگزاری، اداره مالیه، 
پست خانه، سربازان، نظمیه، هواپیمایی اختصاص دارد.
این نویسنده هلندی افزود: گزارش كاملی درباره تولید نخ در بوشهر نیز در این كتاب قید شده و
 در پایان این فصل اطلاعاتی درباره تمام كنسول گری هایی كه از كشورهای دیگر در آن دوران مقیم بوشهر بودند آورده شده است وضمیمه اول این كتاب نیز به اطلاعات كامل از حكام بوشهر از دوره فتحعلی شاه قاجار اختصاص دارد.
این ایران شناس گفت: 320 مقاله و كتاب درباره تاریخ ایران نوشته است.
كتاب تاریخ بوشهر، اقتصاد و تجارت 1747 تا 1945 میلادی سال 2016 در واشنگتن آمریكا به زبان انگلیسی در 700 صفحه به چاپ رسیده كه توسط شادروان اسماعیل نبی پور به زبان فارسی  ترجمه و اسفندماه 1398 منتشر شده است.


خلیج فارس: رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گناوه و دیلم گفت: با تلاش همکاران اثر تل تاریخی " تهماچی " شهرستان دیلم در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.

به گزارش خلیج فارس»؛ حمزه بهاگیر در گفت وگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی افزود: این اثر تاریخی متعلق به هزاره پنجم قبل از میلاد است و تنها اثر پیش از تاریخ است که در کرانه‌های خلیج فارس قرار دارد.

وی اضافه کرد: ثبت این اثر  شرایط و پشتوانه قانونی حفاظت را برای حراست و نگهداری بیشتر از آن فراهم می‌کند.

بهاگیر ادامه داد: اهمیت ثبت آثار، تعیین و مشخص کردن حریم اصلی و فرعی آنها برای حفاظت بیشتر و مبنایی است  و در چند روز اخیر تل تهماچی” در کنار تل سرخو” دومین تل تاریخی است که در شهرستان دیلم قرار دارد و در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.

کلمات کلیدی خبر : حمزه بهاگیر دیلم

نگاهی به نمایندگان ادوار استان در مجلس شورای اسلامی (1)

مجلس اول؛ بوشهر و 5 نماینده‌اش + تصاویر

خلیج فارس: استان بوشهر در اولین دوره مجلس شورای اسلامی 3 کرسی در مجلس داشت که از حوزه های انتخابیه بوشهر، دشتستان و رودباران بود.

خلیج فارس: در آستانه یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، پایگاه اطلاع رسانی خلیج فارس» طی سلسه گزارش هایی، نگاهی به سوابق مجالس نه گانه پس از انقلاب و نمایندگان استان بوشهر در این دوره ها دارد که بخش نخست آن در ادامه از نظر گرامیتان می گذرد.

نگاهی گذرا به مجلس اول

به گزارش خلیج فارس»؛ انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی در 24 اسفندماه 1358 برگزار شد و بسیاری از کنشگران ی، آن را بهترین دوره مجلس می داند، نظیر که در مصاحبه ای در مورد مجلس اول و آزادی انتخابات می‌گوید: مجلس اول پس از انقلاب اسلامی که در آن زمان حتی شورای نگهبان نیز وجود نداشت و همه حتی گروهک‌های مخرب در آن حضور داشتند بهترین مجلس تاریخ این کشور نبود؟ ملت ایران ملتی بالغ، باتجربه و بزرگ است که به خوبی برای آینده خود تصمیم می‌گیرد.»

اولین دوره مجلس اول شورای اسلامی به دلیل حضور این افراد و جریان‌ها تاثیرات مستقیمی در تصمیم‌گیری‌های نظام داشت؛ طوری که آزادی گروگان های آمریکایی را تصویب می‌کند و رای به عدم کفایت ی ابوالحسن بنی صدر می‌دهد. در این مجلس مهدی بازرگان در کسوت نمایندگی مردم تهران است و اکبر هاشمی رفسنجانی ریاست آن را بر عهده دارد. عزت اله سحابی رئیس کمیسیون برنامه و بودجه می باشد و محمد یزدی نائب رئیس مجلس.

نکته جالب این است که سه نماینده از این مجلس به ریاست قوای مختلف در ایران رسیده‌اند. آیت‌الله محمدی یزدی به ریاست قوه قضائیه رسید.  از 7 رئیس جمهور ایران، 5 رئیس جمهور سابقه عضویت در این مجلس را دارند. آیت‌الله ‌ای، هاشمی رفسنجانی، ، محمد علی رجایی و سید محمد خاتمی به نهاد ریاست جمهوری رفتند و علی اکبر ناطق نوری و مهدی به ریاست مجلس رسید.

همچنین مجلس اول تنها مجلسی در تاریخ جمهوری اسلامی است که با 3 رئیس جمهور و 4 دولت کار کرده است. این مجلس با ابوالحسن بنی صدر، محمد علی رجایی و آیت‌الله ‌ای به عنوان رئیس جمهور و با رجایی، باهنر، مهدوی کنی و میرحسین به عنوان نخست وزیر کار کرده است.

این مجلس یکی از پر شهدا ترین مجالس ایران نیز هست. 27 نماینده از این مجلس در حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در سال 60 به شهادت رسیدند که دو تن از آنها یعنی میر بهزاد شهریاری و عباس حیدری از استان بوشهر بودند. مصطفی چمران و مهدی شاه‌آبادی در جبهه‌های جنگ به شهادت رسیدند و همچنین سید حسن آیت نیز از شخصیت‌های ی آن زمان ایران بود که ترور شد.

5 نماینده استان بوشهر در مجلس اول

استان بوشهر در اولین دوره مجلس شورای اسلامی 3 کرسی در مجلس داشت که از حوزه های انتخابیه بوشهر، دشتستان و رودباران بود. (رودباران جهت تعیین این حوزه انتخابیه در دوره اول و دوم مجلس بکار رفت.)

در جریان برگزاری انتخابات مجلس اول، عباس حیدری از بوشهر، میربهزاد شهریاری از رودباران و سیدمحمدمهدی جعفری از دشتستان راهی مجلس شدند. اما شهریاری و حیدری کمتر از چهار ماه نماینده استان بودند و در جریان انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند.

پس از آن در سال 1360 برای این دو حوزه، انتخابات میاندوره ای برگزار شد که دو جایگزین آنها شدند، طوری که در بوشهر حجت الاسلام سیدمحمدحسن نبوی و در رودباران سیدمحمدحسن محمدی راهی پارلمان شدند تا استان در مجلس اول 5 نماینده را به خود ببیند.

خلیج فارس» در ادامه نگاهی کوتاه به نمایندگان استان بوشهر در مجلس اول و میزان آراء شان داشته است:

عباس حیدری/ حوزه بوشهر

شهید عباس حیدری متولد شیراز بود و تخصص مخابرات داشت. در ماههای منتهی به انقلاب، به بوشهر منتقل شد و در جریان مبارزات ضدشاهنشاهی میان مردم شناخته شد. انتخاب وی به عنوان نماینده بوشهر در اولین دوره مجلس در رقابتی تنگاتگ با علیرضا مظفری زاده مبارز انقلابی و اولین فرمانده سپاه استان رقم خورد، طوری که انتخابات به مرحله دوم کشیده شد.

در آنجا مظفری زاده در بوشهر و دیلم آرای بیشتری نصیب خود کرد، ولی آرا گناوه توانست معادله را به سمت شهید حیدری تغییر دهد و او را راهی مجلس کند. ایشان در جریان انفجار حزب جمهوری اسلامی در 7 تیرماه 1360 توسط منافقین به شهادت رسید تا کمتر از چهارماه نمایندگی استان را برعهده داشته باشد.

وی در زادگاهش شیراز خاکسپاری شده است.

سیدمحمدمهدی جعفری/ حوزه دشتستان

سیدمحمدمهدی جعفری زندانی ی دوران پهلوی و از شاگردان آیت الله طالقانی که متولد روستای دهقائد بود، نماینده دشتستان در اولین دوره مجلس شد. نفر دوم پس از وی نیز حاج ماشاالله کازرونی مبارز انقلابی بود که بعدها رییس کمیته انقلاب اسلامی دشتستان شد. جعفری در کمیسیون فرهنگی مجلس عضویت داشت و پس از همان دوره، عطای نمایندگی مجلس را به لقایش بخشید.

خودش در این خصوص به خلیج فارس» می گوید: با نیت خدمتگزاری به مردم ایران با تصویب قوانین موثر و مناسب و همچنین کمک به کاهش محرومیت زادگاهم نماینده مجلس شدم، اما در اواخر دوره اول مجلس که آزادترین مجلس بود اتفاقاتی پیش آمد که فعالیت آزاد نمایندگان را محدود می کرد و پس از ارزیابی هایی که با خودم داشتم، علیرغم درخواست هایی که وجود داشت و اگر کاندیدا می شدم احتمالا برای مجلس دوم هم رای می آوردم، ولی نمایندگی را کنار گذاشتم. وقتی آقای هاشمی رفسنجانی رییس وقت مجلس هم دلیل عدم کاندیداتوری ام را جویا شد همین پاسخ را دادم. به هرحال تصور و تحلیلم این بود که وجودم در دانشگاه و کار فرهنگی مرتبط با جامعه تاثیرگذارتر است، خصوصا اینکه تحصیلات بنده در خصوص نهج البلاغه و قرآن بود و باید این اطلاعات به نسل جوان منتقل می شد. از این رو در دوره های دیگری مثل مجلس ششم هم که از بنده برای کاندیداتوری در دشتستان توسط دوستان دعوت می شد، همان نظر قبلی ام را داشتم و حضور در دانشگاه را اثربخش تر می دانستم.»

این متخصص علوم قرآنی اکنون در دانشگاه شیراز تدریس می کند و به عنوان یکی از پژوهشگران برجسته نهج البلاغه در کشور مطرح است.

میربهزاد شهریاری/ حوزه رودباران

میربهزاد شهریاری نیز اولین نماینده رودباران (دشتی) در مجلس شورای اسلامی بود که حدود چهارماه پس از انتخابش، در جریان انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید. وی در آن مقطع با رای قاطع 84 درصدی به مجلس راه یافت و نفر دوم پس از وی نیز احمد زاهدی بود که کمتر از 8 درصد کل آرا را نصیب خود کرد. مابقی آرا نیز بین دو کاندیدای دیگر تقسیم شد.

وی در زادگاهش روستای بحیری شهرستان دشتی خاکسپاری شده است.

تعیین دو نماینده استان در میان دوره ای

سیدمحمدحسن نبوی/ بوشهر

در پی شهادت عباس حیدری اولین نماینده بوشهر، سال 1360 انتخابات میاندوره ای در حوزه بوشهر برگزار شد که مرحوم سیدمحمدحسن نبوی فعال مبارزاتی قبل از انقلاب و اولین رییس آموزش و پرورش استان پس از انقلاب راهی مجلس شد. در آن انتخابات، عباس عباسی نفر دوم شد که در اواسط دهه 60 مدیرکل آموزش و پرورش استان گردید و پس از آن به مشهد کوچ کرد.

نبوی دو دوره دیگر (مجلس دوم و سوم) نیز نماینده مردم بوشهر شد و پس از آن از کاندیداتوری در دوره چهارم کنار کشید.

نبوی پس از اتمام دوران نمایندگی در بوشهر ماند و شعبه بنیاد ایرانشناسی را در این شهر بنیان نهاد که نقش برجسته ای در جمع آوری و ثبت اسناد تاریخی جنوب داشته و دارد.

وی در انتخابات سال 76 به عنوان حامی سیدمحمد خاتمی در بوشهر فعالیت های موثری داشت و نهایتا سال 81 در سن هفتاد و هشت سالگی دار فانی را وداع گفت.

سیدمحمدحسن محمدی/ رودباران

در ادوار انتخابات مجلس شورای اسلامی، تنها چهره تنگستانی که توانسته راهی پارلمان شود، سیدمحمدحسن محمدی بود، چرا که پس از آن، رقابت در حوزه رودباران (که اکنون با نام دشتی و تنگستان شناخته می شود) به سود کاندیداهای دشتی یا در مقطعی دیر بود.

در پی شهادت میربهزاد شهریاری نماینده رودباران در مجلس اول و برگزاری انتخابات میاندوره ای، سیدمحمدحسن محمدی متولد بوالخیر تنگستان راهی پارلمان شد و پس از وی نیز حبیب الله مغیسه رییس وقت دادگاه استان بوشهر قرار گرفت.

محمدی پس از همان دوره مجلس اول، قید نمایندگی و کاندیداتوری در دوره های بعد را زد و به برخی مسئولیت های پیشنهادی در مرکز کشور یا استان نظیر امام جمعه پاسخ منفی داد، ضمن اینکه تدریس در حوزه علمیه قم را نیز واگذاشت و تا امروز در زادگاهش بندر بوالخیر ساکن می باشد تا به عنوان یک مردمدار، مورد اعتماد، وثوق و مراجعه اهالی بخش ساحلی تنگستان باشد.

ایشان در خصوص سوال خلیج فارس» پیرامون دلیل کنار گذاشتن نمایندگی مجلس گفت: در همان میاندوره ای هم که کاندیدای مجلس شدم، به این دلیل بود که گزینه جدی آن ایام فردی بود که او را برای تصدی نمایندگی مجلس دارای صلاحیت نمی دانستم و براساس تکلیفی که بردوش خود احساس کردم وارد صحنه شدم و مورد لطف مردم قرار گرفتم. در دوره دوم هم شیخ میرزا ابراهیم دشتی (منهاج)  کاندیدا و نماینده همین حوزه شد که به دلیل دوستی و اعتمادی که به ایشان داشتم، بار مسئولیت از دوش من برداشته شد و در دوره های بعد نیز نیازی به حضور من نبود.»

فردی که از نظر حجت الاسلام محمدی صلاحیت رفتن به مجلس را نداشته، حبیب الله مغیسه رییس وقت دادگاه استان بوشهر بود که پس از فرمان 8 ماده ای امام خمینی (ره) در آذرماه 61 که یکی از بندهای آن بررسی صلاحیت دادستان و مسئولان دادگاهها بود، وی نیز از سمتش عزل شد و از بوشهر رفت.

اگرچه گفته می شود وی دیدگاهی نزدیک به برخی گروههای مسلح ابتدای انقلاب داشت، ولی جذب آنها نشد و نهایتا در اوایل دهه 70 بر اثر سرطان جان باخت.

عکس یادگاری نمایندگان اولین دوره مجلس

در تنظیم این گزارش از کتاب خاطرات علیرضا مظفری زاده مبارز انقلابی بوشهر و همچنین مصاحبه با هادی اخلاقی و الله کرم مشتاقی که در دشتی و دشتستان مطالعاتی درباره انتخابات ادوار مجلس داشته اند، کمک گرفته شده است.


نگاهی به نمایندگان ادوار استان در مجلس شورای اسلامی (2)

مجلس دوم؛ بوشهر با 3 نماینده ‌‎اش+ تصاویر

خلیج فارس: دوره دوم مجلس شورای اسلامی، استان بوشهر سه نماینده راهی پارلمان کرد که همگی بالاترین درصد آرا را در میان نمایندگان بعد از خود کسب کردند.

خلیج فارس: در آستانه یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، پایگاه اطلاع رسانی خلیج فارس» طی سلسه گزارش هایی، نگاهی به سوابق مجالس نه گانه پس از انقلاب و نمایندگان استان بوشهر در این دوره ها دارد که بخش دوم آن در ادامه از نظر گرامیتان می گذرد.

مجلس اول؛ بوشهر و 5 نماینده‌اش + تصاویر

نگاهی گذرا به مجلس دوم

دوره دوم مجلس شورای اسلامی بر بستری از فعالیت و رقابت درون گروهی میان وفاداران، شاگردان و هواداران بنیانگذار فقید جمهور اسلامی شکل گرفت.

استعفای دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان، رای عدم کفایت ی مجلس به ابوالحسن بنی صدر اولین رییس جمهور ایران و عزل وی توسط امام (ره)، مقابله با سازمان های چپ گرای ی اعم از سازمان های مسلح (فدائیان خلق و مجاهدین خلق) یا غیرمسلح (حزب توده) و توقف آنها، فضای ی کشور را در آستانه رقابت های انتخاباتی دومین دوره مجلس در اختیار نیروهای انقلابی وفادار به آرمان های رهبر فقید انقلاب و برخی از شاگردان و پیروان ایشان قرار داد.

اعضای هیات رئیسه مجلس دوم (هاشمی رفسنجانی رییس، محمد یزدی و مهدی نایب رییس)

حزب جمهوری اسلامی، جامعه ت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی معلمان و دفتر تحکیم وحدت گروههای ی فعال در انتخابات بودند سایر گروهها یا منازعه مسلحانه را برگزیده بودند یا به دلیل نداشتن کاندیدا، اشتیاقی به حضور در انتخابات نداشتند و از تحریم آن سخن می گفتند.

همچنین در دوره دوم مجلس، با اضافه شدن قید التزام به اسلام و التزام عملی به ولایت فقیه، کاندیداهای تعدادی از جریان‌های ی از روند انتخابات کنار گذاشته شدند. نهضت آزادی، حزب توده و سازمان مجاهدین خلق از جمله جریان‌هایی بودند که با وجود داشتن نمایندگانی در مجلس اول، از حضور در مجلس دوم بازماندند. در نهایت جناح راست، توانست اکثریت کرسی‌های مجلس دوم را تصاحب کند.

در ابتدا بیش از 1500 نفر برای کاندیداتوری ثبت نام کردند که در بررسی صلاحیت ها و انصراف تعدادی از داوطلبان، بیش از 1000 نفر برای تصاحب 270 کرسی مجلس در فروردین 1363 به رقابت با یکدیگر پرداختند و مرحله دوم نیز اردیبهشت ماه همان سال برگزار شد.

از منتخبان برجسته آن دوره مجلس می توان به این افراد اشاره کرد: هاشمی رفسنجانی رییس مجلس، محمد یزدی نایب رییس، مهدی نایب رییس، اسدالله بیات، سیدمحمد ای، سیدهادی ای، سیدمحمود دعایی، عباس شیبانی، محمدصادق خلخالی، احمد آذری قمی، محمد اشرفی اصفهانی، مرضیه دباغ، اسدالله بادامچیان، محمدرضا باهنر، رسول منتجب نیا، عبداله نوری، علی اکبر ناطق نوری.

همچنین در مرحله دوم نیز ، قربانعلی دری نجف آبادی، علی موحدی ساوجی و محمدمهدی ربانی املشی، سید رضا اکرمی و محمدرضا رحیمی وارد پارلمان شدند.

3 نماینده استان بوشهر در مجلس دوم

استان بوشهر در دومین دوره مجلس شورای اسلامی 3 نماینده از سه حوزه انتخابیه بوشهر، دشتستان و رودباران داشت. (رودباران نام شهرستان دشتی پس از انقلاب اسلامی شد که از شهرستان دشتستان مستقل گردید. این نام تا مجلس دوم وجود داشت تا اینکه این شهرستان به نام فعلی اش یعنی دشتی تغییر یافت.)

در جریان این انتخابات، سه در همان مرحله نخست نماینده استان بوشهر شدند که در میان همه نمایندگان همان حوزه انتخابیه شان، صاحب بالاترین درصد آرا شدند.

نمایندگان بوشهر در مجلس دوم به ترتیب درصد آرا شامل این افراد می باشد: حجت الاسلام ابراهیم جمالی یوسفی (میرزا ابراهیم دشتی) از رودباران با 74.2 درصد، عباس رحیمی با 65.2 درصد از دشتستان و سیدمحمدحسن نبوی با 58.7 درصد از بوشهر.

در ادامه نگاهی به میزان رای هرکدامیک از نمایندگان استان در مجلس دوم داریم:

سیدمحمدحسن نبوی/ نماینده بوشهر

شادروان حجت الاسلام سیدمحمدحسن نبوی اولین مدیر آموزش و پرورش استان پس از انقلاب بود. در پی شهادت عباس حیدری نماینده بوشهر در مجلس اول، وی در انتخابات میاندوره ای نماینده بوشهری ها شد.

وی در انتخابات مجلس دوم نیز از همین حوزه کاندیدا گردید و بار دیگر راهی پارلمان شد. نبوی در دوره سوم نیز مجددا نماینده بوشهر شد و پس از آن از نمایندگی کناره گرفت و بنیاد ایرانشناسی شعبه بوشهر را بنیان نهاد و در انتخابات سال 76 نیز جانب سیدمحمد خاتمی را گرفت. ایشان نهایتا در سال 81 درگذشت.

نفر دوم انتخابات مجلس دوم در بوشهر، ححت الاسلام عبدالرسول صداقت بود که در پایگاه ششم شکاری اشتغال داشت و بعدها مسئول عقیدتی ی این پایگاه و سپس نیروی هوایی شد.

عباس رحیمی/ نماینده دشتستان

در شرایطی که محمدمهدی جعفری اولین نماینده دشتستان در مجلس شورای اسلامی قید حضور در انتخابات را زد، شگفتی انتخابات ادوار مجلس در حوزه دشتستان رقم خورد، چرا که اولین (و شاید آخرین) غیر دشتستانی به نمایندگی این شهرستان به مجلس راه یافت. ضمن اینکه وی در میان همه نمایندگان دشتستان، تاکنون بالاترین درصد آراء را کسب کرد.(65.2 درصد)

عباس محمدی که متولد نجف آباد اصفهان بود و مردادماه امسال فوت شد، همزمان با جنگ تحمیلی به عنوان امام جمعه برازجان منصوب گردید و در 37 سالگی به نمایندگی دشتستان رسید.

وی پس از پایان دوره نمایندگی به عنوان امام جمعه خمینی شهر اصفهان منصوب شد و تا مردادماه امسال و پیش از فوت به همین مسئولیت اشتغال داشت.

سایت اینترنتی وی در مورد ورودش به مجلس از سوی دشتستان می نویسد: ایشان هیچ تمایلی به ورود به مجلس را نداشت وبا اصرار وحتی گریه و تظاهرات مردم مجبور شد فقط ثبت نام كند ولی هیچ قدمی برای رأی آوردن و تبلیغات برنداشت و حتی یك ریال هم خرج نكرد و پس از ثبت نام شهر را ترك كرد با این وجود در اولین مرحله و با رأی قاطع مردم انتخاب گردید.»

البته سید محمد مهدی جعفری در روایتی دیگر می گوید: تبلیغات رحیمی چنان آشکار و عامیانه بود که در تریبون نماز جمعه به مردم قول می داد در صورت ورود به مجلس برای آنان ارزاق و آب و برق و کالا فراهم کند.»

گفتنی است در آن انتخابات، 5 کاندیدای دیگر هم بودند که محمدرضا دشتیانه و حجت الاسلام نورالله حسینی دوم و سوم شدند.

میرزا ابراهیم دشتی/ نماینده رودباران

در حوزه رودباران، میربهزاد شهریاری نماینده دوره اول در انفجار حزب جمهوری اسلامی شهید شده و سیدمحمدحسن محمدی هم که در میاندوره ای وارد پارلمان گردید، برای همیشه از ت کناره گرفت و تا امروز در روستای بوالخیر تنگستان زندگی می کند.

در این شرایط، حجت الاسلام ابراهیم یوسفی دشتی معروف به میرزا ابراهیم که اولین امام جمعه بوشهر پس از انقلاب بود، از  زادگاهش کاندیدا شد و با رای 74.2 درصدی به نمایندگی مجلس رسید که بالاترین درصد در میان همه نمایندگان این حوزه می باشد.

البته با ابطال انتخابات اولین دوره مجلس خبرگان در استان بوشهر که به دلیل شکایت وی بود، میرزا ابراهیم دشتی در انتخابات میاندوره ای خبرگان نماینده استان شد، در حالی که سال دوم نمایندگی اش در پارلمان را می گذراند.

با این حال در دوره سوم، وی عزم نمایندگی بوشهر را کرد که در رقابت با یک سید همولایتی اش (سیدمحمدحسن نبوی) رقابت را واگذار نمود. وی در انتخابات مجلس دوم خبرگان هم توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شد و امکان کاندیداتوری را نیافت تا از ت کناره بگیرد. وی اکنون در قم و مدرسه علمیه اش حضور دارد و سایت اینترنتی به روزی دارد که معمولا هر هفته یکی از یادداشت های دینی وی را منتشر می کند. ضمن اینکه در شبکه اجتماعی فیس بوک نیز صفحه ای دارد که عمدتا بازنشر مطالب سایت وی می باشد.

میرزا ابراهیم دشتی درباره حضورش در انتخابات مجلس دوم به خلیج فارس» گفت: به دلیل تعلق خاطری که به زادگاهم داشتم و درخواست هایی که توسط دوستانی که از زمان مبارزات انقلابی در شهرستان های جنوبی استان مرتبط بودیم، وارد این انتخابات شد و مورد لطف مردم قرار گرفتم. در همان دوره یکی از پیگیری هایم احداث سد رودخانه مند بود که از نظر کشاورزی مستعد است و آب باران ضمن خسارت به مردم، بدون استفاده راهی دریا می شود. وزارت نیرو در دولت میرحسین هم این موضوع را در گزارش های خود تایید کردند، ولی با این استدلال که در شرایط جنگ هستیم و اولویت بودجه ها آنجاست، این موضوع به بعد موکول شد و عمر نمایندگی من نیز به پایان رسید.»

شایان ذکر است نفر دوم آن انتخابات سید کمال الدین شهریاری بود که اولین تجربه کاندیداتوری اش را پشت سر گذاشت و نهایتا حدود 8100 رای کسب کرد. وی هرچند از بستگان دور شهید میربهزاد شهریاری (نماینده رودباران در مجلس اول) بود و در تهران متولد شده و ست داشت، ولی با اتکا به نام و آرا شهید میربهزاد در رودباران کاندیدا شد و ناکام ماند.

وی البته در دوره سوم و چهارم از این حوزه انتخابیه به مجلس رسید و در دوره دهم نیز مجددا به پارلمان برگشت، اما برای دوره یازدهم قید نمایندگی را زد.

کاندیدای شاخص دیگر حوزه رودباران در مجلس دوم، حسین حق شناس پدر دکتر محمدجواد حق شناس عضو کنونی حزب اعتماد ملی و استاد دانشگاه بود که حدود 4200 رای آورد، ضمن اینکه دو کاندیدای دیگر این حوزه یعنی احمد صداقت و محمد اسماعیلی هم به ترتیب 1495 و 916 رای به دست آوردند.

عکس دسته جمعی نمایندگان مجلس دوم

در تنظیم این گزارش از کتاب خاطرات علیرضا مظفری زاده مبارز انقلابی بوشهر، کتاب "تاریخ ی و مبارزات مردم برازجان" تالیف اکبر صابری و همچنین مصاحبه با هادی اخلاقی و الله کرم مشتاقی که در دشتی و دشتستان مطالعاتی درباره انتخابات ادوار مجلس داشته اند، کمک گرفته شده است که بدین وسیله از آنها تشکر می شود.


نگاهی به نمایندگان ادوار استان در مجلس شورای اسلامی (3)


خلیج فارس: در این دوره، نام حوزه انتخابیه رودباران به "دشتی، تنگستان، دیر و کنگان" تغییر یافت، ضمن اینکه "گناوه" نیز به نام حوزه انتخابیه بوشهر اضافه شد. نهایتا یک و دو غیر روانه مجلس شدند.

خلیج فارس: در آستانه دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، پایگاه اطلاع رسانی خلیج فارس» طی سلسه گزارش هایی، نگاهی به سوابق مجالس نه گانه پس از انقلاب و نمایندگان استان بوشهر در این دوره ها دارد که بخش سوم آن در ادامه از نظر گرامیتان می گذرد.

مجلس اول؛ بوشهر و 5 نماینده‌اش + تصاویر

مجلس دوم؛ بوشهر با 3 نماینده ‌‎اش+ تصاویر

نگاهی گذرا به مجلس سوم

انتخابات مجلس سوم با شائبه‌هایی در شمارش آراء شهر تهران و برخی دیگر از حوزه‌های انتخابیه همراه بود. این مساله نمود روشنی در پیام امام خمینی(ره)، به مناسبت شروع کار مجلس داشت: "به رغم بدخواهان، انتخابات سومین دوره مجلس می اسلامی با صحت و سلامت و در موعد برگزار گردید، و من ضرورتی به ذکر حوادث زمان انتخابات و نیز حماسه‌های مردم عزیزمان در این مورد نمی‌بینم".

انتخابات این دوره از مجلس در روز ۱۹ فروردین ۱۳۶۷ برگزار شد و در تاریخ ۷ خرداد ۱۳۶۷ اولین جلسه مجلس تشکیل شد.

مدتی پیش از برگزاری انتخابات، حزب جمهوری اسلامی منحل شده و مجمع ون مبارز از جامعه ت مبارز منفک شده بود. بیشتر منتخبان از تهران و شهرستانها از لیست‌های ارائه شده توسط مجمع ون مبارز، دفتر تحکیم وحدت، انجمن اسلامی معلمان ایران، انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها و خانه کارگر بودند. کاندیداهای معرفی شده توسط جامعه ت مبارز رأی کمتری آوردند و تعدادی از چهره‌های شاخص آنها به دور دوم کشیده شدند.

رییس مجلس سوم، اکبر هاشمی رفسنجانی بود که پس از انتخاب به عنوان رییس جمهور، مهدی جایگزین وی شد. حسین هاشمیان و اسدالله بیات هم نواب رییس بودند. در این دوره بود که پس از بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی، نام مجلس شورای ملی رسماً به مجلس شورای اسلامی تغییر کرد.

3 نماینده استان بوشهر در مجلس سوم

در این دوره، نام حوزه انتخابیه رودباران به "دشتی، تنگستان، دیر و کنگان" تغییر یافت، ضمن اینکه "گناوه" نیز به نام حوزه انتخابیه بوشهر اضافه شد.

نهایتا در میان منتخبان، یک و دو مکلا روانه مجلس شدند، ضمن اینکه غیر از دشتی، در دو حوزه دیگر رقابت کاندیداها فشرده تر بود.

همچنین دو نماینده در مرحله اول و یک نماینده هم در مرحله دوم راهی مجلس شدند.

در ادامه نگاهی به میزان رای هرکدامیک از نمایندگان استان در مجلس سوم داریم:

محمدحسن نبوی/ نماینده بوشهر و گناوه

مجلس سوم در این حوزه انتخابیه به رقابت جدی دو اهل شهرستان دشتی مبدل شد، سیدمحمدحسن نبوی با سابقه نمایندگی این حوزه در مجلس اول (میاندوره ای) و مجلس دوم.

چهره دیگر حجت الاسلام میرزا ابراهیم دشتی نماینده رودباران در مجلس دوم بود که همزمان نماینده استان در اولین دوره مجلس خبرگان بود و خواست شانس خود را از حوزه مرکز استان بیازماید.

نهایتا هرچند رای میرزا ابراهیم دشتی در شهرستان بوشهر از نماینده وقت پیشی گرفت، ولی رای مناطق شمالی استان توانست برای سومین و آخرین بار نبوی را راهی مجلس کند، چرا که ایشان از دوره بعد قید کاندیداتوری مجلس را زد و در بوشهر به تاسیس بنیاد ایرانشناسی پرداخت. حجت الاسلام نبوی در سال 81 چشم از جهان فروبست.

حجت الاسلام میرزا ابراهیم دشتی درباره دلیل واگذاری نتیجه انتخابات به حجت الاسلام نبوی در گفتگویی با خلیج فارس» معتقد است: در زمان تصدی نمایندگی استان در مجلس خبرگان، اغتشاش و ناآرامی هایی در دیلم بروز کرده بود، اما وقتی برای وساطت سراغ من آمدند، ترجیح دادم چون آن زمان نماینده رودباران در مجلس بودم، در حوزه انتخابیه همکارم (نبوی) دخالت نکنم و آنها را به طرف حجت الاسلام نبوی ارجاع دادم، همین موضوع باعث دلگیری اهالی دیلم و بندر ریگ شد و در انتخابات مجلس سوم خود را نشان داد.»

گفتنی است سومین نفر آن انتخابات عباس جهاندیده شهردار سابق بوشهر بود و پس از وی نیز حجت الاسلام محمدکاظم نجفی امام جمعه وقت گناوه قرار گرفت.

سید کمال الدین شهریاری/ نماینده دشتی، تنگستان، کنگان و دیر

سیدکمال الدین شهریاری که در انتخابات دوره قبل در رتبه دوم و بعد از حجت الاسلام میرزا ابراهیم دشتی قرار گرفته بود، این دوره نیز رقابت فشرده ای با علی آل بویه داشت و نهایتا در مرحله دوم راهی مجلس شد.

نماینده ای که در دوره بعد هم ابقا شد و در دوره دهم نیز برای از همین حوزه سومین حضور در بهارستان را تجربه کرد و البته در انتخابات اسفند امسال کاندیدا نشد.

حجت الاسلام علی آل بویه نفر دوم آن انتخابات در سالهای اخیر برای مقطعی رییس دانشگاه آزاد یاسوج بود و در دوره قبل از حوزه بوشهر صلاحیتش از سوی شورای نگهبان احراز نگردید، آل بویه در انتخابات مجلس سوم 13 هزار رای کسب کرد و به مرحله دوم راه یافت.

کاندیداهای این دوره 7 نفر بودند که یکی از چهره های شاخص در میان آنها مرحوم حسین حق شناس پدر دکتر محمدجواد حق شناس بود که نفر سوم آن رقابت شد.

خدانظر قاسمی/ نماینده دشتستان

در این دوره خدانظر قاسمی فرمانده سپاه دشتستان که به عنوان چهره ای رزمنده شناخته می شد، توانست در زمان جنگ نماینده دشتستان شود.

قاسمی جوانترین نماینده دشتستان در ادوار انتخابات مجلس شورای اسلامی محسوب می گردد که توانست با مدرک دیپلم و در سن 33 سالگی با کسب 26262 رای به مجلس راه یابد.

سایت اینترنتی متعلق به حجت الاسلام رحیمی نماینده دشتستان در مجلس دوم و امام جمعه متوفی خمینی شهر روایت جالبی از عدم کاندیداتوری اش و معرفی خدانظر قاسمی دارد.

در سایت وی آمده: از آنجا كه در مجلس خوب نمی شد كار كرد وخوشش نمی آمد، (حجت الاسلام رحیمی) با مجلس خداحافظی كرد و بیش از یك دوره نپذیرفت و دیگر توجه به اصرار مردم و حتی اشك جوانان كه اصرار داشتند تا بار دیگر قبول كنند نكرد، حتی خود را هنگام ثبت نام مخفی کرد که مردم او را پیدا نکنند و مجبورش نکنند که ثبت نام کند. چون هدف ایشان در هر حال خدمت بود، احساس می کرد در مجلس نمی تواند زیاد خدمت کند به ویژه وقتی جنگ به اوج فرسایشی بودن و مشکلات رسیده بود و احساس می کرد کس دیگری که بتواند برای جنگ فکری کند به مجلس بیاید. لذا فرمانده سپاه همان شهر را خودش کاندید کرد و اتفاقا انتخاب شد.»

نفر دوم آن انتخابات ناصر محمدی شد که گویا اکنون در تهران ست دارد.

عکس دسته جمعی مجلس سوم

در تنظیم این گزارش از کتاب خاطرات علیرضا مظفری زاده مبارز انقلابی بوشهر، کتاب "تاریخ ی و مبارزات مردم برازجان" تالیف اکبر صابری و همچنین مصاحبه با هادی اخلاقی و الله کرم مشتاقی که در دشتی و دشتستان مطالعاتی درباره انتخابات ادوار مجلس داشته اند، کمک گرفته شده است که بدین وسیله از آنها تشکر می شود.


داستان حسن خان از ملا ولی گاوسفیدی(جیاتداودی) از شاعران شهرستان گناوه به همت استاد ادبیات دانشگاه شهید بهشتی تهران دکتر سید جعفر حمیدی تصحیح ، چاپ و منتشر شد. . 
برای تصحیح و انتشار این داستان منظوم شیرین یک نسخه خطی از بندرریگ و یک نسخه متعلق به محمد خلیفه زاده (اهل روستای باباحسنی - دهستان لیراوی) ساکن بندر گناوه که در سال 1347 استنساخ شده استفاده گردیده است.
 نسخه ای دیگر نیز آقای داریوش بهمنیاری در سال 1381 به من(علیرضا خلیفه زاده) داد و من هم پس از معرفی در هفته نامه دریادلان به دکتر حمیدی تقدیم کردم که البته این نسخه حدود هزار بیت نداشت و به غیر از دوبیت مابقی مشابه دونسخه قبلی بود. 
وقتی این اثر را که در اسفند 1398 منتشر شده ورق می زنیم در پاورقی ها دیده می شود که بیشتر ابیات در نسخه محمد خلیفه زاده(عموی بنده) وجود داشته. او که در سال 1347 جوانی 20 ساله بوده همت بلندش برای حفظ یک اثر فاخر ادبی که منسوب به جنوب ایران است بسیار قابل ستایش است. 
توصیه می کنم دوستان برای تهیه این کتاب ارزشمند می توانند در گناوه به خیابان فرمانداری کتابفروشی مرکزی (خدر پور) مراجعه کنند. 
مصاحبه دکتر حمیدی در فروردین سال 1391 با سایت مجلس در خصوص آماده به چاپ بودن این کتاب: 

داستان حسن خان» منظومه‌ای چاپ نشده از دوره صفویه آماده نشر شد  

کتاب داستان حسن خان» که منظومه‌ای به جای مانده و چاپ نشده از شاعری به نام جنونی است، از سوی سیدجعفر حمیدی شاعر اهل بوشهر تصحیح و آماده چاپ شد.

سیدجعفر حمیدی در این باره گفت: ماجرای داستان حسن خان» از یک داستان قدیمی مربوط به دوره صفویه می‌آید که در قالب یک منظومه توسط شاعری  به نام جنونی بیان و در واقع سروده شده است.

وی افزود: او (جنونی) که می‌خواسته به کربلا برود، در راه با شاعری اهل روستای گاوسفید بندرگناوه دیدار می‌کند و همان جا این منظومه بلند را که در واقع یک مثنوی عاشقانه درباره یک پادشاه اهل ایروان به نام حسن خان و یک دختر که پادشاه عاشق او شده است، می‌سراید.

حمیدی اضافه کرد: بر اساس این منظومه 1600 بیتی، در این داستان اتفاقات جالبی برای پادشاه و این دختر روی می‌دهد و به عقیده من از نظر فن شعری بسیار بهتر از منظومه خسر و شیرین سنایی است.

به گفته این مصحح اهل بوشهر، تنها یک نسخه از کتاب داستان حسن خان» وجود دارد که مربوط به  50 سال پیش در بندر گناوه  به دستش رسیده است.

وی ادامه داد: البته این نسخه بسیار بدخط است، اما من آن را با تمام دشواری‌ها و صرفاً با توجه به اهمیت منظومه داستان حسن خان» در ادبیات فارسی تصحیح کردم.


حمیدی که سال گذشته با مجموعه شعر منظومه‌هایی برای خلیج فارس» برنده جشنواره ملی کتاب خلیج فارس شد، اضافه کرد: این منظومه که تاکنون هیچ نسخه‌ای از آن چاپ نشده بود، در یک کتاب 140 صفحه‌ای آماده چاپ شده ولی هنوز آن را به ناشری نداده‌ام.

این مصحح بوشهری همچنین از انتشار کتابی درباره میرمهنا - مبارز مشهور بندر ریگی که هلندی‌ها و انگلیسی‌ها را از جنوب ایران بیرون کرد - در هفته‌های اخیر خبر داد و گفت: عنوان این کتاب حدوداً 400 صفحه‌ای میرمهنا و بندر ریگ در آثار مورخان خارجی» است که توسط انتشارات حوزه هنری بوشهر منتشر شد.


همچنین به گفته وی قرار است این کتاب در مراسمی که 26 فروردین امسال(1391) توسط حوزه هنری بوشهر در این شهر برگزار می‌شود، رونمایی شود.


این شاعر درباره کتاب دیگرش؛ فرهنگنامه شب و شب قدر» هم گفت: این کتاب را که فرهنگنامه‌ای است درباره همه اشعار و شاعرانی که در شعرشان از واژه شب بهره برده‌اند و تدوین آن سه سال به طول انجامید، به سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد سپرده‌ام که هنوز منتشر نشده است.

حمیدی در ادامه درباره سرانجام کتاب حافظ نوپرداز» خود هم گفت: این کتاب حدوداً 250 صفحه‌ای را بیش از یک سال است تحویل انتشارات کارنامه داده‌ام، ولی هنوز خبری از آن نیست.


وصلت در سده تظلم، ابراهیم ابراهیم، از خون کبوتران، ابر باران بار، از سایه تا نشان، آینه شروه سرایی، وزیر کشان، تاریخ نگاران، سعدی در کیش، تاریخ اورشلیم، آسیه ملکه مصر، بوشهر در مطبوعات عصر قاجار، داستان سیاوش (پژوهش)، بندر ریگ، چون پایه پنجم، فرهنگنامه بوشهر، سی بوشهر، جانگدازان، ماشین نوشته ها، صد رباعی، صد غزل، صد دوبیتی و دگرگون نامه تعدادی از کتاب‌های منتشرشده از سیدجعفر حمیدی هستند.



اعبدالمجیدفروزان

دکتر عبدالمجید فروزان

تاریخ تولد

۴/۷/۱۳۰۸

محل تولد
بندر ریگ استان بوشهر

رشته ورزشی
کاراته

کیوکوشین

سوابق پرسنلی: 

فارغ التحصیل پزشکی عمومی از دانشکده پزشکی تهران ۱۳۴۳- متخصص علوم بیهوشی از دانشگاه علوم پزشکی شیراز در سال ۱۳۶۰  

رئیس بهداری و قرنطین بندرگناوه ۱۳۳۴

- رئیس درمانگاه بهمنی بوشهر

- رئیس بهداری و قرنطین بندر دیلم 

 رئیس بهداری خورموج

- رئیس بهداری و قرنطین بندرگناوه و بوشهر سال ۱۳۴۲

- رئیس بهداری خواجه جمالی نی ریز

- رئیس بهداری سروستان سال ۱۳۴۸

- سرپرست بیمارستان داراب سال ۱۳۵۰

 – رئیس بیمارستان اردکان فارس سال ۱۳۵۵

- رئیس بخش بیهوشی بیمارستان شهید دستغیب شیراز

- بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی با ۳۳ سال سابقه کار

سوابق ورزشی: 

نماینده ارشد کیوکوشین کاراته از سازمان جهانی کیوکوشین” در ایران از سال ۱۳۷۰

فعالیت در ورزش های : شنا، فوتبال ، بوکس ، بسکتبال ، بدنسازی و کاراته

سرداور بین المللی کاراته با   درجه یک ملی

حکم مربیگری عملی با درجه ممتاز(دارای کمربند سیاه با هفت نوار طلائی (دان هفت))

عناوین قهرمانی:

قهرمان بوکس دبیرستان های خوزستان در وزن ۷۰ کیلوگرم سال ۱۳۲۷

قهرمان اول کاراته پیشکسوتان ایران در وزن ۷۰ کیلوگرم در سال ۱۳۸۶ (کاراته قدرتی).




‌اصلاحات تقسیماتی در استان بوشهر
1374.07.09 - .9126ت15630ک - 1374.07.25 - 52
&‌تقسیمات کشوری و وظائف استانداران و فرمانداران
&‌وزارت کشور
‌اکثریت وزرای عضو کمیسیون ی، دفاعی هیأت دولت در جلسه مورخ 1374.7.9 با توجه
به اختیار تفویضی هیأت وزیران (‌موضوع تصویب‌نامه شماره.93808ت 907، مورخ
1368.10.24) بنا به پیشنهاد شماره 1.42.7141 مورخ 1374.6.28 وزارت کشور، به استناد
ماده (13) قانون تعاریف و ضوابط‌تقسیمات کشوری و در اجرای مواد (3)، (6) و (7)
قانون اصلاحات تقسیماتی زیر را در استان بوشهر تصویب نمودند:
1 - نام روستای گربه‌ای از توابع دهستان لیراوی جنوبی شهرستان گناوه به نام والفجر
تغییر یابد.

2 - دهستان حومه به مرکزیت روستای عامری مشتمل بر مزارع، مکانها و روستاهای زیر
مطابق نقشه 1.250.000 پیوست ایجاد و تأسیس شود.

1 - عامری، 2 - کنارکوه، 3 - بنه خاطر، 4 - امامزاده شاهچراغ، 5 - امامزاده جعفر،
6 - حاجی حیدری، 7 - بیدو، 8 - امامزاده امیرالمومنین، 9 - تنوب

3 - دهستان لیراوی میانی به مرکزیت روستای والفجر مشتمل بر مزارع، مکانها و
روستاهای زیر مطابق نقشه 1.250.000 پیوست ایجاد و تأسیس شود.
1 - والفجر، 2 - بازتین، 3 - شهر ویران، 4 - اسفندیاری، 5 - گره، 6 - شرکت گره
7 - چاه شیرین، 8 
- مالکی، 9 - حسن‌آباد

4 - بخش بهرگان (اصلاح شد به بخش امام حسن ) به مرکزیت روستای امام حسن مشتمل بر دهستانهای: لیراوی جنوبی و
لیراوی میانی ایجاد و تأسیس شود.


5 - شهرستان دیلم به مرکزیت شهر بندر دیلم از ترکیب بخش‌های زیر ایجاد و تأسیس  شود.
1 - بخش مرکزی مشتمل بر دهستانهایلیراوی شمالی و حومه به مرکزیت شهر بندر دیلم.

2 - بخش بهرگان(اصلاح شد به بخش امام حسن ) 

‌این تصویب‌نامه در تاریخ 1374.7.22 به تأیید مقام محترم ریاست جمهوری رسیده است.
‌حسن حبیبی - معاون اول رییس جمهور
>‌شکل: تصویب‌نامه‌ها 1374 - جلد 2 - صفحه 53 الی 54<

تصویب نامه در خصوص تقسیمات کشوری شهرستان بوشهر استان بوشهر

شماره۱۳۱۶۵۱/ت۵۷۰۹۳هـ                                                        ۱۳۹۸/۱۰/۱۴تصویب نامه در خصوص تقسیمات کشوری شهرستان بوشهر  استان بوشهروزارت کشورهیأت وزیران در جلسه ۱۳۹۸/۱۰/۸ به پیشنهاد شماره ۱۴۰۲۰۰ مورخ ۱۳۹۸/۷/۱۴ وزارت کشور و به استناد ماده (۱۳) قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری ـ مصوب ۱۳۶۲ـ تصویب کرد:الف ـ در بخش مرکزی شهرستان بوشهر استان بوشهر، روستاها، مزرعه‏ها و مکان های واقع در محدوده جغرافیایی موضوع نقشه پیوست که تأییدشده به مهر دفتر هیأت دولت است، ازجمله جزیره شیف و جزیره عباسک، از دهستان حومه منتزع و به دهستان انگالی ملحق می شوند.ب ـ در بخش مرکزی شهرستان بوشهر، دهستان چاه کوتاه از ترکیب روستاها، مزرعه‏ها و مکان های واقع در محدوده جغرافیایی موضوع نقشه پیوست ازجمله روستاها، مزرعه‏ها و مکان های زیر ایجاد می شود:۱ـ کنارآبادی ۲ـ چاه  کوتاه ۳ـ قلعه چاه ‏کوتاه ۴ـ تل ‏اشکی ۵ ـ آبطویل ۶ ـ حسینکی ۷ـ سرمل ۸ ـ حسن نظام ۹ـ نوکار گزی ۱۰ـ نوکار مخی ۱۱ـ تل بهی ۱۲ـ سهیلی ۱۳ـ هپولو ۱۴ـ احشام حسن ۱۵ـ زندان ۱۶ـ حیدری ۱۷ـ محمد شاهی ۱۸ـ زردکی علیا.پ ـ روستای چاه­کوتاه به عنوان مرکز دهستان چاه کوتاه تعیین می‏شود.ت ـ در بخش مرکزی شهرستان بوشهر، دهستان دویره از ترکیب روستاها، مزرعه‏ها و مکان های واقع در محدوده جغرافیایی موضوع نقشه پیوست از جمله دویره،  و تل­سیاه ایجاد می شود.ث ـ روستای دویره به عنوان مرکز دهستان دویره تعیین می‏شود.ج ـ در شهرستان بوشهر، بخش چغادک از ترکیب دهستان های چاه­کوتاه و دویره و شهر چغادک ایجاد می شود.چ ـ شهر چغادک به عنوان مرکز بخش چغادک تعیین می‏شود.معاون اول رئیس‎جمهور ـ اسحاق جهانگیری

تصویبنامه راجع به تعاریف و ضوابط تقسیمات شهرستان گناوه

هیئت وزیران در جلسه مورخ 1365/8/ بنا به پیشنهاد شماره 714/1/5/53 مورخ 1365/8/1 وزارت کشور در اجرای ماده 13 تعاریف و ضوابط ‌تقسیمات کشوری مصوب تیر ماه سال 1362 مجلس شورای اسلامی و باستناد ماده 31 آئیننامه اجرائی قانون مذکور مصوب مهر ماه 1363 و طبق ماده 3‌قانون مذکور و تبصره‌های ذیل آن تصویب نمودند:

تصویبنامه راجع به تعاریف و ضوابط تقسیمات شهرستان گناوه
مصوب 1365,08,

در شهرستان‌های گناوه تابع استان بوشهر تعداد 3 دهستان شامل روستاها، مزارع و مکانها در محدوده جغرافیائی معین مطابق با کروکی و نقشه‌های1:250000 ضمیمه بشرح زیر ایجاد و تشکیل گردد:

ـ دهستان حیات‌داود
‌بمرکزیت روستای محمد صالحی مشتمل بر 35 روستا، مزرعه و مکان بشرح زیر میباشد.
1 ـ محمد صالحی 2 ـ بقعه 3 ـ بنکی سید عباس 4 ـ بنکی سیدحسین 5 ـ بنکی صدرالدین 6 ـ بنک (‌بینک) 7 ـ بهمنیاری شرقی 8 ـ بهمنیاری غربی 9 ـ تاج‌ملکی 10 ـ تل برج 11 ـ تل پرون 12 ـ تل تل 13 ـ تلمبه 14 ـ جمولی 15 ـ چاه بردی 16- چاه شور 17 ـ چاهک ـ چشمه 19 ـ چم شهاب 20 ـ شول 21 ـ عباسی 22 ـ‌غول‌کل 23 ـ فخرآوری 24 ـ قلعه‌قایدحیدر 25 ـ کشوئی 26 ـ کمالی 27 ـ کلر 28 ـ گمارون 29 ـ گنجشکی 30 ـ مال‌خلیفه‌ای 31 ـ مال‌قاید 32 ـ احمد حسین33 ـ محمد عبدالعلی 34 ـ مرغداری صنعتی 35 ـ میلک.

2ـ دهستان رودحله
‌بمرکزیت روستای چهار روستائی مشتمل بر 26 روستا، مزرعه و مکان بشرح زیر:
1 ـ چهارروستائی 2 ـ پوزه‌گاه 3 ـ جزیره جنوبی 4- جزیره شمالی 5ـ چهار برج 6 ـ بیدو 7 ـ چهارمحال 8 ـ رودشور 9 ـ سمندکی 10 ـ عرش 11 ـ کدائی 12 ـ کوهک بزرگ 13 ـ‌کوهک کوچک 14 ـ گاو سفید بزرگ 15 ـ گاو سفید کوچک 16 ـ گاو سفید متوسط 17 ـ مال محمود ـ احشام احمد 19 ـ حاج‌حجی 20 ـ رمله 21 ـ قلعه‌سرحان 22 ـ گوابین 23 ـ مجنون 24 ـ محمدی 25 ـ انجیرو 26 ـ دره‌دون.

ـ دهستان لیراوی
‌بمرکزیت روستای سیاه‌مکان بزرگ بر 43 روستا، مزرعه و مکان بشرح زیر:
1 ـ سیاه‌مکان بزرگ 2 ـ امام حسین 3 ـ باباحسنی جنوبی 4 ـ باباحسنی شمالی 5 ـ بازتین 6 ـ بنه‌احمد 7 ـ بنه احمدان 8 ـ بنه اسماعیل 9 ـ بنه خاطر 10 ـ بوالفتح11 ـ بویرات 12ـ بیدو 13 ـ تنوب 14 ـ چاه تلخ 15 ـ چاه شیرین 16 ـ حاجی‌حیدری 17 ـ حسن‌آباد ـ حصار 19 ـ حیدرآباد 20 ـ خواجه گیر 21 ـ دامداری22 ـ دهک 23 ـ اسفندیاری 24 ـ سیاه‌مکان کوچک 25 ـ شرکت‌گره 26 ـ شهرویران 27 ـ شیخ زنگی 28 ـ شیرونک 29 ـ عامری 30 ـ قنات 31 ـ کنارکوه 32 ـ‌گاودار 33 ـ گاوزرد 34 ـ گربه‌ای 35 ـ گره 36 ـ گزلوری 37 ـ لیلتین 38 ـ مال‌سنان 39 ـ مال‌شهاب 40 ـ مالمیر 41 ـ مالکی 42 ـ مظفری جنوبی 43 ـ مظفری‌شمالی.

تبصره 1 ـ هرگونه روستا، مزرعه و مکان که قبلا در تابعیت این شهرستان بوده و در فهرست نقاط واقع در دهستانهای تابعه و کروکیهای مربوطه منظور نشده‌مادامیکه دهستان‌بندی در شهرستانهای همجوار به اجراء در نیامده همچنان از لحاظ نظام اداری در تابعیت دهستان مربوطه در این شهرستان باقی خواهد بود.

تبصره 2 ـ وزارت کشور موظف است امکانات اجرائی این مصوبه را در مورد دهستانهای همجوار با شهرستانها دیگر در اولین فرصت فراهم نماید.

تبصره 3 ـ با تصویب محدوده دهستانها واقع در این شهرستان چنانچه روستا، مزرعه و مکان دیگر بجز فهرست اسامی نقاط مندرج در نقشه کروکی‌ضمیمه و در محدوده آن ملاحظه شود یا در آینده بوجود آید در حوزه و تابعیت دهستان مربوطه خواهد بود.


معنای (کاید) چیست؟

 

(کاید همان واژه کاوی -کوی -کی) است

برای اینکه واژه کاید را بشناسیم و مانند واژه های فراوان در زمان لری و فارسی تبدیل حرف ها به یکدیگر را مورد توجه قرارداد هیچ برای نمونه (واز) میشود (باز) (خر) میشود (هر) – (خونه) میشود (هونه) (فیروز)(پیروز)(بهلی)میشود (بهلو) گلی میشود (گلو)که این تبدیل ها درگذر زمان انجام می گیرد .

 

باید بدانیم همان که کاید هان (کاوی – کوی - کی) است که معنی شاه میشود .

که معنی شاه میدهد .اگر بخش نخست واژه کاوی را که (کا) است کنار بگذاریم بخش دوم آن (وی) تبدیل به (ید) میشود  زیرا در زبان لری و فارسی (واو) به (ی) تبدیل میشود مانند پول -کوچه -پوک و صدها واژه دیگر که (واو) آنها تبدیل به (ی) میشود یعنی به (پیل - کیچه - پیک) تبدیل میشوند و باز هم در همین زبان لری و فارسی (ی) به (دال) تبدیل میشود مانند  کنجی -  بای-  مای-  شادبای-  خیا- گیا -  که میشود (کنجد - باد - ماد- شادباد -خدا - گدا) پس کاوی هم میشود (کاید) که گفتیم همان (کاوی و کوی و کی) است که در کیخسرو با کاوی خسرو و کی آرش یا کاوی آرش یا کی کاووس (کاوی کاووس) و سایر نامهای کیانیان آمده است. لقب دودمان امیری یعنی کایدها (کاویها) کلانتران و خاندانهای ایل مدی در کتاب مقدس اوستا کتاب گرانبهای پیامبر بزرگ ایرانی اشو زرتشت آمده است.

دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب (تاریخ ایران قبل از اسلام)  (کوی) را (کاوی) نوشته است و در صفحات  مختلف این کتاب بشرح زیر این موضوع را بیان داشته اند. صفحات20 -27-38- 53-  و کاویان جمع کاوی را در صفحات 22- 27- 29- 31- 35- 40 -  42- 44- 48- 54- 56- 61- 256- 284-  مرقوم  فرموده .ما هم برابر  نوشته های گذشته بیان داشتیم که بویر احمد هم تیره ای به نام ( قاید گیوی ) که به لهجه خودشان (کی گیوی ) می گویند وجود دارد و لر بزرگ از بختیاری تا کرانه های دریای پارس ست دارند که همان کیانیان هخامنشیان و ساسانیان هستند .

و شواهد زیر نیز گفته من را بیشتر اثبات می کند :

دیوها و مردمان جاودان و پری ها و کاوی ها و کرپن ها صفحه 253 فرهنگ شاهنامه

حسین شهیدی ( مازندرانی ) ( بیژن ) صفحه 553 ( کاویان ) جمع کاوی از کلمه اوستایی (کوی) Kavi(کی – کیان ) شاهنامه نام کسان حسین شهیدی (مازندرانی ) سعید قانعی در صفحه 3 – کتاب زرتشت پیامبران ایران باستان کوی را (کاوی) نوشته است آقای کریم کشاورز در ترجمه تاریخ ماد در صفحه های 616 و 617 (کوی) را (کاوی) نوشته است .

آقای امید عطایی در صفحه 213 کتاب پیامبر آریایی (کوی ها را)(کاوی ها) فرمانروایان نوشته است .

منصوره میرفتاح در کتاب جشن ها و آیین های ایرانی در صفحه 46 کوی را (کاوی) نوشته است .

زهرا – رهبری نیا – در کتاب سرزمین جاوید زرتشت صفحه 93 (کوی) را (کاوی) نوشته است.

(کاید) همان  (کاوی) است  که معنی (شاه) میدهد. و همچنین کلمه (کاید) است که معرب شده و بصورت (قاید) درآمده است .

همچنین مسعود رجب نیا در ترجمه تاریخ باستانی ایران  نوشته ریچارد نلسون فرای  در صفحات 96 -98 -101 (کاوی) نوشته است و همچنین در ابتدای جلد یک (یشتها) استاد پور داوود  (کوی) را (کاوی) نوشته است.

پس با نمونه های آورده شده از چند تن از دانشمندان  شکی باقی نمی ماند که (کاید) همان (کاوی) یا (کی) است  که معنی شاه  و اشراف میدهد.  و چون کاید در زبان عربی وارد شده تازیان آنرا (قاید) میگویند  که هنوزم تا اندازه ای معنی خود را نگه داشته است  که از آن رهبر و پیشوا نیز برداشت میشود.  

برای اینکه بهتر بدانیم (کوی =کاوی =کاید )یعنی چه و از کجا آمده اند شایسته است کتاب مقدس اوستای زردشت و شاهنامه  حکیم فردوسی بزرگ و سایر کتابها و متون ایران باستان از گذشته تا کنون را به دقت بخوانیم و بدانیم که تاریخ ایل های بختیاری همان تاریخ آمدن آریاییها به فلات مقدس ایران است.

در کتاب مقدمه ای بر شناخت ایل ها و چادر نشین ها و طوایف از ایرج افشار سیستانی در صفحه های 531 و 532 و 533 و 537 درباره بزرگان بویر احمد واژه کاید – و کایدگیوی را بکار می برد کریستنسن در صفحه 67 کتاب کیانیان درفش کاویانی ( درفش شاهی ) کاوی = کوی – کی = یعنی بزرگ می داند و واژه کی – کاوی را با کاویان یکی می داند

آقای نصرت الله بختورتاش در صفحه های کتاب تاریخ پرچم ایران واژه های – کاوی = کوی و کی و کاویانی که به شاه تعبیر شده درفش شاه خواندند که همان درفش کویها ( کاوی ها )( کی ها می باشد )

قایدان شولستان (ممسنی) خاندان چوگی بنام های قاید مراد – قاید شعبان – قاید رضا و قاید طلا – از رستم ممسنی به شیراز کوچ کردند و

در کلاه سیاه دشمن زیادی ممسنی تیره کایدی وجود دارد و طایفه قائدی یا قایدها و مال کائیدان در ممسنی هستند .

قوج لر را پژوهشگران از نژاد کردان – لولو بیان زاگرس می دانند که 2500 سال پیش در دزفول خوزستان حکومت مستقلی داشتند که به مرور (لور) و لر خوانده شد . بخشی از دزفول خوزستان سرزمینی بنام (لور) است .

بودند و تا سال 1004 قمری بویری ها یا کاییدی ها مورد حمله ی الله وردی خان سردار شاه عباس صفوی قرار گرفتند – در صفحه 254 همان کتاب گروهی که مال کاید یا قاید یا قایدان (کائیدهای ) چهارده تا می باشند – به ممسنی رفتند – کی گیوی ها – گیو سر گودرز را (نیای) خود می دانند – در صفحات 338 – قاید گیوی چند بار تکرار شد (کائیدهای چهارده تا) خانمای چرام و لوداب کهگیلویه و بویر احمد بودند .

کریستن دانماری در صفحه 67 کتاب کیائیان – درفش کاویانی را درفش شاهی معنی می کند و می نویسد – کاوی ها – کوی ها – کی ها یعنی بزرگ و واژه – کی – کاوی را با کاویان یکی می داند .

در جاوبد ممسنی – قاید خسرو – قاید میرزا – قاید ابراهیم – قاید حاجی و قایدعلی اکبر دیده میشود .

بختیاری – آلسترکی – مماید – جوانکی (جانکی) – گتوند – بتوند – جاکی لر اصیل بزرگ هستند .

یاقوت حموی – لرستان را میان اصفهان و خوزستان می داند – تواریخ دیگر لران و گردان را همسایه برخی لرها در عراق عجم  (اصفهان) گفتند – آسترکی ممایه – جوانکی (جانکی) زاهدیان گوتوند – بتوند – جاکی – سیراوی – ممویی – کمانکشی – مماسنی (ممسنی) نوایی – شب لر دارند – مجمع الانسان شبانکاره و تاریخ گردیده – ممسنی ها و بختیاری ها – جانکی ها – سیراوی ها و کهگیلویه از یک نژاد هستند.

زبان لری – مشتق از زبانهای باستانی بهلوی جنوبی و اوستایی است و درآن واژه های فارسی سره وجود دارد.

 

                   مهدی امیری(پردیس) آذر 1392

منبع: http://makvandii.blogfa.com/post/12


رضا معتمد

سیّد و صدرالله

حجت‌الاسلام حاج سید محمد حسین محمدی، نماینده‌ی حوزه‌‌ی انتخابیه‌ی رودباران در نخستین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی، روز یکشنبه 26 مرداد1399 در هشتاد و دو سالگی درگذشت.
رودباران» نام حوزه‌ی انتخابیه‌ای در استان بوشهر بود که شهرستان‌های تنگستان، دشتی، دیر و کنگان را در بر می‌گرفت و امروز شامل دو حوزه‌ی جداگانه‌ی دشتی و تنگستان» و دیر و کنگان و جم و عسلویه» است.

حاج سید محمد حسین محمدی دعوت حق را لبیک گفتمن حجت‌الاسلام محمدی را هیچ‌گاه از نزدیک ندیدم اما چند باری از زنده‌یاد مهندس صدرالله محمدی باغ‌ملّایی در باره‌ی او شنیده بودم. این هم از اتفاقات غم‌انگیز روزگار است که این‌دو که تفاوت سنی‌شان در حد پدر و فرزند بود، تنها با فاصله‌ی چند روز از هم، چشم بر جهان فروبستند. مرگ هر دو نفر نیز به‌دلیل ابتلا به بیماری نارسایی کلیوی بود.
این دو با هم سابقه‌ای طولانی از دوستی و رفاقت داشتند. دوستی و رفاقتشان هم، چنان‌که مهندس محمدی می‌گفت، به آغازین‌سال‌های دهه‌ی شصت برمی‌گشت.  ریشه‌ی این دوستی و رفاقت را نمی‌دانم اما به‌گمانم دلیلش حضور هم‌زمان این‌دو در تهران بود. یکی برای نمایندگی مجلس و دیگری به‌خاطر دانشجویی در مرکز تربیت معلم تهران.

آقای محمدی هر بار به مناسبتی، زبان می‌گشود و خاطراتی را از دوستی و همراهی‌اش با این نماینده‌ی مجلس بازگو می‌کرد که در جای خود شنیدنی بود. از جمله ساده‌زیستی و بی‌پیرایگی و فروتنی وی و اصالتی که حضور در پایتخت و هم‌نشینی با اهل ت و قدرت هم آن را از او نگرفته بود و همچنین اعتماد و اعتقادی که طی  یکی دو دیدار، به یک جوان هم‌استانی از خود نشان داده بود.

یکی از خاطرات شنیدنیِ رفاقت مرحوم مهندس محمدی با آن زنده‌یاد، حکایت همراهی وی با  این نماینده‌ی مجلس آن هم به‌عنوان راننده‌ی شخصی بود که هرگاه بازگویش می‌کرد، خنده بر لب دوستان می‌نشاند.

آغاز این وظیفه هم ظاهراً بدون هیچ تجربه‌ی رانندگی بوده است.

مهندس محمدی خودش می‌گفت در پاسخ این پرسش سیّد که رانندگی بلدی؟»، نتوانستم نه» بگویم و به‌اتکای هیجانات جوانی و آن شور و جنون‌های خاص دهه‌ی شصت، پشت فرمان ماشین پیکان» او می‌نشستم و او‌ را در شهر جابه‌جا می‌کردم. اوایل با ترس و لرزش خاموش شدن ماشین و عرق کردن و بعد هم کم‌کم راه افتادم. او در واقع از همین راه، راننده می‌شود!
یک‌بار هم چنان‌که آقای مهندس تعریف می‌کرد، از تهران تا بوشهر در جاده‌های پر پیچ و خم آن‌ سال‌ها، بی‌آن‌که گواهی‌نامه‌ داشته باشد، بیش از هزار کیلومتر برای حجت‌الاسلام محمدی رانندگی می‌کند و او را هم به‌سلامت به مقصد می‌رساند!

حجت‌الاسلام محمدی که بعد از حادثه‌ی هفتم تیر ۱۳۶۰ و از دست رفتن نماینده‌ی قبلی، در انتخابات میان‌دوره‌ای به مجلس اول راه یافته بود، پس از پایان دوره‌ی نمایندگی، دیگر برای انتخابات مجلس دوم ثبت‌نام نکرد. ظاهراً حال و هوای مجلس با طبیعت طلبگی او نساخته بود. یکی از دوستانش تعریف می‌کرد که او در مقابل اصرار همشهریانش به نامزد شدن برای مجلس دوم گفته بود: آنجا جای اهل ت است. جای امثال من آنجا نیست.» باور این حکایت شاید برای خیلی‌ها دشوار باشد و البته حق دارند. آنها وقتی رفتار بیشتر نمایندگان این‌سال‌ها را می‌بینند که برای انتخاب شدن دست به چه‌کارها که نمی‌زنند و پس از اتمام نمایندگی‌ و دوباره انتخاب نشدن، اگر از در بیرون رانده شده‌اند، از پنجره‌ای دیگر داخل در ساخت قدرت و مقام می‌شوند، حق دارند که حکایت دوری خودخواسته‌ی این سید را از مقام و قدرت باور نکنند.

 همان دوست، از قول آن مرحوم می‌گفت که در پایان آن سه سال نمایندگی، به‌خاطر هزینه‌های مختلف که عمده‌اش صرف میزبانی کردن از موکلانش شده بود، نودهزارتومان قرض بالا آورده بود. نود هزار تومان اوایل دهه‌ی شصت هم طبعاً برای یک ساده زیست پول کمی‌ نبود.

او پس از اتمام دوره‌ی نمایندگی به زادگاهش، بندر بوالخیر برگشت و تا پایان عمر در همان‌جا زیست.

مردم منطقه او را به ساده‌زیستی و فروتنی و مردم‌داری می‌شناختند و این‌ها همان خوی و خصالی بود که صدرالله محمدی را هم بدان شناخته بودیم. در واقع هم‌جنسی و همراهی این‌دو با هم بی‌دلیلی نبوده است. به‌قول مولوی:

خوب خوبى را كند جذب این بدان
طیبات و طیبین بر وى بخوان‏

اینک، هم حجت‌الاسلام سید محمد حسین محمدی و هم دوست و رفیق سال‌های دور او، مهندس صدرالله محمدی باغ‌ملًایی در یک قاب نشسته‌اند: قاب خاطرات. قابی که همه‌ی ما روزی  در آن خواهیم نشست.




حاج سید محمد حسین محمدی دعوت حق را لبیک گفت حاج سید محمد حسین محمدی از علمای تنگستان از بندر بوالخیر و نماینده مردم رودباران در مجلس شورای اسلامی در سن ۸۲ سالگی به دیدار حق شتافت.

وی در سال 1317 در بندر بوالخیر از توابع بخش ساحلی دلوار متولد شد. او دارای تحصیلات خارج فقه و اصول از حوزه علمیه نجف بود.

پس از شهادت شهید میربهزاد شهریاری به عنوان نماینده مردم حوزه رودباران(تنگستان و دشتی) وارد مجلس اول شد.

در دوره سوم مجلس ، نام حوزه انتخابیه رودباران» به دشتی، تنگستان، دیر و کنگان» تغییر یافت 

وی از علمای مورد وثوق و مردم دار شهرستان تنگستان و بخش ساحلی دلوار بود .

وی با 38425 از کل 50251 رای با ۷۶/۴ درصد انتخاب شد.

کمیسیون اصل 90 قانون اساسی (سال چهارم)


در حوزه رودباران میربهزاد شهریاری» در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید و جانشینش در مجلس اول حجت‌الاسلام محمدی» در دوره دوم نامزد رقابت‌های انتخاباتی نشد.




در واقع میتوان گفت گردانندگان اصلی توطئه كودتا در وهله اول سرتیپ آریانا فرمانده لشگر گارد شاهنشاهی و سرلشگر ارفع رئیس سابق ستاد ارتش بودند ولی تعداد افسران ارشد و امرای ارتش كه پس از آن وارد این توطئه شده‌اند بیش از 15 نفر بود.

گروه تاریخ مشرق- حسین معتمدی منوچهری تنكابنی (بهرام آریانا) در 27 اسفند سال 1285 شمسی در تهران متولد شد. پدر او صدرالدین از اهالی محل ثلاث تنكابن بود. او پس از طی مدارس ابتدایی وارد مدرسه نیابت مدرسه نظام شد و سپس در تاریخ 1/7/ 1304 به دانشكده صاحب منصبی مدرسه نظام پیوست. منوچهری در سال 1306 به درجه ستوان دومی رسید. همسر اول منوچهری دختر فهیمی فهیم الملك» بود و زبان فرانسه را خوب می‌دانست.
حسین مكی درباره همسر اول منوچهری می‌نویسد: روزی كه برای اولین دفعه همسرش به منزل او وارد شد، جز یك تختخواب آهنی با تشك و دو پتوی سربازی و چند جلد كتاب، دو دست لباس، یك جفت كفش، دو جفت چكمه و یك گلیم چیز دیگری در دستگاه او نیافت كه قابل ذكر باشد.»

منوچهری
از همسر اولش سه پسر و یك دختر داشت. همسر اولش او را ترك گفته بود، زیرا نمی‌خواست با حقوق سربازی بسازد. حسین هم استطاعت نداشت متحمل مخارج لباس و تشكیلات و تجمّلات او شود. حسین میل داشت شریك زندگی خود را با لباس چیت ارزان قیمت ببیند ولی همسرش قانع به حقوق او نبود. همین موضوع و اختلاف سلیقه باعث جدایی آنها شد. شكست در زندگی خانوادگی، اداره امور فرزندان كار سختی بود و در روحیه او تأثیر گذاشته بود.
همسر دوم او ثریا عصار نام داشت. آنها حدود 40 سال اختلاف سنی داشتند. ازدواج آنها در 3/4/ 1348 درست یك ماه و 22 روز بعد از عزل آریانا از آخرین سمت او یعنی ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران» صورت گرفت.
 منوچهری نسب مادری خود را به منوچهر خان معتمدالدوله ارمنی، والی اصفهان، میرساند كه به علت حمایت از علی محمد باب مشهور شده بود و از كارگزاران قسی‌القلب دوران قاجاریه محسوب می‌شد. 
شهرت[جدش] معتمدالدوله همچنین به خاطر شقاوت او در سركوب ایلات و عشایر جنوب به ویژه ایلات بختیاری و ممسنی است[در دوره محمدشاه قاجار].

 منوچهری از مهرماه 13 در دانشكده افسری با سمت كفیل فرمانده گردان و درست از اول مهرماه سال بعد در دانشكده، مدیر آموزش دسته پیاده بود و سپس از خرداد 1322 به سمت استاد تاكتیك دانشگاه جنگ درآمد و از اول شهریور همان سال به مدت یك هفته رئیس ستاد مركز تعلیمات آمادگاه تهران و سپس تا تیرماه سال 1324 در ستاد ارتش در شغل رئیس ركن یكم بود و در آذرماه همان سال معاون اداری دانشكده افسری شد.
حسین منوچهری در اسفندماه سال 1326 به فرماندهی تیپ 11 مهاباد منصوب شد. او از ابتدا عمدتاً در مشاغل ستادی و آموزشی كار كرده بود. تنها شغل فرماندهی او در درجه سروانی بود كه فرمانده گروهان 2 پیاده در مدرسه نظام به مدت یك سال و نیم و سپس در لشگر 2 ساخلو مركز فرمانده گردان هنگ 1 به مدت 7 ماه و سپس در همان ساخلو (پادگان) حدود نه ماه فرمانده گردان بود. از این روی تجربه فرماندهی برای اداره یك تیپ در یك نقطه حساس مرزی در منطقه كردستان را نداشت لیكن تا سال 1328 در این سمت باقی ماند.
سرهنگ منوچهری در تیرماه سال 1328 به علت وابستگی به دربار به سمت فرمانده لشگر گارد شاهنشاهی» منصوب گردید و یك سال بعد یعنی در سال 1329 درجة سرتیپی را احراز نمود و تا شهریور سال 1331 در این شغل حساس ماند.

حسین منوچهری، در دانشكده افسری از دوستان صمیمی خسرو روزبه بود و از زمرة افسرانی به شمار میرفت كه در سالهای جنگ جهانی دوم ظاهراً به سمت نازیسم و آلمان هیتلری گرایش از خود نشان داده بود، و باحزب كبود» به رهبری حبیب الله نوبخت همكاری كرد. لذا با اشغال ایران توسط قشون متفقین، سرهنگ منوچهری نیز به همراه برخی افسران آلمانوفیل» مانند فضل الله زاهدی، حسن بقایی و نادر باتمانقلیچ مدت 22 ماه بازداشت شد. در سالهای پس از شهریور 1320 چون سرهنگ منوچهری از وابستگان سرلشكر حسن ارفع، رئیس ستاد ارتش بود و نیز از اعضای حزب او، كه مهمترین پایگاه دربار و استعمار انگلیس در ارتش محسوب میشد، به ریاست ركن یكم ستاد ارتش منصوب شد. سرهنگ حسین منوچهری در سال 1329 به علت گرایش‌های شدید شوونیستی نام خود را به بهرام آریانا» تغییر داد و دو سال بعد یعنی در سال 1331 به عنوان رئیس هیئت وابسته نظامی ایران در فرانسه تعیین و در زمان نخست وزیری دكتر مصدق، از كار بركنار گردید. در كتاب زندگی ی خاندان علم آمده است: سرتیپ بهرام آریانا در كودتای سپهبد زاهدی علیه دولت مصدق حضور داشته و در منزل زاهدی در حصارك جلساتی تشكیل میدادند.»

در واقع میتوان گفت گردانندگان اصلی توطئه كودتا در وهله اول سرتیپ آریانا فرمانده لشگر گارد شاهنشاهی و سرلشگر ارفع رئیس سابق ستاد ارتش بودند ولی تعداد افسران ارشد و امرای ارتش كه پس از آن وارد این توطئه شده‌اند بیش از 15 نفر بود. در این زمینه مكی به نقل از فرانس سوار» نشریه فرانسوی می‌نویسد:

سرتیپ آریانا رهبر كودتای نظامی در ایران است. سرتیپ آریانا كه سابقاً منوچهری نام داشت، افسر قوی‌الاراده و خشنی است. معذلك در میان افسران و افراد ارتش محبوبیت زیادی دارد. آریانا فرمانده لشگر گارد سلطنت است ولی كسانی كه با او برای انجام نقشه كودتا همكاری می‌كنند حاضر شده‌اند در موقع عمل قسمت‌های مهم و حساس ارتش را در اختیار او بگذارند. مقدمات كودتای نظامی در ایران فراهم شده است و شاید در یكی از روزهای آینده این نقشه به مورد اجرا گذاشته شود»

منوچهری

بهرام آریانا پس از كودتای 28 مرداد1332 با درجه سرلشگری فرمانده نیروی زمینی و سپس با درجه سپهبدی ژنرال آجودان شاه شد.
در فاصله میان تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در تاریخ 14/7/1341 و لغو آن در 1341/8/9 تا تاریخ 1341/10/19 كه رفراندوم لوایح ششگانه اعلام گردید. رژیم با طرح و بزرگ نمایی قتل مشكوك رئیس اصلاحات ارضی فیروزآباد فارس، دست به یك جنجال تبلیغاتی زد و آن را به عشایر ایل سرخی نسبت داد. نیروهای نظامی در منطقه مستقر شدند و با چپاول، غارتگری، تعدی به ناموس، طرح اتهامات ناروا و دستگیری سركلانتر عشایر ایل سرخی، قیام عشایر فارس را شعله‌ور ساختند. تشكل عشایر مسلح تحت پوشش نهضت مقاومت ملی عشایر از اولین نشانه‌های بارز آن بود. نهضت مقاومت ملی طی اعلامیه‌های متعددی از قیام امام خمینی در طول نهضت حمایت كرد. نفوذ آیت الله محلاتی در میان عشایر فارس و حمایت‌های مادی و معنوی شهید آیت الله دستغیب ارتباط مستحكمی میان نهضت ون و عشایر فارس به وجود آورد.
 اسدالله علم نخست وزیر طی مصاحبه‌ای در تاریخ 14 آذرماه 1341 اغتشاشات و شورش‌های استان فارس را با مخالفت ون مرتبط دانست و اظهار داشت:
ما مجرمین توطئه فارس را میشناسیم. دولت مركز تحریكات را میداند و اگر لازم باشد محرّكین را معرفی خواهد كرد.»

چندی بعد هم به دنبال گسترش مخالفت‌ها و اعتراضات در آن استان و كشته شدن چند تن از مأموران دولتی بدست مخالفان، در 26 اسفند ماه همان سال تهدید كرد كه:
كشتار كنندگان جنوب قلع و قمع می‌شوند. برای این كه زارعین صاحب زمین نشوند یكی دو نفر در مناطق جنوبی شروع به كشتار كردند و سرنخ این مطالب در تهران و جاهای دیگر است كه من مصلحت نمیدانم بگویم.»

منوچهری

با آغاز قیام عشایر جنوب، سپهبد بهرام آریانا در اسفند 1341 توسط شاه با اختیارات تام و با عنوان فرمانده نیروهای جنوب» به شیراز رفت. او با شیوه‌های خشن، از جمله بمباران شدید مناطق عشایری، موفق شد كه تا تابستان 1342 این قیام گسترده را سركوب كند.

 نقش آریانا در فرماندهی عملیات جنوب» كه در زمان خود در رسانه‌های داخلی و خارجی بازتاب وسیع داشت، سبب شهرت او شد و وی بعدها این نقش ضدانسانی را دستمایه مباهات قرارداد و در تشریح آن كتابهای تاریخچه عملیات جنوب (چاپخانه ارتش ،1342) و نتایج عملیات جنوب (اداره خدمات پرسنلی، چاپخانه ارتش) را نگاشت. بمباران گسترده عشایر جنوب در زمان خود در نشریات داخلی و خارجی انعكاس یافت و سپهبد كریم ورهرام، استاندار نظامی فارس، اعلام داشت:

تا 24 ساعت دیگر كلیه اشرار یا در بمباران نابود و یا در شیراز به دار آویخته می‌شوند. من حتی اجازه نمیدهم اجساد اشرار در شیراز دفن شوند. از اینكه عده‌ای بی گناه در این بمباران از بین می‌روند متأثرم، ولی چاره دیگری نیست. سپهبد آریانا به دستور شاهنشاه از امروز سركوبی اشرار را آغاز كردند.»

پس از انقلاب اسلامی، نقش ضدانسانی آریانا در این منطقه توسط برخی بازماندگان عشایر در نشریات داخلی مطرح شد و وی از پاریس نامه‌ای به رومه اطلاعات ارسال داشت. توجه به برخی مطالب این نامه منتشر نشده در شناخت روحیات این اعجوبه»نظامی محمدرضا شاهی جالب است:

از ارتشبد دكتر بهرام آریانا
2 خرداد 1358
به رومه اطلاعات
پاسخ به بعضی یاوه سرایی‌ها(!)
سرگردنه كه تا دیروز راهزنی و آدم كشی می‌كرد مرا دژخیم می‌خواند و او و مانند او ابزارهای بی ارزش دستهای ناپاك پشت پرده هستند. همان‌هایی كه نمیتوانند فرزندان پاك و شایسته و میهن پرست این سرزمین (!!) را با پیشینه بس درخشان(!!)ببینند. مردك (!)مینویسد كه من عشایر پارس را بمباران كردم (؟!). در پایان زمستان سال 1342 خورشیدی آشوب بزرگی در یك بخش گسترده‌ای در جنوب ایران كه استان اصفهان، پارس، خوزستان را در برمی‌گرفت برپاخاست. شورشیان، ژاندارم‌ها را كشتند و پاسگاه‌ها را خلع سلاح كرده، جاده‌ها را بستند و روستاها را یغما كرده بودند(؟!) و یگانهای ارتش هم در برابر شورشیان نتوانسته بودند كاری از پیش ببرند، تا اینكه ناگزیر من به فرماندهی نیروهای جنوب برگزیده شدم و فرمان یافتم كه شورشیان را خلع سلاح و آرامش را به آن استانها باز گردانم. شورشیان كه شماره تیراندازان آنها پیرامون 10 هزار نفر بود در كوهستانهای سخت و سر به آسمان كشیده جایگزین شده و هر بار پس از تاخت به راهها. و دستبرد به یگانهای ارتش به آشیانهای سرسخت و دست نیافتنی كوهستانی خود پناه میبردند.»

منوچهری

آریانا پس از تكرار مطالبی، كه در تاریخچه عملیات نظامی جنوب درج شده، سركوب خونین عشایر جنوب را افتخار بزرگ خود میداند و می‌نویسد:

من بزرگترین خدمت را در این نبردها به ایران زمین كردم. من درجه ارتشبدی را در سالن نگرفتم. من در پایان عملیات، 10500 قبضه اسلحه ضمن زدوخورد از اشرار گرفتم و پس از پایان نبردها این شمارش به 27000 قبضه رسید. اینها داستان سرایی نیست. همه مدارك در نیروی زمینی ارتش وجود دارد.»

آریانا، كه به گواه اسناد با خدعه و فریب سران عشایر فارس را تأمین» داد و با واسطه برخی افراد موجّه» و ارسال قرآن توانست آنها را به شیراز كشانیده و دستگیر و سپس تیرباران كند، در این نامه مدعی است :

من با هماوردان خود با مردانگی رفتار كردم (!) و جز 6 تن از آنها كه انگیزه این كشت و كشتارها بودند، به همه. بخشش همگانی (عفو عمومی) دادم و به آن 6 تن هم هیچ گونه زینهار ندادم و گفتم كه این دادگاههای ارتش است كه باید سرنوشت شما را روشن كند.»

به هر روی نقش جنون آمیز آریانا در قتل عام عشایر جنوب مورد توجه سرهنگ گراتیان یاتسوویچ رئیس سیا در ایران كه در فروردین 1342 همراه رابرت كومر، كارشناس برجسته سیا» در جنگ روستایی» در فارس حضور مستقیم داشت و هیئت مستشاری آمریكا در ارتش و محمدرضا پهلوی قرار گرفت و وی به درجه ارتشبدی رسید. به توصیه آمریكایی‌ها، آریانا در 30/9/1344 به جای ارتشبد حجازی رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران» عالیترین پست نظامی كشور برگزیده شد و در اطلاعیه‌ای كه بدین مناسبت در جراید درج گردید، خدمات» آریانا در سركوب عشایر جنوب عامل اصلی این انتصاب ذكر شد.
آریانا در دوران ریاست ستاد ارتش به تقویت حزب آریا»، به رهبری هادی سپهر كه دارای تمایلات شووینیستی بود، دست زد. جاه طلبی‌ها و هرزگی‌های اخلاقی آریانا، كه ارتشبد حسین فردوست بدان اشاره دارد، عناد و كینه برخی امرای ارتش را برانگیخت و ظاهراً توسط آنان توطئه سازمان یافته‌ای علیه او آغاز شد. طبق اسناد ساواك، از تیر ماه 1346 شایعه وسیعی در سراسر كشور، به ویژه آذربایجان، پخش شد كه گویا به همراه تیمسار باتمانقلیچ و در ارتباط با وابسته نظامی الجزایر در تهران قصد كودتا دارد! این شایعه از كانالهای مختلف به دفتر ویژه اطلاعات» منعكس میشد و از طریق فردوست به اطلاع محمدرضا پهلوی میرسید. دامنه این توطئه، كه ظاهراً رادیوی پیك ایران» (ارگان حزب توده) نیز به آن دامن میزد، تا بدانجا رسید كه شایعه دستگیری بیش از یكصد افسر در رابطه با كودتای آریانا » منتشر شد! علیرغم كذب بودن این شایعات و تكذیب مكرر آن توسط عوامل ساواك، مستشاران آمریكایی و شاه، به دلیل گسترش نیی در ارتش، حضور بیشتر آریانا را صلاح ندانستند و او در نیمه اردیبهشت 1348 از سمت ریاست ستاد ارتش بركنار شد و ارتشبد فریدون جم جایگزین او گردید.

منوچهری

بهرام آریانا و محسن مبصر در زندان قصر

ساواك در گزارش مورخ 21/2/1348 اعلام كرد:
تعویض ارتشبد آریانا (رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران) در میان طبقات جوان ارتش با حسن اثر تلقّی شده و افراد مختلف این تغییر را با خوش بینی تلقی كرده‌اند.»

بركناری آریانا، شایعات دیرینه علیه او را توسعه داد و مسئله در جراید خارجی بازتاب یافت. رژیم‌های وقت مصر و عراق در چارچوب ستیز خود با رژیم شاه به این شایعه دامن میزدند. نشریه فرانسوی زبان لوریان، چاپ بیروت، انفصال آریانا را به علت اختلاف نظر او با شاه در مسئله تشكیلات ارتش» عنوان كرد و نشریه پاتریوت، چاپ دهلی نو، به نقل از خبرگزاری خاورمیانه مصر علت آن را مخالفت آریانا با ت شاه در خلیج فارس دانست و این مسئله در یكی از سخنرانی‌های صالح مهدی عمّاش، نخست وزیر وقت عراق، نیز مطرح شد!

ساواك برای مقابله با این شایعه به تكاپو افتاد. نواب، رئیس ساواك تهران، در تاریخ /3/1348 به اداره كل سوم چنین نوشت:
تیمسار ریاست معظم ساواك ]نصیری[ ذیل گزارش خبر ]شایعه فوق[ . پی نوشت فرمودند: ارتشبد آریانا مورد محبت شاهنشاه آریامهر است و ماهیانه كسری زندگی او به فرمان شاهنشاه طبق حقوق فعلی (حقوق ریاست ستاد ارتش) تأمین میشود و اتومبیل ارتشی هم در اختیار دارد». با توجه به پی نوشت تیمسار ریاست معظم ساواك و اینكه موضوع تحت تعقیب قرار گرفتن و حتی اعدام ارتشبد آریانا در افواه عمومی شایع میباشد، به نظر این ساواك اصلح است طی مراسمی از خدمات گذشته افسر مزبور تجلیل و موضوع از طریق رادیو و تلویزیون و نشریات به اطلاع همگان برسد تا بدینوسیله شایعات موجود خنثی شود.»

در پی این توصیه ساواك، به منظور خنثی ساختن شایعات در تاریخ 9/3/1348 ارتشبد فریدون جم، رئیس جدید ستاد ارتش، ضیافت شامی برای تودیع با آریانا در باشگاه افسران ترتیب داد و خبر آن در رسانه‌های عمومی وسیعاً منعكس شد. در این ضیافت، جم به نمایندگی از شاه از آریانا به شدت تجلیل كرد و فرمان همایونی مبنی بر رضامندی خاطر خطیر ملوكانه »و هدایایی به وی اهدا نمود. مدت كوتاهی بعد، آریانا بازنشسته شد. متن فرمان شاه چنین است:

با تأیید خداوند متعال ما محمدرضا پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران در این موقع كه ارتشبد بهرام آریانا به افتخار بازنشستگی نائل میگردد به موجب این فرمان همایونی مراتب رضامندی خود را به پاس خدمات گذشته مشارالیه ابلاغ مینمایم. 1348/4/1»

آریانا در مراسم جشن بازنشستگی خود سخنانی ایراد كرد و برنامه خود را پس از بازنشستگی نگارش كتابی در ترسیم ایدئولوژی ارتش ایران» اعلام داشت. به زعم آریانا این ایدئولوژی» چنین است:

نخستین سفارش من این است كه در ارتش ایدئولوژی را كه بر مبنای فلسفه شاهنشاهی (!) است و هم اكنون در دانشكده‌ها و دانشگاه‌های ارتش آموخته میشود پشتیبانی بفرمایند. از 3 سال قبل این فلسفه كه در خون نژاد ایرانی به طور طبیعی وجود داشته و دارد تنظیم و نوشته شده و هم اكنون به طور دیالكتیك (!) تدریس میشود و این موضوع اهمیت شایان دارد، زیرا در دنیای امروز همان طور كه در جنگ دوم دیدیم، هیچ ارتشی بدون داشتن ایدئولوژی نمیجنگد.»

منوچهری

حسن طوفانیان و بهرام آریانا در مقر فرماندهی ارتش رژیم صهیونیستی

علیرغم این نمایش تبلیغاتی، تحمل بازنشستگی برای این عنصر جاه طلب بسیار دشوار بود. ثریا عصار، همسر دوم آریانا، بعدها گفت:

وقتی تیمسار بازنشسته شد برایش خیلی غیرمنتظره بود. تیمسار گفت: من كسی بودم كه در روز 28 مرداد در برابر این همه دشمن روی تانك رفتم و برای ملت نطق كردم در حالی كه بقیه اطرافیان اعلیحضرت خود را قایم كرده بودند. من كسی هستم كه همیشه پایبند این میباشم كه ایران باید شاهنشاهی باشد و به سلطنت پهلوی افتخار میكنم و از مریدان رضاشاه هستم. پس چگونه ممكن است به پسر او خیانت كنم. »

گفته فوق توسط منبع خبری ساواك گزارش شد و فردوست در زیر آن چنین نوشت:
تیمسار آریانا 28 مرداد در تهران نبود كه روی تانك سوار شود. این حرف‌های نه است.»

آریانا پس از بازنشستگی، رنج كار ترسیم این ایدئولوژی»! را بر خود هموار نكرد و ترجیح داد كه به فعالیتهای نژادی» و دیالكتیكی» مطبوع‌تری بپردازد و به شكل بی پروایی به هرزگی‌ها و عیاشی‌های دیرین خود دامن زد. او كه در دوران فقر و جوانی و در درجه ستوان یكمی با دختر سیاه چرده و بد منظر فهام‌الملك (فهیمی) ازدواج كرده بود، اینك در سن 63 سالگی با عنوان شامخ ارتشبدی و غوطهور در ثروت باد آوردهای كه از عطایای پدر تاجدار» به وی رسیده بود، هوس تجدید فراش كرد و با دختر كم سن و سال و زیبایی ازدواج نمود و نام او را از ثریا به آریانوش» تغییر داد! در تاریخ 1348/4/4 ساواك از مجلس ازدواج آریانا چنین گزارش داد:

48/4/3 مراسم ازدواج ارتشبد بازنشسته آریانا و دوشیزه ثریا عصار برگزار شد. در این مراسم ارتشبد آریانا مست بود و مرتباً دست به حركات ناشایستی میزد. هنگامی كه از او خواستند جهت مدعوین صحبت نماید، اظهار نمود من فقط راجع به همسرم ثریا صحبت میكنم. سپس سرگرد عصار با یكی از اقوام عروس صحبت كرد و نسبت به شاهنشاه ابراز وفاداری نمود، ولی ارتشبد آریانا عكس‌العملی از خود نشان نداد و در پایان مراسم شمشیری آورده و ارتشبد آریانا كیك را با آن بریدند.»

رفتار آریانا در نخستین ماه‌های پس از تجدید فراش بسیار وهن آور است. او كه با بازنشستگی عطش جنون آمیز خود را به قدرت سیراب ناشده میبیند، تظاهر بیش از پیش به هرزگی را دستمایه ی روح بیمار خود میسازد.

در گزارش دیگر، نفرت شدید آریانا از فرهنگ اسلامی مردم ایران چنین دیده میشود:
49/2/22 ضیافتی با شركت 6 نفر در منزل ارتشبد بهرام آریانا ترتیب یافت. تیمسار اظهار داشت این یك كتاب آسمانی میباشد(منظور شاهنامه است) چون من به زبان فارسی خیلی علاقمند هستم و در ضمن مخالف خط كنونی فارسی هستم و معتقدم كه باید زبان فارسی به خط لاتین نوشته شود چون خط فارسی 24 عیب دارد و نمیدانم چرا مسئولین توجه نمیكنند. من در زمان تصدی خودم در ارتش در مورد زبان دگرگونی به وجود آوردم و اكثر لغات عربی را بیرون كشیدم. بین خودمان باشد اگر خط لاتین شود ارتباط ما با اعراب قطع خواهد شد، چون ما هر جملهای را كه بخواهیم بنویسیم باید به سراغ زبان عربی برویم. طبقه همیشه برای اینكه دكانش تخته نشود از افكار پوسیده حمایت میكند.»

رفتار آریانا در این دوره، كه حتی ساواك نیز آن را ناشایست» ارزیابی میكرد. سبب شد تا وی به اشارة غیرمستقیم شاه از كشور خارج شود و در پاریس اقامت گزیند. نمونه‌هایی از عقاید آریانا در این دوران، براساس اسناد ساواك، چنین است:

در سال 1351 برابر گزارشی، دكتر رفیعی جریان حمله چریكهای عرب به خوابگاه قهرمانان اسرائیلی در مونیخ را برای تیمسار تعریف كرد. تیمسار كه در جریان نبود سخت ناراحت شد و ضمن محكوم كردن عملیات چریكی اعراب اظهار داشت: ملت عرب خوی وحشیگری را از دست نمیدهد و الان ملتی شدند كه مزاحم امنیت جهان هستند و این عمل واقعاً وحشیانه بود. من چند سال قبل غیررسمی به اسرائیل رفتم. وقتی هواپیما به مرز اسرائیل رسید كلاً سبز و خرم بود. اسرائیل واقعاً یك ملت زنده هستند و در هر موردی كه فكر كنید پیشرفت كردند و دارند عظمت قبلی خود را كه استحقاق آنهاست به دست می‌آورند.»

و در گزارش دیگر چنین میخوانیم :
خانم آریانوش در جلسه‌ای اظهار داشته: بهائی‌ها خیلی به تیمسار همسرم علاقه دارند، چون جد مادری تیمسار منوچهرخان والی اصفهان بود كه باب را پناه میدهد. تیمسار آریانا نیز در ادامه اظهار نموده: جالب اینجاست كه باب مرگ زودرس منوچهرخان را پیش بینی میكند و درست از آب درمی‌آید. دین اسلام یك دین ی است و برای جامعه ما خطرناك شده.»
آریانا هرسال از فرانسه یكی ـ دو مرتبه برای دیدن اقوام و دوستان به ایران سفر میكرد. آخرین بار در پاییز و زمستان 1356 در ایران بود. او علت سكونتش را در پاریس به جهت بركنار بودن از اقدامات خصمانه بعضی از سازمانها ذكر میكند.
آریانا كه پس از 7 سال عیاشی لجام گسیخته در پاریس، با انقلاب اسلامی ایران مواجه شد و سرانجام در تاریخ 1364/3/31پس از یك بیماری چند ماهه در سن 80 سالگی در بیمارستان نظامی پاریس درگذشت.

@@@این مطلب احتمالا به قلم عبداله شهبازی اهل کوهمره سرخی مورخ مشهور معاصر است.  

اخترانی که به شب در نظر ما آیند

غزل سعدی 

اخترانی که به شب در نظر ما آیند

پیش خورشید محال است که پیدا آیند

همچنین پیش وجودت همه خوبان عدمند

گر چه در چشم خلایق همه زیبا آیند

مردم از قاتل عمدا بگریزند به جان

پاکبازان بر شمشیر تو عمدا آیند

تا ملامت نکنی طایفه رندان را

که جمال تو ببینند و به غوغا آیند

یعلم الله که گر آیی به تماشا روزی

مردمان از در و بامت به تماشا آیند

دلق و سجاده ناموس به میخانه فرست

تا مریدان تو در رقص و تمنا آیند

از سر صوفی سالوس دوتایی برکش

کاندر این ره ادب آن است که یکتا آیند

می‌ندانم خطر دوزخ و سودای بهشت

هر کجا خیمه زنی اهل دل آنجا آیند

آه سعدی جگر گوشه نشینان خون کرد

خرم آن روز که از خانه به صحرا آیند



یک مصرع زیبا و یک نکته از اهل دل 


هرکجا خیمه زنی اهل دل آنجا آیند

یک بار در کلام دوستی شنیده بودم که در مورد مردمداری و مهمان نوازی خاندان حاج کایید لیراوی اهل روستای باباحسنی(بلوک لیراوی) می گفت: خانه پیرو(جدشان قاید پیرمراد) اگر بروند توی بیایون هم خیمه بزنند دورشان آبادی می شود. 

و من از آن وقت تا حالا همیشه به فکر این مصرع سعدی بودم 

تا این که امروز آن را دیدم . 

آن هم در اثر استاد خوش نویسی جناب آقای جعفر خلیفه لیراوی اهل روستای حصار لیراوی و ساکن شیراز. 

علیرضا خلیفه زاده



زبان: فارسی
رده‌بندی دیویی: 955.64
سال چاپ: 1383
نوبت چاپ: 1
تیراژ: 3000 نسخه
تعداد صفحات: 552
قطع و نوع جلد: وزیری (شومیز)
شابک 10 رقمی: 964358092X
شابک 13 رقمی: 9789643580926

توضیح کتاب:
"دشتستان" که امروز بخش عمده آن با نام استان بوشهر خوانده می‌شود، در جنوب غربی استان فارس، و میان خوزستان و کهکیلویه در شمال و دشتی در جنوب. استان فارس درمشرق و خلیج فارس درمغرب قرار دارد. این کتاب طی هشت فصل حاوی اطلاعاتی است درباره این سرزمین: 1 - جغرافیای طبیعی دشتستان، 2 - جغرافیای تاریخی دشتستان (وجه تسمیه، حدود جغرافیایی، شهرهای قدیمی: توز، جنابه، صفاره، بندر سینیز، بند نحیرم)، 3 - تاریخ ی دشستان، 4 - دشتستان و مبارزات ضد استعماری، 5 - اوضاع اقتصادی دشتستان، 6 - اوضاع فرهنگی و اجتماعی دشتستان، 7 - راه‌ها و بازرگانی دشتستان، 8 - آثار تاریخی و جاهای دیدنی دشتستان: چهل خونه، دژ برازجان (سرای مشیر)، پل مشیر (پل دالکی)، کاخ کوروش در برازجان، گور دختر، کوشک خیرک، بقعه شاهزاده ابراهیم، خرابه‌های دوره ساسانیان در تنگ ارم، قلعه محمد خان دشتی کتاب با عکس‌هایی از آثار و بناهای دشتستان همراه است و با فهرست منابع به پایان می‌رسد.
دشتستان در گذر تاریخ


محمدجواد فخرایی "محمدجواد فخرایی"، نویسنده، و تاریخ پژوه و پژوهشگر فرهیخته دشتستانی پس از مدتی تحمل بیماری به رحمت ایزدی پیوست.

به گزارش ایسنا؛ این نویسنده دشتستانی پس از چندین هفته مبارزه و درگیری با بیماری کووید ۱۹، ساعتی پیش(09/06/1399) دار فانی را وداع گفت. 

وی در 4 مرداد سال 1329 در شهر برازجان متولد شد و تحصیلات ابتدایی را در دبستان آفتاب به پایان رساند. در سال 1349 (ه.ش) پس از اخذ دیپلم ادبی از دبیرستان فرخی برازجان، تحصیلات دانشگاهی را در رشته تاریخ ادامه داد و پس از فارغ التحصیلی، از سال ۱۳۵۲ به عنوان دبیر تاریخ در مدارس دشتستان فعالیت می کرد. 

فخرایی از نویسندگان فعال دشتستان بوده که در زمینه تاریخ دشتستان فعالیت های ارزشمندی داشته و کتاب دشتستان در گذر تاریخ» از او به یادگار مانده‌ است.


دشتستان در گذر تاریخ


آقای محمد قلی پویان متخلص بحیات فرزند محمد جوهر فرزند حاج حیدر حیات داودی [1]

از شعراء معاصر است، در سال 1284 شمسی در یکی از محال حیات داود[روستای کمالی] متولد شد و برای تحصیل ببوشهر رفت، و دوره دبستان و دبیرستان را در مدرسة سعادت بوشهر بپایان رسانیدف سپس رهسپار کراچی شد و دورة دبیرستان سند کراچی و دانشکده دها وا را در رشتة زبان و ادبیات انگلیسی بپایان رسانید و مدت هشت سال در فرهنگ هندوستان بسمت دبیری و دانشیاری فارسی و انگلیس مشغول تدریس بود، آنگاه بایران برگشت و در سال 1313 شمسی وارد خدمت دولت ایران شد ـ چندی در وزارت فرهنگ دبیر بود و زبان انگلیسی را تدریس میکرد بعد بوزارت دارائی منتقل گشت و در اینوزارت سمت‌های مهم داشت، اکنون چند سال است که بدفتر نخست وزیر منتقل شده و برای همکاری با هیأت عملیات اقتصادی دولت اتازونی امریکا در ایران در اصل چهار مأمو ریت دارد

آقای پویان چون از کودکی عشق وافر بشعر و شاعری و ادبیات داشته است باین لحاظ رشتة تحصیلی خود را ادبی قرار داده و در زبان انگلیسی متبحر شده و مضامین پاره‌ای از اشعار انگلیسی را بنظم فارسی در آورده مانند مثنوی ذیل که ترجمه از انگلیسی است:

سحر خیزی نشان پیروزی است:

بامدادان خروس خوش الحان                       میزند بانک خرد پیرو جوان

که اینک از خواب نوش برخیرید                    صبح شد چون ز خواب پرهیزید

هر که در بامداد خواب کند              خانة عقل خود، خراب کند

هر که شب خواب و صبح بیدار است نیکخو، نیک گوـ نیکو کار است

گنج نعمت درین دو فعل نکو است

تندرستی و عقل و نعمت از اوست

در بندر بمبئی پس از مرگ یکی از دوستان خود سروده است:

چو مرگ تلخ بود زندگانی دنیا                       ز بعد یار عزیزی که رفت از بر ما

دل شکسته ما را انیس و مونس بود   برفت و باز بماندیم با غمش تنها

من آن کسم که بغم تا ب میگریم             بآب دیده کنم بر و دشت چون دریا

مرا بکشور بیگانه نیست یار و جلیس دریغ و آه زا این تلخ زندگانی ما

بهار عمرو جوانی اگر بباد دهم                      چه غم، که بی تو حرامست ماند در دنیا

تو باید ای گل من همنشین من باشی            خدای را تو نگهدار رسم و راه وفا

محب اهل وطن باش و دوستداری کن

مجوی جز بر ایرانیان طریق صفا

 

                                                رباعیات:

بس رنج درین جهان فانی بردیم                   وین قلب ز مهر یا ز قهر آزردیم

هر دم بغمی خون جگر میخوردیم      تا آخر کار هم بخوای مردیم

 

آن خالق یکتای کریم رحمن                        از بهر چه آفریده انسان، اینسان؟

بس کشف حقائق از بنی آدم شد                   در خلقت خویش مانده مات و حیران

                                او را از غزلی است:

بگو ببار که تو مایة حیات منی                      تو در خور همه اکرام و التفات منی

تو سر مقاله و عنوان طیبات منی                   حیات را ننوازی، تلطفی نکنی

 

 

[1] ـ حیات داود Hayat Davud نام یکی از دهستانهای دوگانه بخش گناوه شهرستان بوشهر است، این دهستان شمال و شمال باختری و مرکز بخش را فرا گرفته، هوای آن گرم و مرطوب و مالاریائی است، آب مشروبش از باران و چاه و زراعتش بطور کلی دیمی است.

محصولاتش عبارت است از: غله ـخرما ـ سبزی ـ شغل اهالیش زراعت ـ کسب و دریا نوردیست ـ صنعت آنها عبا بافی و تعمیر قایقهای بادی میباشد ـ زبان اهالی فارسی و مذهبشان شیعه دوازده امامی است.

از چهل و چهار آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و جمعیتش در حدود شانزده هزار و دویست (16200) نفر و آبادیهای مهمش عبارت است از گناوه که بندر گاه و مرکز بخش میباشد ـ مال قائد ـ بهمن یاری  بالا و پائین ـ چاه روستائی ـ فخر آوری ـ تاج ملکی ـ کمالی ـ گاو سفید بزرگ .


ابن ب ارجانی 

در کتاب کامل ایارات که از متون قدیمی و معتبر شیعه است چندین روایت در زمینه زیارت کربلا وارد شده که ذیلا ترجمه آن را می آوریم :
باب چهل و پنجم ثواب کسى که با ترس و هراس به زیارت حضرت امام حسین علیه السّلام برود

حدیث اوّل:(۱) محمّد بن عبد اللَّه بن جعفر، از پدرش، از على بن محمّد بن سالم، از محمّد بن خالد، از عبد اللَّه بن حمّاد بصرى، از عبد اللَّه بن عبد الرحمن اصمّ، از حمّاد ذی النّاب، از رومىّ، از زراره نقل کرده که وى گفت:محضر مبارک حضرت ابى جعفر علیه السّلام (امام محمد باقر علیه السلام) عرضه داشتم: 

چه مى فرمائید در باره کسى که با خوف و هراس پدر شما را زیارت کند؟حضرت فرمودند:در روزى که فزع اکبر است حقتعالى او را أمان دهد و فرشتگان به وى بشارت داده و به او مى گویند: مترس و محزون مباش امروز روزى است که تو در آن رستگار مى شوى.

حدیث دوّم :(۱) محمّد بن عبد اللَّه بن جعفر به اسنادش از اصم، از ابن ب، از حضرت ابى عبد اللَّه (امام جعفر صادق)علیه السّلام (۱۷ ربیع‌الاول ۸۳–۲۵ شوال ۱۴۸)نقل کرده،
 وى گفت: محضر مبارک امام علیه السّلام عرضه داشتم: 
من به شهر ارجان وارد شده و در آنجا نازل شدم ولى قلب و دلم آرزوى زیارت قبر مطهّر پدر بزرگوارتان را داشت لذا از شهر به قصد زیارت آن جناب خارج شدم امّا دلم ترسان و لرزان بود و از خوف و ترس سلطان و ساعیان و عمّال وى و مرزبانان تا زمان مراجعت در وحشت و دهشت بودم.

حضرت فرمودند:
اى پسر ب آیا دوست ندارى که خداوند تو را از کسانى که در راه ما ترسان و خائف مى باشند محسوب فرماید؟
آیا مى دانى کسى که به خاطر خوف ما خائف باشد حقتعالى او را در سایه عرش مکان دهد و هم صحبتش حضرت امام حسین علیه السّلام در زیر عرش مى باشد و حق تعالى او را از فزع هاى روز قیامت در امان مى دارد، مردم به فزع و جزع آمده ولى او فزع نمى کند، پس اگر فزع کند فرشتگان آرامش کرده و بواسطه بشارت دادن قلبش را ساکت و ساکن مى نمایند.

وبلاگ لیراوی : 
این روایت ناامنی مرزهای ارجان را در اواخر دوره امویان و اوایل دوره عباسی نشان می دهد. 
اگر مرز دریایی بوده که بندر مهروبان بوده 
و اگر مرز زمینی بوده سمت رامهرمز و . بوده است. 

تایخ عباسی (رومه ملاجلال منجم): تاریخ ایران در روزگار شاه عباس

تایخ عباسی (رومه ملاجلال منجم): تاریخ ایران در روزگار شاه عباس

پدیدآور: ملاجلال محمد منجم یزدیمصحح: مقصود علی صادقیناشر: نگارستان اندیشهتاریخ چاپ: ۱۳۹۸مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۱۰۰۰نسخهشابک: 1-85-8273-600-978تعداد صفحات: ۷۱۶ص
وبلاگ لیراوی :این تصحیح دارای پژوهش های ارزنده اس است مثلا در خصوص میرکمال یرنقار ئ برادرش امیر یوسف کلانتر برنقار مطالب مفید و جالبی مصحح یافته است . مطالب بسیاری در خصوص خلیج فارس و بنادرئ جزایر آن دارد. به قیمت صدو جهل هزار تومان . 

روزشمار تحولات ایران در عصر قاجاریه

روزشمار تحولات ایران در عصر قاجاریه

روزشمار تحولات ایران در عصر قاجاریه

روزشمار تحولات ایران در عصر قاجاریه 


تالیف و تدوین: غلامحسین زرگری نژاد ، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران 

چاپ اول: 1385 

صفحات: 950 

قیمت: 000 تومان



در مجموعه حاضر می‌توان به اطلاعاتی در زمینه‌ی همه رخدادهای زمانمند و قابل دسترس تاریخ قاجاریه و تحولات ی، اقتصادی، اجتماعی و روابط خارجی ایران در فاصله‌ی درگذشت كریم‌خان زند تا انقراض سلسله‌ی قاجاریه، همراه با نگاهی كلی به مهم‌ترین حوادث ایران از سقوط اصفهان تا فروپاشی زندیه، كه خود حكم زمینه‌ی تاریخی بحث به شمار می‌رود، دست یافت. در كتاب سعی شده است تا به دلیل اهمیت پیوند رخدادها با مقوله‌ی زمان، ساخت اولیه و اصلی داده‌های تاریخی بر تربیت زمانی حوادث استوار و عرضه گردد. ارجاعات این مجموعه عمدتا بر بنیاد منابع و مآخذ اصلی و عمده‌ی تاریخ قاجاریه، اعم از متون و كتب تاریخی خطی یا چاپی، اسناد و مدارك، فرمان‌ها و رقم‌ها، خاطرات، گزارش‌ها و رومه‌ها و نشریات و مجلات تنظیم یافته است. در لابه‌لای صفحات كتاب نمودارها و شجره‌هایی از انساب قرارداد. روزشمار با تولد فتحعلی‌خان قاجار در سال 1104 ق آغاز شده و با آزاد شدن پسر میرزا تقی‌خان بافقی، حاكم یزد، در 28 ذیحجه‌ی سال 1211 ق به پایان می‌رسد. هر رخداد افزون بر توضیحات حاوی یك عنوان كلی، تاریخ‌های تطبیقی خورشیدی و مسیحی و هم‌چنین ارجاع به منبع یا منابع مورد استفاده است.

لیراوی : 
این کتاب حاوی مطالب ارزنده ای است که در سال 77 آامده چاپ بوده و در 87 چاپ شده 
از کتاب چکیده های خلیج فارس گردآوری ج سالدانها نیز مطالب خوبی را دیدم در آن ترجمه شده 
بکر است و کارآمد افسوس 
چاپش نایاب است 
من هم در کتابخانه مجلس تورق نمودم . خلیفه زاده 
13990716

تاریخ البحرین المسمی الذخائر فی جغرافیا البنادر و الجزائر

ناشر: دار زین العابدین - قم 
تاریخ نشر: دی، 1396
تعداد صفحه: 510
شابک: 978-600-985-3-6
قطع کتاب: وزیری
نوع جلد: گالینگور
وزن: 896 گرم
 کتاب تاریخ البحرین المسمى الذخائر فی جغرافیا البنادر و الجزائر
وسام السبع

وسام عباس محمد السبع
كاتب وإعلامی بحرینی مهتم بالفكر والتاریخ والتراث الثقافی الاسلامی.
ملتحق ببرنامج الدكتوراة فی فلسفة التاریخ بالجامعة العالمیة للعلوم الاسلامیة – لندن.
ماجستیر إعلام وعلاقات عامة – الجامعة الاهلیة (2010).
لیسانس فلسفة وعلم نفس – جامعة بیروت العربیة (1999).
محرر صحافی بصحیفة الوسط البحرینیة منذ سبتمبر 2010. وكان التحق كصحافی فی عدد من المؤسسات الاعلامیة فی البحرین كصحیفة الأیام (2001 – 2005) وصحیفة الوطن ( 2005 – 2010) .
مراسل صحافی لعدد من الصحف والمجلات الخلیجیة ، وعمل لفترة (مساعد معد) فی تلفزیون البحرین.
شارك فی عدد من المؤتمرات الإسلامیة الدولیّة والمحلیّة وقدم فی بعضها أبحاث وأوراق عمل.
المعاون العلمی لمركز ابن میثم البحرانی للدراسات والتراث.
مؤسس وصاحب مدونة مرایا التراث المختصة بتاریخ وتراث البحرین. 

معرفی کتاب

کتاب تاریخ بحرین را از سویی میتوان با توجه به بخش اول کتاب تاریخ عمومی بحرین به شمار آورد و از سویی با توجه به بخش دوم کتاب، آن را در زمره کتب رجال پنداشت. نگارنده کتاب از نوادگان صاحب حدائق به شمار میرود و خود نیز از علما، سرشناسان و بزرگان خاندان آل عصفور به شمار میرود. وی از مشایخ اجازه مرحوم آیت الله مرعشی نجفی است. بیش از چهل اثر مخطوط از وی موجود است. وی در سال 1289 قمری به دنبا آمد و در سال 1365 ق درگذشت و در بوشهر یعنی همان مسقط الرأس خویش در مقبره خانوادگی آل عصفور به خاک سپرده شد. . مؤلف کتاب خود را  به عنوان تاریخ بحرین نام نهاده، اما در جایی دیگر که مؤلفات خویش را یاد میکند، نام آن را الذخائر فی ذکر میکند. بخش اول کتاب شامل مطالب ذیل است: جغرافیا و تاریخ بحرین را طیّ ده باب در بر میگیرد که شامل اسامی روستاها و شهرهای بحرین، میوه جات و محصولات کشاورزی، چشمه سارها، پادشاهان بحرین، بحرین قبل و بعد از اسلام، انواع ماهیان سواحل دریا در آن منطقه، حوادث مهمی که بحرین را در خود در نوردیده است و در بخش دوم ،مؤلف 6 نفر از علمای بحرین را طی یک قسم و یک تکمله نام برده و به بیان احوال آنان می‌پردازد.

ترجمه فهرست کتاب:

قسمت اول: در تاریخ بحرین:

        باب اول: اماکن بحرین

        باب دوم: میوه جات بحرین

        باب سوم: چشمه سارها

        باب چهارم: سلاطین بحرین

        باب پنجم: بحرین پس از اسلام

        باب ششم: بزرگان آل مذکور

        باب هفتم: نامه نگاریهای سلاطین با بزرگان آل مذکور

        باب هشتم: بحرین در قاموس

        باب نهم: حوادث مهم بحرین

        باب دهم: داستان وزیر، انار و مردم بحرین

قسمت دوم: شرح حال بزرگان بحرین

ملحقات: شرح حال افرادی که در نسخه خطی نیامده، لکن منتظم الدرین از ذخائر نقل کرده است. 

شش فصل از نسخه خطی  این کتاب توسط علیرضا خلیفه زاده به فارسی ترجمه و قبلا توسط خانه کتاب در پژوهشنامه خلیج فارس منتشر شده است . 


منبع :

رومه جام جم
- دوشنبه و سه شنبه 13-14 مهرماه 1394

----------------------------------------------------------------------------------------------------

امروز منطقه خلیج فارس از اهمیت و حساسیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است و بحران‌های پی در پی در منطقه و وجود ذخائر عظیم نفت و گاز در خلیج فارس نشان از اهمیت و ارزش استراتژیک این منطقه در طول تاریخ دارد.

از این رو این امر رسالت خطیری را به دوش همه کشورهای هم جوار قرار می‌دهد تا با درک عمیق از مصالح و منافع دراز مدت تمامی کشورهای منطقه و با احترام متقابل به ارزش‌ها و اعتقادات یکدیگر با اشتراکات فراوانی که وجود دارد در یک نظام دست جمعی از امنیت و ثبات در منطقه پاسداری کنند و از حضور نیروهای بیگانه وارداتی برای تامین امنیت که همواره وجودشان مستم ایجاد بحران بوده است، جلوگیری کنند.

ایران که از دیرباز به علل و انگیزه‌های متعدد به عنوان یک کشور قدرتمند و تاثیرگذار در منطقه مورد عنایت خاص نیروها و قدرتهای بزرگ بوده و بیش از پیش نگاهها را به سوی خود جلب کرده از یک موقعیت خاص و ویژه‌ای برخوردار است زیرا که از فرصت مناسب برای تصمیم گیری و تصمیم سازی ی در تحولات جهانی و منطقه‌ای بهره‌مند گشته است و شرایط زمانی و مکانی که در آن بسر می‌بریم بخصوص پس از امضای برجام یکی از حساس‌ترین موقعیت‌ها را برای کشورمان در طول تاریخ به وجود آورده است.

کویت یکی از همسایگان مهم ایران می‌باشد که می‌تواند به عنوان دروازه ایران برای ورود به جهان عرب ایفای نقش کند.
حضور هزاران شیعه کویتی و عرب طرفدار نظام مقدس جمهوری اسلامی یک سرمایه گرانبها برای تقویت پیوندهای مردمی و فرهنگی دو کشور همسایه و مسلمان به شمار می‌آید.

آنچه در این پژوهش بیان می‌شود گزارشی از وضعیت پیروان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در کویت و چشم انداز آینده آن می‌باشد.
- کویت در گذر زمان

نام کویت اسم مصغر کلمه کوت و به معنای قلعه کوچک است. واژه کوت به شهری که در اطراف آن دژی وجود دارد، مانند کوت الشیخ و کوت العماره در عراق اطلاق می‌شود. کویت در دوره عباسیان کاظمه» نامیده می‌شد که از نیمه نخست قرن هیجدهم به این نام در نوشته‌ها آمده است ولی دریانوردان و جهانگردان پرتغالی، هلندی و انگلیسی آن را 'قرین' نیز می‌خوانده‌اند. این کشور در حقیقت بخشی از صحرای شبه جزیره عربستان با وضعیت جغرافیایی خاص خود می‌باشد.
این شیخ نشین در سال 1340استقلال خود از تحت الحمایگی انگلستان اعلام و به عنوان کشوری مستقل در سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شد.
ایران از نخستین کشورهایی بود که استقلال این کشور را به رسمیت شناخت.


مهاجرین اولیه
از اوایل قرن هجدهم میلادی به تدریج تعدادی از خانواده قبیله معروف به عنزه» از صحرای نجد و افرادی نیز از قبایل سواحل جنوبی ایران و عراق بدین منطقه روی آورده و در آن سکنی گزیدند. خانواده‌های مهم الصباح، الخلیفه، الجلاهمه و المعاوده که اکثر شهروندان فعلی کویت از نسل آنها می‌باشند، از جمله این مهاجران بوده‌اند.
علاوه بر این، طیف وسیعی از شیعیان ایرانی الاصل معروف به عجم کویت»، سعودی الاصل معروف به حساوی»، بحرینی معروف به بحارنه» و شماری از ایرانیان اهل سنت شامل خانواده‌های العوضی و الکندری، و بدویان صحرانشین از عربستان به تدریج به کویت مهاجرت نموده و با بومیان آمیخته و ساکن این منطقه شده‌اند.
با مهاجرت این قبایل و خانواده‌ها و انتقال تجارت به کویت، این سرزمین از یک روستای کوچک برای ماهیگیران به یک شهر پر جنب و جوش و بندرگاه تجارتی و ایستگاه تردد میان شرق و غرب تحول یافت. با گسترش رفت و آمدها توسعه گرفت تا اینکه پس از اکتشاف و استخراج نفت و درآمد حاصل از فروش آن تحول بزرگی در زندگی مردم ان پدیدار شد. در پی این تحول و به دلیل نیاز به نیروی کار انسانی، مهاجرت بیشتری به این سرزمین صورت گرفت و نوسازی و آبادانی در کویت آغاز گردید و به تدریج این کشور چهره جدید و پیشرفته‌ای بخود گرفت.

- مهاجرین جدید
با توجه با اینکه حدود دو سوم یعنی سه میلیون نفر از جمعیت چهار میلیون نفری کشور کویت را اتباع بیگانه مقیم تشکیل می‌دهند، روشن است که این کشور از جمله کشورهای مهاجر پذیر می‌باشد که این قشر از جامعه نقش بسزائی در تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایفا می‌کنند.
علت اصلی مهاجرت اتباع دیگر کشورها به کویت تنها اشتغال و بدست آوردن فرصتهای شغلی و درآمد در این کشور است و هیچگونه جاذبه دیگری برای جذب مهاجرین در این کشور مشاهده نمی‌شود. این کشور فاقد جاذبه‌های گردشگری و مناطق طبیعی بوده و بجز در برخی شرایط از جمله تحولات ی و امنیتی در منطقه که کویت به دروازه‌ای برای عبور خارجی‌ها و یا گردشگران به کشورهای همسایه تبدیل می‌شود؛ از این کشور به عنوان یک گذر گاه یا محل زندگی استفاده نمی‌شود. همچنین به دلیل مساحت بسیار کم کویت مهاجرتهای بومی و تغییرات ساختار جمعیتی در داخل کشور نزدیک به صفر است.
- مسئله بدون ها
بدونها» یا اعراب بدون تابعیت به کسانی اطلاق می‌شود که دارای هیچگونه تابعیتی نبوده اما بعضاً ملیت اصلی آنها نزد مقامات کویتی مشخص می‌باشد هر چند که مدرک و سندی دال بر ملیت خود ندارند. پدیده بدون که از جمله موضوعات نادر در مسائل داخلی کشورها می‌توان بشمار آورد، در کویت به عنوان یک مشکل اجتماعی مطرح شده است.

- ساختار اجتماعی مردم کویت
بافت و ساختار اجتماعی و عشایری جامعه کویت به دو بخش اهل تسنن و تشیع تقسیم می‌شود.

-- عشایر اهل تسنن
اهل تسنن به دو بخش شهرنشین (حضر) و بادیه نشین (بدو) تقسیم می‌شوند.
شاخص‌ترین خانواده‌های سنی شهرنشین کویت عبارتند از: الکندری، العوضی، الفودری، الانصاری، القروی، النجدی، اباری و غیره.
معروفترین خانواده‌های بادیه نشین (بدوی) عبارتند از: العنزی، الشمری، الرشیدی، المطیری، العازمی، الظفیری، الدوسری، العجمی، العتیبی، السبیعی و غیره.
- عشایر شیعه پیروان اهل بیت(ع)
بافت شیعیان کویت نیز به دو بخش ایرانی تبار معروف به (عجم) و عرب تقسیم می‌شود.
بخش عجم و ایرانی تبار نیز به دو شاخه فارس و بلوچ (بلوش) قابل تفکیک است.
بخش عرب به سه قسمت 1-حساوی 2- بحرانی 3- شمالی تجزیه می‌شود.
- شیعیان ایرانی تبار
معروفترین خانواده‌های شیعه ایرانی تبار و عجم فارس مقیم کویت عبارتند از:
بهبهانی، قراشی، اشکنانی، دشتی، بوشهری، کازرونی، بلوشی، بیرمی، تراکمه، عندلیب، صراف، ابوالحسن، بوعباس، طبطبائی (غیر از طبطبائی اهل تسنن)، ماتقی، مقدس، ماجکی، نقی، ابوالبنات، العریان، فیروز، نصیر، بوفتین، الوزان، جمال، معرفی و غیره.
از خانواده‌های شیعیان ایرانی تبار عرب (از خوزستان) می‌توان به این خانواده‌ها اشاره کرد: المحمید، التیلجی، الباوی، الکعبی، دهراب، سهر، صنقور، التمیمی، النصار و ابوالملح.
و از خانواده‌های مهاجر از استان بوشهر می‌توان خانواده‌های بوشهری، قبازرد، حیات، صرخوه، یوسفی و کاظمی را نام برد.
از عشایر منطقه لامرد و اشکنان می‌توان نیز به خانواده‌های زیر اشاره کرد: لاری، مقصید، بن نخی، اسیری، حاجیه، کرم، شمساه، بهزاد، آتش، عاشور، بولند، کاکولی، کمال و مندنی.


استاد صفی نژاد

استاد جواد صفی‌نژاد در 9 شهریور 1308خ در شهر ری زاده شد. نیاکان او از لرهای بختیاری بودند. او در شهر ری تحصیلات خود را به پایان رسانید و به اخذ دیپلم موفق شد. در سال ۱۳۳۲ در رشته تاریخ و جغرافی دانشگاه تهران پذیرفته شد و در سال ۱۳۳۶ درجه لیسانس را دریافت کرد و از آنجا که استعداد و پشتکار چشمگیری از خود نشان داده بود، تعهد دبیری خود را لغو کرد و به راهنمایی دکتر گنجی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران استخدام شد.

صفی نژاد از سال 1337 همکاری خود را با موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران آغاز کرد. او ابتدا در گروه جامعه شناسی شهری و سپس مطالعات روستایی این موسسه مشغول به کار شد. در سال 1340 بود که کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم اجتماعی با ارائه پایان نامه ای درباره اماکن مقدسه شهر ری دریافت داشت. در سال‌ ۱۳۴۵ به‌ مناسبت‌ گسترش‌ روز‌افزون‌ بخش‌ مطالعات‌ روستایی‌، بخش‌ مطالعات‌ ‌عشایر‌ی‌ ‌از ‌آن‌ جد‌ا شد و صفی‌ نژ‌اد به‌ ‌اتفاق‌ دو تن‌ ‌از ‌همکار‌انش‌ به‌ سرپرستی‌ دکتر نادر ‌افشار نادر‌ی‌ بخش‌ مطالعات‌ و تحقیقات‌ ‌عشایر‌ی‌ ر‌ا مستقلا" پایه‌گذ‌ار‌ی‌ کردند. با ‌آ‌غاز ‌این‌ کار بخش‌ مطالعه‌ مید‌انی‌ گروه‌ به‌ قلمرو ترکمن‌‌ها و سپس‌ مناطق‌ ‌عشایرنشین‌ شا‌هسون‌ گسترش‌ یافت‌. ‌از سال‌ ۱۳۴۶ پژو‌هش‌‌ها‌ی‌ ‌عشایر‌ی‌ استاد صفی‌نژ‌اد در قلمرو کهگیلویه‌ و به‌ خصوص‌ بویر‌احمد ‌آ‌غاز گردید که تا به امروز ادامه دارد. ‌ایشان در سال‌ 1370 (1991م) به مدت یک سال به همکاری با موسسه شرق شناسی دانشگاه مونیخ/آلمان در بخش ایران شناسی پرداخت و‌ در د‌انشگاه‌ مونیخ‌ تدریس‌ کرد. حاصل‌ ‌این‌ ‌امر ‌اثر‌ی‌ ‌است‌ با ‌همکار‌ی‌ ‌آقا‌ی‌ کامر‌ان‌ ‌هاشمی‌ که‌ مجمو‌عه‌‌ا‌ی‌ ‌از ۶۰ سند تاریخی‌ ‌از کشاورز‌ی‌ سنتی‌ ‌ایر‌ان را شامل می شود‌. ایشان در سال های 1374 تا 1374 با پژوهشکده مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی و سازمان مسکن انقلاب اسلامی به همکاری پرداخت.

استاد صفی نژاد در کنار تحقیقات و پژوهش های فراوان خود، مدرسی بزرگ نیز بوده است. او در طی چند دهه تدریس در دانشگاههای مختلف، و به طور ویژه دانشگاه تهران، شاگردان فراوانی نیز تربیت کرده است. استاد صفی نژاد تاکنون به تدریس دروسی چون مبانی جغرافیای انسانی ، جامعه‌شناسی ایلات و عشایر ، مردم‌شناسی ایران با تکیه بر ایلات و عشایر ، زمینه‌ها و شیوه‌های همیاری، مسائل کوچ نشینی ، انسان و محیط، منابع و ماخذ جغرافیا و نظام های آبیاری در ایران به طور عمده در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، دانشکده ادبیات و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، گروه جغرافیای دانشگاه تهران و نیز دانشگاه علامه طباطبایی به تدریس پرداخته است. استاد صفی نژاد در سال های اولیه دهه اخیر به افتخار بازنشستگی نائل آمد.

از فعالیت های پژوهشی استاد صفی نژاد در طی این سال ها می توان به مطالعات میدانی در میان ترکمن ها و شاهسون ها و مناطقی از کهگیلویه و بویراحمد، سبزی کاری و سبزی کاران شهرری، پیشینه جغرافیایی و تاریخی شمال خراسان، انجام منوگرافی متعدد، کار بر روی موضوعاتی چون قنات، بنه، نظام های زراعی، نظام های آبیاری و اسناد عشایری در ایران اشاره کرد. ایشان در زمینه های فوق جز متخصصین منحصر به فرد به شمار می رود. استاد صفی نژاد درباره علاقه خود به تحقیق درباره ایران می گوید: همه آثار من، تحقیقی است و در حوزه وطن عزیز ما ایران است. من جز راجع به مناطق روستایی و عشایری، وارد حوزه های دیگر نشدم. در کتابخانه شخصی من، ۹۰% از آثار متعلق به پژوهش های ملی است. اگر بشنوم در دره گز کتابی راجع به دره گز چاپ شده می روم آن را تهیه می کنم. این قدر علاقه مندم که کتابهای مربوط به مناطق مختلف کشور را داشته باشم»

منابع زندگی نامه:

1 - ‌استاد صفی‌ نژ‌اد، ‌الگویی‌ ‌از ‌علاقه‌ به‌ پژو‌هش‌، خبرنامه‌ فر‌هنگ‌ و پژو‌هش‌، شماره‌ ۶، ۱۳ ‌اسفند ۷۵، ص 2-3

2 – امروز با جواد صفی نژاد، رومه ایران، 23 مهر 1381، شماره 2271

3 - http://anthropology.ir/node/86

آثار دکتر صفی نژاد درباره ایران:

کتاب : ( به ترتیب زمان انتشار)

1-     م‍ون‍وگ‍راف‍ی‌ ده‌ طال‍ب‌آب‍اد، ت‍ه‍ران، ‌ ان‍ت‍ش‍ارات‌ م‍وس‍س‍ه‌ م‍طال‍ع‍ات‌ و ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ اج‍ت‍م‍اع‍ی‌، ی‍ازده +۵۳۲ ص‌. م‍ص‍ور، ن‍ق‍ش‍ه‌، ج‍دول‌، ن‍م‍ودار

2 - (با نادر افشار نادری، عزیز رخش خورشید، حسن پارسا، هوشنگ کشاورز) اطلس ایلات کهگیلویه برای سازمان عمران کهگیلویه، تهران : دانشگاه تهران ، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ، گروه عشایری , شهریور 1347، هفت + 223 ص . مجدول . نمودارها. نقشه ها.

3- ( با نادر افشار نادری، و هوشنگ کشاورز)، سوق طیبی از مجموعه مونوگرافی های کهگیلویه، تهران، دانشگاه تهران ، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ، گروه عشایری، 1347، 56 ص

4- بررسی اقتصادی و اجتماعی سی سخت بویر احمد ( از مجموعه مونوگرافی های کهگیلویه)، گزارش شماره 12، دانشگاه تهران ، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ، گروه عشایری، 120 ص، شهریور 1347

5- واحدهای اندازه‌گیری در روستاهای ایران، همراه با حسین ملک، تهران ، دانشگاه تهران ، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ، 1349، 95 صفحه ، جدول ، نقشه

6- بنه، [تهران] : دانشگاه تهران - موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ـ بخش تحقیقات انسان شناسی,[1351] ، 155 ص ، نقشه ها، مجدول، نمودار؛ ویرایش جدیدی از این کتاب در سال 1353 با نام بنه: نظام های تولید زراعی جمعی ، قبل و بعداز اصلاحات ارضی» در تهران توسط انتشارات توس در دوازده + 272 + 3 ص. و همراه با جدول، نمودار و نقشه به چاپ رسید. این کتاب باردیگر در سال 1368 توسط انتشارات امیرکبیر در 584 صفحه با عنوان ب‍ن‍ه‌ : ن‍ظام‍ه‍ای‌ زراعتی‌ س‍ن‍تی‌ در ایران» به چاپ رسید.

7- خان نامه، تحقیق درعشایر کهگیلویه و بویراحمد ( در دوره خان خانی)، مجله دانشکده، نشریه مرکزی دانشگاه تهران ( فرهنگ و علوم انسانی)، سال اول، شماره 2، 1355

8- غارت: درآمد مستمر خان در دوره خان خانی، مجله دانشکده، نشریه مرکزی دانشگاه تهران ( فرهنگ و علوم انسانی)، سال دوم، شماره 6، 1355

9 - اسناد بنه ها، تهران، دانشگاه تهران : دانشکده علوم اجتماعی وتعاون، 2536 [1356]، جدول جلد اول این کتاب اسنادبنه های شهرری ( غار و فشاپویه ) را مورد بررسی قرار می دهد.

10 - نظامهای‌ آبیاری‌ سنتی‌ در ایران‌، تهران‌، دانشکده‌ علوم‌ اجتماعی‌ و تعاون‌، موسسه‌ مطالعات‌ و تحقیقات‌ اجتماعی‌، ‏9‌‏5‌‏3‌‏1‌، سه‌، ‏2‌‏8‌‏2‌ ص‌. مصور، جدول‌، عکس‌، نمودار. این کتاب در سال 1368 با تغییراتی در دو جلد در مشهد توسط موسسه‌ چاپ‌ و انتشارات‌ آستان‌ قدس‌ رضوی‌، ‏به چاپ رسید.

11 - شناسنامه جامعه عشایری، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، جزوه درسی مربوط به درس مردم شناسی عشایر ایران، 94 ص، 1361

12 - ( با شاهرخ ترغیبی و هیبت الله غفاری) تعاونی های عشایری سررود بویراحمد علیا، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، گروه تحقیقات عشایری، 157ص، اردیبهشت 1363

13 - مردم شناسی ایران با تکیه بر ایلات و عشایر، جزوه درسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی، جدول ، نقشه ، نمودار، 242 ص، 1364

14 - عشایر مرکزی‌ ایران، تهران‌: امیرکبیر، ‏8‌‏6‌‏3‌‏1‌، بیست‌ و سه‌ + ‏6‌‏3‌‏7‌ص‌.، مصور، نقشه‌، جدول‌، عکس‌ این کتاب در فصلنامه مطالعات ملی: عشایر و هویت ایرانی، شماره‌ ۱۷، ۱۳۸۳، ص‌ ۲۲۱ - ۲۳8 مورد بررسی قرار گرفته است.

15 - م‍ق‍دم‍ه‌ای‌ ب‍ر دو روزن‍ام‍ه‌ ش‍رف‌ و ش‍راف‍ت، ن‍گ‍ارش‌ ج‍واد ص‍ف‍ی‌ن‍ژاد؛ به خ‍ط غ‍لام‍ح‍س‍ی‍ن‌ ام‍ی‍رخ‍ان‍ی‌، ‏ف‍ره‍ن‍گ‍س‍را: (ی‍س‍اول‍ی‌)، ۱۳۶۸

16 - آبیاری در روستاهای بیابانی کاشان ، آبیاری سنتی در کاشان ، گل و گلاب در کاشان، به همراه حسین دستمالچی،مسعود مهدوی، تهران: دانشگاه تهران، مرکز تحقیقات مناطق کویری و بیابانی ایران، 1368، 104 صفحه،تصویر، جدول، نمودار، نقشه، کتابنامه

17 - ( با اب‍ره‍ارد ک‍روگ‍ر) ک‍ش‍اورزی‌ س‍ن‍ت‍ی‌ ای‍ران‌ ب‍راس‍اس‌ اس‍ن‍اد ج‍ن‍وب‌ ت‍ه‍ران‌ (دوران‌ ق‍اج‍اری‍ه‌) ، ‏ت‍ه‍ران‌: م‍وس‍س‍ه‌ ج‍غ‍راف‍ی‍ای‍ی‌ و ک‍ارت‍وگ‍راف‍ی‌ س‍ح‍اب‌، ۱۳۷۵، ‏،۱۱۷‎ + ،‎ xiiص‌.ن‍ق‍ش‍ه‌، ج‍دول‌، ن‍م‍ودار

- ( با شاهرخ ترغیبی و علی پاینده ) مجموعه تفضیلی مآخذ عشایر ایران، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی و معاونت پژوهشی و آموزشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1376

19 - ت‍ح‍ل‍ی‍ل‌ و ت‍ف‍س‍ی‍ر م‍ج‍م‍وع‍ه‌ اس‍ن‍اد روس‍ت‍ای‍ی‌ و ع‍ش‍ای‍ری‌ ای‍ران‌ (م‍ت‍ن‍ی‌ در ش‍ن‍اخ‍ت‌ روس‍ت‍اه‍ا و م‍زارع‌)، ‏ت‍ه‍ران‌: س‍ازم‍ان‌ م‍ی‍راث‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ ک‍ش‍ور، م‍دی‍ری‍ت‌ پ‍ژوه‍ش‍ه‍ای‌ م‍ردم‌ش‍ن‍اس‍ی‌: آت‍ی‍ه‌، ۱۳۷۷، ۲ جلد. (ب‍ی‍س‍ت‌ و پ‍ن‍ج‌، ۱۰۶۲ ص‌)م‍ص‍ور، ن‍ق‍ش‍ه‌، ج‍دول‌، ن‍م‍ودار. ‏جلد اول این کتاب شامل دو کتاب است : ک‍ت‍اب‌ اول‌: ولای‍ت‌ ت‍رب‍ی‍ت‌ ح‍ی‍دری‍ه‌ (۱۲۹۶ ه‍.ق‌). ص‌. [۳] – ۱۳۲، ک‍ت‍اب‌ دوم‌: س‍رش‍م‍اری‌ ولای‍ت‌ طب‍س‌ (۱۲۹۸ ه‍.ق‌). ص‌. [۱۳۵] - ۴۷۸ . جلد دوم کتاب نیز دارای دو کتاب است: ک‍ت‍اب‌ س‍وم‌: طوم‍ار دش‍م‍ن‌ زی‍اری‌. ص‌. [۴۸۹] – ۶۶۲، ک‍ت‍اب‌ چ‍ه‍ارم‌: اس‍ن‍اد زراع‍ی‌ ورام‍ی‍ن‌. ص‌. ۱۰۶۲ - ۶۹۰

20 - م‍ب‍انی‌ ج‍غ‍رافیای‌ ان‍س‍انی‌، ‏ت‍ه‍ران‌: دان‍ش‍گ‍اه‌ ت‍ه‍ران‌، م‍وس‍س‍ه‌ ان‍ت‍ش‍ارات‌ و چ‍اپ‌، ۱۳۷۸، ‏ب‍ی‍س‍ت‌ و یک + ۳۹۵ ص‌. م‍ص‍ور، ن‍ق‍ش‍ه‌، ج‍دول‌. ( چاپ اول این کتاب سال ها قبل منتشر شده بود )

21- سد زیرزمینی قنات و زوان- می اصفهان، به همراه بیژن دادرس، ‏تهران: وزارت نیرو، موسسه گنجینه ملی آب ایران، ‏ ‏۱۳۷۹، ‏‏ ‏[۲۵۱]ص، مصور(بخشی رنگی)، جدول، نمودار، نمونه. این کتاب به مناسبت اولین همایش بین‌المللی قنات که در ۲۲-۱۹ اردیبهشت ۱۳۷۹ در یزد برگزار شد، منتشر گردید و در ک‍ت‍اب‌ م‍اه‌ ه‍ن‍ر، شماره‌ ۵۷- ۵۸، خ‍رداد و ت‍ی‍ر ۱۳۸۲، ص‌ ۷۳ مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

22 - واژه‌ن‍ام‍ه‌ ق‍ن‍ات، همراه با ع‍ب‍دال‍وح‍ی‍د آغ‍اس‍ی‌، ی‍زد: ش‍رک‍ت‌ س‍ه‍ام‍ی‌ آب‌ م‍ن‍طق‍ه‌ای‌ ی‍زد، ۱۳۷۹، ‏۱۱۴ ص‌. م‍ص‍ور، ج‍دول‌ ‏ای‍ن‌ ک‍ت‍اب‌ ب‍ه‌م‍ن‍اس‍ب‍ت‌ اول‍ی‍ن‌ ه‍م‍ای‍ش‌ ب‍ی‍ن‌ال‍م‍ل‍ل‍ی‌ ق‍ن‍ات‌ که در ۱۹ - ۲۲ اردی‍ب‍ه‍ش‍ت‌ ۱۳۷۹ در ی‍زد برگزار شد، منتشر گردید. کتاب حاضر در ک‍ت‍اب‌ م‍اه‌ ه‍ن‍ر، شماره‌ ۵۷- ۵۸، خ‍رداد و ت‍ی‍ر ۱۳۸۲، ص‌ ۱۱ مورد بررسی قرار گرفت.

23 - ل‍ره‍ای‌ ای‍ران‌ ل‍ر ب‍زرگ‌، ل‍ر ک‍وچ‍ک، ‌‏ت‍ه‍ران‌: آت‍ی‍ه‌، ۱۳۸۰، ‏۷۴۲ ص‌. م‍ص‍ور، ج‍دول‌، ن‍م‍ودار

24 - پ‍ه‍ن‍ه‌ ج‍ه‍ان‌: [ت‍ل‍خ‍ی‍ص‌ و ب‍ازن‍وی‍س‍ی‌ ک‍ت‍اب‌ ح‍دود ال‍ع‍ال‍م‌ م‍ن‌ ال‍م‍ش‍رق‌ ال‍ی‌ ال‍م‍غ‍رب‌ از ن‍وی‍س‍ن‍ده‌ای‌ ن‍اش‍ن‍اخ‍ت‍ه‌] ت‍ال‍ی‍ف‌ ق‍رن‌ چ‍ه‍ارم‌ ه‍ج‍ری، زی‍رن‍ظر اک‍ب‍ر ای‍ران‍ی‌، ع‍ل‍ی‍رض‍ا م‍خ‍ت‍ارپ‍ور؛ ‏ت‍ه‍ران‌: اه‍ل‌ ق‍ل‍م‌، ۱۳۸۱، ‏۱۴۳ ص‌. م‍ص‍ور، ج‍دول‌، ن‍م‍ون‍ه‌ این کتاب در ک‍ت‍اب‌ م‍اه‌ ت‍اری‍خ‌ و ج‍غ‍راف‍ی‍ا، شماره‌ ۷۵- ۷۶، دی‌ و ب‍ه‍م‍ن‌ ۱۳۸۲، ص‌ ۱۴۴ مورد برسی قرار گرفته است.

25 - ج‍ه‍ان‌ن‍ام‍ه، ‌‏ت‍ه‍ران‌: اه‍ل‌ ق‍ل‍م‌، ۱۳۸۱، ۱۶۱ ص‌. م‍ص‍ور، ن‍ق‍ش‍ه‌، ج‍دول‌ ای‍ن‌ ک‍ت‍اب‌ ب‍ازن‍وی‍س‍ی‌ ک‍ت‍اب‌ ج‍ه‍ان‌ن‍ام‍ه‌ اث‍ر م‍ح‍م‍دب‍ن‌ ن‍ج‍ی‍ب‌ ب‍ک‍ران‌ م‍ی‌ب‍اش‍د. کتاب حاضر در م‍اه‌ ت‍اری‍خ‌ و ج‍غ‍راف‍ی‍ا، ش‌ ۷۵-۷۶، دی‌ و ب‍ه‍م‍ن‌ ۱۳۸۲، ص‌ ۱۴۱ مورد بررسی قرار گرفته است. ‏

26 - ک‍ه‍ن‌ ش‍ه‍ره‍ا [ت‍ل‍خ‍ی‍ص‌ و ب‍ازن‍وی‍س‍ی‌ ک‍ت‍اب‌ م‍س‍ال‍ک‌ ال‍م‍م‍ال‍ک‌ اث‍ر اب‍واس‍ح‍اق‌ اب‍راه‍ی‍م‌ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د ف‍ارس‍ی‌ اص‍طخ‍ری‌]، ب‍ه‌ک‍وش‍ش‌ ج‍واد ص‍ف‍ی‌ن‍ژاد؛ زی‍رن‍ظر اک‍ب‍ر ای‍ران‍ی‌، ع‍ل‍ی‍رض‍ا م‍خ‍ت‍ارپ‍ور؛ ‏ت‍ه‍ران‌: اه‍ل‌ ق‍ل‍م‌، ۱۳۸۲، ‏ ۱۴۸ ص‌.م‍ص‍ور، ن‍ق‍ش‍ه‌، ج‍دول‌، ن‍م‍ودار

27 - س‍ف‍ره‍ای‌ س‍ل‍ی‍م‍ان‌ س‍ی‍راف‍ی‌ از خ‍ل‍ی‍ج‌ف‍ارس‌ ت‍ا چ‍ی‍ن، ‌‏ت‍ه‍ران‌ : م‍وس‍س‍ه‌ م‍طال‍ع‍ات‌ ت‍اری‍خ‌ م‍ع‍اص‍ر ای‍ران‌ ، ۱۳۸۳، ‏[۵۲]، 30ص. ،مصور، نقشه ‏

28 - گ‍او چ‍اه‍ه‍ای‌ ف‍ارس‌ ب‍ا ت‍ک‍ی‍ه‌ ب‍ر گ‍او چ‍اه‍ه‍ای‌ ج‍ه‍رم، ‏ت‍ه‍ران‌: وزارت‌ ن‍ی‍رو، م‍وس‍س‍ه‌ گ‍ن‍ج‍ی‍ن‍ه‌ م‍ل‍ی‌ آب‌ ای‍ران‌، ۱۳۸۳، ‏[۴۵] ص‌. م‍ص‍ور، ج‍دول‌، ع‍ک‍س‌ (رن‍گ‍ی‌)

29 - ت‍ح‍ل‍ی‍ل‌ و ت‍ف‍س‍ی‍ر طوم‍ار و آب‍ی‍اری‌ ق‍رن‌ ه‍ش‍ت‍م‌ ش‍ه‍ر ق‍زوی‍ن، ‏ت‍ه‍ران‌: وزارت‌ ن‍ی‍رو: م‍وس‍س‍ه‌ گ‍ن‍ج‍ی‍ن‍ه‌ م‍ل‍ی‌ آب‌ ای‍ران‌، ۱۳۸۳، ‏۱۷۷ ص‌. م‍ص‍ور، ن‍ق‍ش‍ه‌، ج‍دول‌

30 - نظام سنتی آبیاری در نائین، تهران، کمیته ملی آبیاری و زه کشی، 594 ص، 1384 این کتاب درمصاحبه‌امیرهوشنگ انوری با نولف تحت عنوان آبنامه‌ها راز قنات‌ها را فاش می‌کنند: گفتگو با دکتر جواد صفی‌نژاد درباره کتاب نظام‌های آبیاری در نایین، » منتشره در کتاب هفته ،دوره جدید، شماره ۵۰ ، ۸ مهر ۱۳۸۵:، ص ۲۰ مورد بررسی قرار گرفته است.

31- نان سنگک: مطالعه‌ای مردم شناختی، مولف داود روغنی، به گردآوری جواد صفی نژاد، تهران: اختران، 1385، 216 ص، مصور (رنگی)، نقشه این کتاب در مقاله ای با عنوان سفر ۳۰ ساله کتاب نان سنگک : نگاهی به کتاب خاطرات شاطر داوود روغنی » نوشته غلامرضا معصومی منتشره در رومه جام‌جم ، ۳ اردیبهشت ۱۳۸۶، ص ۱۲ مورد بررسی قرار گرفت.

32 - کوششی در آموزش خط سیاق، ‏تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران: بنیاد ایران‌شناسی، ۱۳۸۶، ‏۳۲۴ ص.

33 - وصف خلیج‌فارس در نقشه‌های تاریخی، همراه با محمدحسن گنجی، محمدباقر وثوقی و با همکاری فاطمه فریدی‌مجید امیر هوشنگ انوری ؛ مقدمه، تدوین و بازبینی نهایی حسن حبیبی، ‏تهران: بنیاد ایران‌شناسی، ۱۳۸۶. ‏

34 - جمعیت و شناسنامه ایلات کهگیلویه (بخش بویراحمد علیا ، سفلی و گرلیه) ( مشخصات کتابشناختی این اثر به دست نیامد )‏

مقالات:

1 - جمعیت عشایر ایران از 1128 تا 1220 ه. ق. عهد شاه سلطان حسین – فتح علی شاه، مجموعه مقالات سمینار جغرافی، شماره 4، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی

2 - مطالعه‌ای پیرامون تغییر مدار گردش آب و اثرات اقتصادی و اجتماعی حاصل از آن ، مشهد، آستان قدس رضوی، موسسه پژوهش‌های اسلامی گروه جغرافیائی،1364، این مقاله در اولین سمینار سراسری جغرافیائی جمهوری اسلامی ایران که در 20-16 اردیبهشت 1364 در مشهد برگزار شد، ارائه گردید.

3 - مطالعه‌‌ا‌ی‌ پیر‌امون‌ تغییر مد‌ار گردش‌ ‌آب‌ و ‌اثر‌ات‌ ‌اقتصاد‌ی‌ و ‌اجتما‌عی‌ حاصل‌ ‌از ‌آن‌، در "مجمو‌عه‌ مقالات‌ سمینار جغر‌افی‌". به‌ کوشش‌ محمد حسین‌ پاپلی‌ یزد‌ی‌. تهر‌ان‌: بنیاد پژو‌هشها‌ی‌ ‌اسلامی‌ ‌آستان‌ قدس‌ رضو‌ی‌، ۱۳۶۵، ج‌۱، ص‌ ۱۸۹-۲۱۲

4 - بررسی وضعیت کوچ و عشایر کهگیلویه و بویراحمد، فصلنامه عشایری ذخایر انقلاب، شماره 1، زمستان 1366

5 - اقتصاد و کشاورزی عشایر ایران، فصلنامه عشایری ذخایر انقلاب، قسمت اول، بهار 1367، 14 ص، قسمت دوم تابستان 1367، 17 ص.

6 - عشایر، اسکان، مسکن، مجموعه مقالات سمینار تهای توسعه مسکن در ایران، جلد دوم،. تهران، وزارت مسکن و شهرسازی، سازمان ملی زمین و مسکن، 1373. 735 ص.، ص 394-383 این مقاله در سمینار تهای توسعه مسکن در ایران که در 13-11 مهر 1373 در تهران برگزار شد، ارائه گردید.

7 - ش‍اه‍ن‍ام‍ه‌ه‍ای‌ چ‍اپ‌ س‍ن‍گ‍ی‌، ‏م‍ی‍راث‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌، شماره‌ ۱۴، زم‍س‍ت‍ان‌ ۱۳۷۴، ص‌ ۲۴ ـ ۳۰. ‏

8 - ک‍وچ‍ی‌ه‍ای‌ ای‍ران، پ‍ی‍ام‌ ی‍ون‍س‍ک‍و، س‍ال‌ ۲۶، شماره‌ ۲۹۴، ب‍ه‍م‍ن‌ ۱۳۷۴، ص‌ ۸ ـ ۹ ، ۳۵.

9 - مدیریت منابع آب در حاشیه کویر اشنیان، مرزبان دشت‌آباد در مقابل هجوم کویر، مجموعه مقالات دومین همایش ملی بیابان‌زایی و روشهای مختلف بیابان‌زدایی،. تهران، معاونت آموزش و تحقیقات (مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع) سازمان جنگل‌ها و مراتع، معاونت آبخیزداری، معاونت ترویج و مشارکت مردمی، وزارت جهاد سازندگی، 1375. ص 409. این مقاله در دومین همایش ملی بیابان‌زایی و روشهای مختلف بیابان‌زدایی که در شهریور 1375 در تهران برگزار شد، ارائه گردید.

10 - دو قنات از قنات های اردستان ارونه و مون، مجموعه مقالات قنات، جلد دوم. 684ص یزد: -، 1379. ص. 561 تـا 584.، این مقاله در اولین همایش بین المللی قنات، در سال 1379 در یزد ارائه شد.

11 - شگفتی های قنات های ایران، مجموعه مقالات قنات، جلد اول. 346ص. یزد:?، 1379. ص. 59 - 80. این مقاله در اولین همایش بین المللی قنات، در سال 1379 در یزد ارائه شد.

12 - م‍ع‍دن‌ ن‍م‍ک‌ طال‍ق‍ان، همراه با رضا اح‍س‍ان‍ی‌، ن‍م‍ای‍ه‌ پ‍ژوه‍ش‌، شماره‌ ۱۳ و ۱۴، ب‍ه‍ار، ت‍اب‍س‍ت‍ان‌ ۱۳۷۹، ص‌ ۱۰۸ - ۱۱۷.

13 - ت‍ح‍ل‍ی‍ل‌ اس‍ن‍اد ت‍ق‍س‍ی‍م‌ م‍ح‍ص‍ول‌ زراع‍ی‌ در س‍ردس‍ی‍ر ای‍ل‌ ق‍ش‍ق‍ای‍ی ، ان‍س‍ان‌ش‍ن‍اس‍ی‌، س‍ال‌ ۱، شماره‌ ۱، ب‍ه‍ار، ت‍اب‍س‍ت‍ان‌ ۱۳۸۰، ص‌ ۱۳ - ۳۴.

14 - شیوه های اخذ مالیات در مناطقی از عشایر لرنشین ایران، نامه انسان شناسی بهار و تابستان 1381; 1(1):17-31.

15 - سفر به دیار بختیاری، کریمی (نقد کتاب)، نامه انسان شناسی بهار و تابستان 1381; 1(1):195-197.

16 - فرهنگ یاریگری در ایران، درآمدی به مردم شناسی و جامعه شناسی تعاون؛ جلد اول: یاریگری سنتی در آبیاری و کشتکاری (نقد کتاب)، نامه انسان شناسی پاییز و زمستان 1381; 1(2):193-198.

17 - کتابچه سیاحت نامه بلوچستان، نامه انسان شناسی پاییز و زمستان 1382; 2(4):231-241.

- وی‍ژگ‍ی‌ ق‍ن‍ات‍ه‍ای‌ ای‍ران، ‏ک‍ت‍اب‌ م‍اه‌ ه‍ن‍ر، شماره ۵۷ و ۵۸، خ‍رداد و ت‍ی‍ر ۱۳۸۲، ص‌ ۱۲ - ۱۸.

19 - ساختار اجتماعی عشایر ایران، فصلنامه مطالعات ملی 1383; 5(1 (17)):43-84.

20 - طایفه میر در گذر تاریخ (نقد کتاب)، نامه انسان شناسی بهار و تابستان 1383; 3(5):231-247.

21 - تاریخ آب و آبیاری در ایران، ماهنامه آب، شماره 5، خرداد 1383، ص 3

22 - س‍اخ‍ت‍ار اج‍ت‍م‍اع‍ی‌ ع‍ش‍ای‍ر ای‍ران، ف‍ص‍ل‍ن‍ام‍ه‌ م‍طال‍ع‍ات‌ م‍ل‍ی‌، شماره‌ ۱۷،۱۳۸۳، ص‌ ۴۳ - ۸۴. ‏

23 - آب سنجی، دائره المعارف بزرگ اسلامی، نظر کاظم‌موسو‌ی‌بجنورد‌ی‌. تهر‌ان‌: مرکز د‌ایرة‌المعارف‌بزرگ‌‌اسلامی، جلد ا

24 - تعاونیهای کهن (علل تشکیل تعاونیهای کهن در رابطه با اقلیم ایران) ( مشخصات کتابشناسی این اثر به دست نیامد )

25 - قنات در ایران ( مشخصات کتابشناسی این اثر به دست نیامد )

26 - تعاونیهای تولید زراعی در ایران (هراسه در کشکوئیه بافت ) ( مشخصات کتابشناسی این اثر به دست نیامد )

27 - نظامهای تولید جمعی سنتی زراعی ، مسئولیت و تنگناها ( مشخصات کتابشناسی این اثر به دست نیامد )

28 - سنجش زمان در آبیاری سنتی قبل از رواج ساعت ( مشخصات کتابشناسی این اثر به دست نیامد )

29 - سلیمان تاجر سیرانی (نوآوریهای خلیج فارس تا دریای چین) قرن سوم ه.ق ( مشخصات کتابشناسی این اثر به دست نیامد )

30 - مشتا : جذر و مد و ماهی‌گیری سنتی در بندرعباس ( مشخصات کتابشناسی این اثر به دست نیامد )

31 - عشایر و کوچ( مشخصات کتابشناسی این اثر به دست نیامد )

32 - بوکن : ستگاه مقنیان یزدی ( مشخصات کتابشناسی این اثر به دست نیامد )

33 - ساخت سنتی در عشایر ایران ( مشخصات کتابشناسی این اثر به دست نیامد )

34 - آبیاری سنتی در کاشان( مشخصات کتابشناسی این اثر به دست نیامد )

35 - مسلمین و خط زمان( مشخصات کتابشناسی این اثر به دست نیامد )

36 - آبیاری سنتی در روستای شمسی رستاق (بخش اشکذر) یزد ( مشخصات کتابشناسی این اثر به دست نیامد )

37 - بندر قنات (سری نهفته در دل خاک ) ( مشخصات کتابشناسی این اثر به دست نیامد)

طرح های تحقیقاتی :

1 - انسان، محیط، دانش (آسمان) در استان یزد، طرح کاربردی، اجرا شده در سال 1373، موجود در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان میراث فرهنگی کشور، مدیریت پژوهشهای مردم‌شناسی، در این تحقیق بررسی رابطهء انسان با محیط زیست و دریافتهای او در موضوعات مختلف . دانسته‌های انسان در رابطه با آسمان در استان یزد گردآوری و مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت .

2 - ولایت تربت حیدریه، متنی در شناخت روستاها و مزارع (1296 هجری قمری)، طرح کاربردی، اجرا شده در سال 1374، موجود در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان میراث فرهنگی کشور، مدیریت پژوهشهای باستان‌شناسی، برای آشنایی با تاریخ و جغرافیای مناطق مختلف ایران، تحقیق مذکور اطلاعاتی را در مورد جمعیت روستاها، مزارع و ایلات ولایت تربت حیدریه ارائه می‌کند و از چهار قسمت مشخص به شرح: .1 شهر تربت حیدریه و مزارع اطراف .2 بلوکات واقع در گرمسیر ولایت .3 بلوکات واقع در سردسیر ولایت . ایلات و اکراد ولایت تربت ، تشکیل شده است . هر یک از قسمت‌های چهارگانه فوق دارای تقسیمات درونی کوچکتری است (ولایت ، بلد، بلوک ، قربه، و مزرعه) که دربردارنده شناخت محلی، تعداد خانوارها و ترکیب جمعیتی می‌باشند. اطلاعات منحصر این تحقیق عبارتند از آگاهی‌هایی درباره صحراهای روستای مهنه (بنه‌ها)، ایلات اطراف تربت حیدریه و ترکیب جمعیتی دهات ، شیوه تحریر ارقام جمعیتی، که همه با خط سیاق نوشته شده است و سه جدول ضمیمه جداولی می‌باشند که برای آشنایی و شناخت تحریر این ارقام آورده شده است . خط سیاقی به کار رفته در این تحقیق برای شمارش واحدهای مسی یا تعداد خانوارهای گروههای مختلف ساکن در ده است که ((باب )) نامیده شده است ، ضمنا گاهی به جای باب ((خانوار)) آمده است .

3 - تحلیل اسناد خالصه نظام زراعی سنتی ورامین بین سالهای 1290-1310 هجری قمری، تحلیلی از مجمع عشایری دهدشت براساس سند دشمن زیاری منطقه کهکیلویه، طرح کاربردی، پایان یافته در سال 1372، به همراه علی پاینده، موجود در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، بخاطر منسوخ شدن خط سیاق و سیاق‌نویسی از حدود سالهای 1308 به بعد خواندن اعداد و ارقام بسیاری از اسناد موجود در این زمینه با دشواری مواجه گردید، از این رو در این تحقیق به جهت احیاء اسنادی که به خط سیاق نوشته شده، تعداد 53 سند خالصه نظام زراعی سنتی ورامین متعلق به سالهای 1290 تا 1310 هجری قمری با روش مطالعه اسنادی، خوانده شده است که همگی آنها نیز مربوط به دهات خالصه ورامین است (در دوران قاجار به مناسبت اطلاعی که از حاصلخیزی دهات ، ورامین در افوه بود، اغلب آنها را اداره خالصه در اختیار گرفته بود) این تحقیق باعث می‌شود که این اسناد با تحریر امروزی در اختیار علاقه‌مندان و همگان قرار گیرد تا قادر باشند راجع به گذشته، شیوه زندگی، کشت و برداشت در این روستاها اظهار نظر نمایند.

4 - مال - تجمع‌های ستی عشایر ، نمونه بختیاری ، بویر ، ممسنی، اجرا شده در سال های 1370 تا 1371، موجود در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، با مسئولیت جواد صفی نژاد و به همراهی بیژن افسر کشمیری و شاهرخ ترغیبی، تعیین و شناسائی آخرین شکل تجمع‌های ستی در عشایر کوچ‌رو به همراه یک پیشنهاد جهت اسکان دوجا مکانی

5 - بازخوانی ، مطالعه ، تفسیر سند دشمن زیاری، طرح بنیادی اجرا شده در سال 1370 تا 1371، به همراه علی پاینده، موجود در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، شناختی از جامعه عشایری دشمن زیاری در حدود 5ˆ3 قرن قبل از نظر قشربندی اجتماعی ، ساخت سنتی مسائل کشاورزی ، شیوه زندگی و شناخت از مالکیت آن زمان.

6 - پژوهشی در تعاونی‌های عشایری کهکیلویه و بویراحمد ( سررود بویراحمد علیا )، طرح بنیادی، اجرا شده در سال های 1361 تا 1363، موجود در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، ازآنجاکه انجام هربرنامه اقتصادی - اجتماعی (خدمات تعاونی ) دربین عشایرکوچ‌رو نیاز به شناخت جامعی ازروابط سنتی واقتصاد بومی جامعه عشایری دارد وبدست آوردن اصولی که زمینه ای باشد جهت استقرار تعاونیهای جدید عشایری هدف اساسی این طرح است .

7 - سرشماری ولایت طبس، مسئول طرح کاربردی اجرا شده در سال 1374، موجود در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان میراث فرهنگی کشور، بخش مردم‌شناسی، این پژوهش جزو نخستین آمار نامه‌هایی است که طی سده گذشته در ایران تهیه شده و شامل اطلاعات گسترده‌ای درباره فرهنگ منطقه آمارگیری شده (طبس ) است و تحلیل مردم‌شناختی اطلاعات فراهم آمده در این سند، روشنی‌های بسیار بر مسائل فرهنگی منطقه می‌تاباند.

8 - ابزار کار سنتی در عشایر مرکزی ایران ( مشخصات این طرح به دست نیامد )

11 - رده‌های قومی استان کهگیلویه و بویراحمد (بهمنی و طیبی گرمسیری) ( مشخصات این طرح به دست نیامد )

12 - طرح مطالعه اجتماعی اقتصادی شرکت‌های سهامی زراعی (قصر شیرین و گلپایگان) ( مشخصات این طرح به دست نیامد )

13 - طرح مطالعه جامع اجتماعی ایلات کهگیلویه ( مشخصات این طرح به دست نیامد )

منابع برای مطالعه بیشتر درباره ایشان ‌

زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دانشمند فرزانه دکتر جواد صفی نژاد، گردآوری موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب، ‏ [ بی جا]: سحاب، ۱۳۸۳، ‏ ۴۸ص.


جلد بیست و یکم پژوهش‌های ایرانشناسی دربرگیرنده بیست و یک مقاله منتشر شد.

فهرست مقالات این شماره عبارتست از:

واژه پسته و منشا آن/ محمدحسن ابریشمی
صحیفه جعفری/ محمدرضا ابوئی مهریزی
دریای مازندران و خزرستان/ منوچهر احتشامی
چهار نامه درباره عقد و ازدواج غلامعلی عزیزالسلطان ملیجک ناصرالدین شاه/ کریم اصفهانیان
یادداشتهایی درباره برخی از حکایتهای مثنویهای عطار/ مهران افشاری


کوه مزدا (کوه خواجه) در دین مزدیسنا/ جواد اویسی


خوزستان در گذر تاریخ/ مهدی بیگدلی


نگاهی به مقاله کتیبه شاپور و شمع و چراغ/ یونس جعفری
شعر و شروای مشهور فرامرزی/ احمد حبیبی


ظهور و سقوط امیران زعابی در بندر ریگ/ علیرضا خلیفه زاده


کتابخانه اندرونی ناصرالدین شاه قاجار/ احمد شعبانی


سیری در بدخشان/ عنایت الله شهرانی
سنجر طهرانی/ سیدحسن عباس
علی بن محمدقاسم منجم مظفر گنابادی/ حسین علیزاده غریب


نمونه ای از ضرب المثلهای مردم بومی کهگیلویه و بویراحمد/ یعقوب غفاری
یک زبان و دو نام/ محمدکاظم کاظمی
واژه هایی از پیشه های تهران/ بهروز محمودی بختیاری
کهن واژه ای واگذاشته در نام صوفی هزار ساله/ سیدعباس
مهر ماه و جشن مهرگان/ رحمت الله نجاتی
مویه های غریبانه فردوسی بزرگ در سوگ همسر مهربان/ موسی الرضا نظری

پیوستها/ طهمورث ساجدی



ترکیب جمعیتی کوه گیلویه در حدود سال ۵۰۰چگونه بوده (لر‌های بومی، تازه واردان ترکمن، همسایگان قدیمی شول و مهاجران جدید لر یعنی خاندان فضلو که سلسله اتابکان لر را تشکیل دادند).
خبردنا؛ ماجرای طوایف مهاجر و شکل گیری اتابکان لر بزرگ از جمله جالب‌ترین مباحث تاریخ لر هست که کمتر بهش پرداخته شده.من در کتاب تاریخ شول حیاتداود» کمی به این موضوع در صفحات ۶۹ تا ۷۷ پرداخته ام.

خلاصه:

طبق گزارش منابع، لر‌های بومی کوه گیلویه از حدود سال ۳۰۰ تا ۵۰۴ در اطراف ارجان (کوهگیلویه) حضور تاریخی داشته اند (تاریخ گزیده و تاریخ کامل ابن اثیر).
 
شول‌ها مرکز اصلی شان همانطور که مینورسکی حدس زده در حدود شهرستان رستم امروزی بوده اند و نور آباد ممسنی. حالا پیشروی شول‌ها به طرف کوه گیلویه احتمالا تا حدود باشت امروزی بوده.

زیرا حکام بومی لر کوه گیلویه مانند ابرک لر» حضورش در وقایع سال ۵۰۲ به همراه اتابک چاولی دیده می‌شود (ابن اثیر). پسرش نصیر الدین بن ابرک لور هم که تا ۵۰۴ زنده بوده.

پس شول‌ها نمی‌توانسته اند سرزمین این حاندان دیرسال لر را کامل تصرف کرده باشند. اما کشاکشی در میان شان بوده.همانطور احتمالا بین جایزان تا ارجان (بهبهان) نیز در دست اتابک چاولی بوده بین سال‌های ۴۹۰ تا ۵۰۹.

در حدود زیدون هم که از آغاز دوره سلجوقی دیگر گروه ترکمان یعنی اجداد اتابکان سلغری فارس خیام افراشته بودند (به سه قرینه من زیدون را منزلگاه زمستانه شان می‌دانم: ۱- اشاره منابع به حضورشان در کوه گیلویه و حتی آغاز قیام شان برای تصرف شیراز و کل فارس از کهگیلویه و همچنین اطراف بروجن (چمن گندمان/ منزلگاه تابستانه) نیز (شیرامه).

۲- نام زیدان یا به قول فارسنامه ناصری زیدون در اسامی بچه هایشان دیده می‌شود.

۳ - پناهنده شدن بوزابه در سال ۵۳۱ در قلعه گلاب).

ببینید ترکیب جمعیتی کوه گیلویه در حدود سال ۵۰۰چگونه بوده (لر‌های بومی، تازه واردان ترکمن، همسایگان قدیمی شول و مهاجران جدید لر یعنی خاندان فضلو که سلسله اتابکان لر را تشکیل دادند).

پس شول‌ها اگر کر وفری داشته اند و نیمی از کوه گیلویه یا لرستان را در دست داشته اند همان تا حدود باشت بوده، زیرا دهدشت و کوه منگشت (با توجه به جدال مکرر بر سر آن) در قلمرو خاندان ابرک لور کوه گیلویه‌ای بوده تا زمان ظهور اتابکان لر بزرگ.

اما مهاجران خاندان فضلو که از جبل سماق حلب در حدود سال ۵۰۰ به کوه گیلویه آمده اند احتمالا یک جایی مانند باشت فرود آمده اند (شبانکاره‌ای می‌گوید در حدود ایالت شولستان. مستوفی می‌گوید: کوه گیلویه).
شبانکاره‌ای می‌گوید: ابتدا امرای شول خواستند پیش از برخاستن درد سر از این مهاجران جدید آن‌ها را برانند. صص ۲۰۶ و ۲۰۷.

اما روز بعد امیرعلی فضلوی با شول‌ها درگیر شد و آن‌ها را عقب راند. لابد تا همان محدوده‌ی قومی و جغرافیایی و تاریخی شان مثلا رستم امروزی. من حدس می‌زنم اجداد اتابکان لر بزرگ، اول شول‌ها را از حدود باشت بیرون کردند.

در گام بعدی بر نصیرالدین لور از خاندان بومی - سنتی حاکم کوه گیلویه احتمالا در حدود سال ۵۰۴ غالب شدند.
امیرعلی جد اتابکان لر بزرگ حدود ۵ سال بر میراث خاندان نصیرالدین لور حکومت کرد و طبق گزارش جهان آرا توسط شول‌ها کشته شد (غفاری، ص ۱۷۰).
 
پس در خصوص شول‌ها و لر‌ها که بومیان کوه گیلویه بوده اند و سپس حضور ترکمن‌ها مانند سلغری‌ها و خاندان اتابک چاولی که بعد از قدرت گرفتن سلجوقیان در جنوب ایران دیده می‌شوند. جای تحلیل زیاد است که می‌توانید به کتاب تاریخ شول حیاتداود» اثر اینجانب علیرضا خلیفه زاده» مراجعه نمایید. صفحات ۶۸ تا ۸۰ و بعد تر.
 
علیرضا خلیفه زاده
دکتری تاریخ ایران دوره اسلامی و مدرس دانشگاه

https://khabardena.ir/fa/news/44113/%D8%A8%D9%88%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%84%D8%B1-%DA%A9%D9%88%D9%87-%DA%AF%DB%8C%D9%84%D9%88%DB%8C%D9%87-%D8%B7%D9%88%D8%A7%DB%8C%D9%81-%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%AC%D8%B1-%D9%84%D8%B1-%D9%88-%D8%B4%D9%88%D9%84%E2%80%8C%D9%87%D8%A7

قبلا سکه عدل رستم کوه گیلویه را منتشر کرده بودم 
حالا مطلبی دیگر . 


دکتر میرزا محمد حسنی ” در آذرماه ۱۳۹۸ در سخنرانی که درباره سکه های آل مظفر در موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران داشتم فرصتی پیش آمد تا دوست ارجمند استاد بزرگوار جناب مهندس بهرام علاالدینی را ببینم . آقای علاالدینی را چند سالی است که میشناسم . ایشان حاصل سالها مطالعه و تجربه خود در ارتباط با سکه های ایرانی را در قالب ۷ جلد کتاب منتشر و در اختیار علاقمندان مباحث سکه شناسی قرار داده است.ایشان از سر لطف نسخه ای از کتاب تازه انتشار یافته شان به نام سکه های ایران ؛ قره قویونلو و‌ آق قویونلو و مشعشعیان خوزستان »را به بنده هدیه کردند . شب مشتاقانه کتاب را تورقی کردم و از مشاهده تصاویر بسیار خاصی از سکه هایی که در این کتاب معرفی شده بود لذت بردم. در صفحه ۲۴۵ کتاب سکه ای از سلطان رستم بن مقصود بن اوزون حسن» یکی از سلاطین سلسله آق قویونلو ضرب فرگ معرفی شده بود.تا جایی که نگارنده اطلاع دارد این سکه پیش از این معرفی نشده بود.

بطور کلی کهن ترین شواهد فعالیت ضرب سکه در فرگ (فرج) به دوره آل بویه (سالهای ۴۰۴ و ۴۰۷ هق) بازمی‌گردد. (این سکه ها پیش از این در مقاله ای توسط نگارنده معرفی شده است)

 ضرابخانه فرگ به فعالیت خود در دوره امرای آل مظفر (شاه شجاع و شاه منصور) نیز ادامه داد. 

همچنین این ضرابخانه در دوره تیموری نیز فعال بوده و سکه هایی از جنس نقره و مس با نام امیر تیمور گورکانی در سال ۷۸۹ هق ضرب فرگ ضرب شده است. 

سکه رستم آق قویونلو ضرب فرگ سکه ای از جنس نقره است که بر سکه جهانشاه قره قویونلو سورشارژ (ضرب مجدد) شده است.‌سکه مورد بحث در اصل سکه ای از جهانشاه قره قویونلو(سال حکومت : ۸۷۲- ۸۴۱ هق) ضرب سال ۸۶۶ هق بوده که بنا به رسم مرسوم در دوره آق قویونلو ضرب مجدد شده است. یعنی رستم اقدام به اضافه کردن نام خودش بر روی سکه حکمران قبلی کرده است. این سورشارژ باید در دوران کوتاه پنج ساله حکومت رستم و در فاصله سالهای (۹۰۲_ ۸۹۷هق) ضرب شده باشد. سلطان رستم با سورشارژ عبارت مرسوم عدل رستم فرگ » نشانی از دوران تسلط خود بر منطقه فورگ در تاریخ ثبت کرده است.سورشارژ رستم آق قویونلو بر سکه جهانشاه قره قویونلو به احتمال زیاد در سال ۹۰۰ هجری صورت گرفته است. 

در این سال سلطان رستم حکومت مملکت فارس را به قاسم بیگ پرناک» واگذار کرد. (فارسنامه ناصری ؛ جلد ۱ ص ۳۵۷ ) به احتمال زیاد این حاکم در این سال اقدام به ضرب مجدد نام رستم بر سکه های رایج جهانشاه قره قویونلو در فارس و‌ از جمله در فرگ کرده است. بنظر می‌رسد این آخرین شاهد تاریخی فعالیت ضرابخانه فرگ در آغاز قرن دهم هجری باشد.بررسی های صورت گرفته نشان می‌دهد ضرابخانه فرگ در دوره صفویه فعال نبوده است.


تست تبلیØ

سایت اینترنتی متن کامل کتاب  هفت شهر لیراوی و بندردیلم 
به قلم علیرضا خلیفه زاده 
چاپ دوم 
انتشارات شروع - بوشهر 
قابلیت    مطالعه و مشاهده تمامی صفحات 
قابلیت  خریداری هر فصل جداگانه به قیمت صفحه ای دویست تومان 
قیمت خریداری فایل کامل این کتاب 
پنجاه هزار تومان 
به آدرس : 
liravi7.ir

کرانه شیبکوه ایران
کرانه شیبکوه ایران» شیبکوه در لغت به معنای کوهپایه است و این وجه تسمیه به دلیل مسافت دویست و هشتاد کیلومتری است که از بنک در شمال آغاز می شود و در جنوب به لنگه می رسد. البته در این بین افرادی هم هستند که اعتقاد دارند انتهای این جغرافیا در شمال، به شف (شیئو فعلی) یا مقام می رسد. شیبکوه از ساحل به خلیج فارس و از خشکی به تپه های کنگان و مغویه می رسد. ارتفاع این تپه ها به ترتیب ۱۰ و ۵۰ کیلومتر است. در این فاصله جغرافیایی، بندرهای متعددی وجود دارند که در حاشیه خورها بنا شده اند. جزایر شیخ شعیب (لاوان)، شاتور، هندورابی، کیش و فارور از نظر تقسیم بندی دولتی همگی تابع بخش شیبکوه بودند. منطقه ای که امروزه به نام شیبکوه می شناسیم، قبل ایراهستان نام داشته است، این کلمه در فارسی میانه از ترکیب ایراه به معنای ساحل و ستان که پسوند مکان است گرفته شده است. شیبکوه، بخشی از نواحی تحت فرمان اردشیر خوره بوده است. این متن اصلی مقاله است که از کتاب خلیج فارس، اعراب هوله سواحل شیبکوه ایران که ترجمه کتاب ویلیم فلور برداشت شده است.
بلوری فرد، الناز. کتاب کرانه شیبکوه ایران
کرانه شیبکوه ایران» شیبکوه در لغت به معنای کوهپایه است و این وجه تسمیه به دلیل مسافت دویست و هشتاد کیلومتری است که از بنک در شمال آغاز می شود و در جنوب به لنگه می رسد. البته در این بین افرادی هم هستند که اعتقاد دارند انتهای این جغرافیا در شمال، به شف (شیئو فعلی) یا مقام می رسد. شیبکوه از ساحل به خلیج فارس و از خشکی به تپه های کنگان و مغویه می رسد. ارتفاع این تپه ها به ترتیب ۱۰ و ۵۰ کیلومتر است. در این فاصله جغرافیایی، بندرهای متعددی وجود دارند که در حاشیه خورها بنا شده اند. جزایر شیخ شعیب (لاوان)، شاتور، هندورابی، کیش و فارور از نظر تقسیم بندی دولتی همگی تابع بخش شیبکوه بودند. منطقه ای که امروزه به نام شیبکوه می شناسیم، قبل ایراهستان نام داشته است، این کلمه در فارسی میانه از ترکیب ایراه به معنای ساحل و ستان که پسوند مکان است گرفته شده است. شیبکوه، بخشی از نواحی تحت فرمان اردشیر خوره بوده است. این متن اصلی مقاله است که از کتاب خلیج فارس، اعراب هوله سواحل شیبکوه ایران که ترجمه کتاب ویلیم فلور برداشت شده است.
بلوری فرد، الناز. کتاب خلیج فارس، اعراب هوله سواحل شیبکوه ایران. تهران: انتشارات سازمان نظام مهندسی معدن ایران، ۱۳۹۷.
فلور، ویلیم. The Hula Arabs.washington DC: MAGE، ۲۰۱۴.
در سده ۱۲ میلادی، نواحی جنوبی کرانه شیبکوه یا همان سیف ها، عرب نشین بوده اند؛ در حالی که نواحی شمالی آن همچون سیراف هیچ گونه جمعی عربی نداشته و در فارس نامه آمده: هوای این مناطق بسیار گرم بوده است. دو سیف نامی این ناحیه، سیف ابوزهیر در حوالی سیراف و سیف عماره واقع در روبروری جزیره کیش بوده اند. این مناطق، مسجد جامعی نداشته اند و در آنها چیزی جز نخل نمی روییده است تهران: انتشارات سازمان نظام مهندسی معدن ایران، ۱۳۹۷.
فلور، ویلیم. The Hula Arabs.washington DC: MAGE، ۲۰۱۴.
در سده ۱۲ میلادی، نواحی جنوبی کرانه شیبکوه یا همان سیف ها، عرب نشین بوده اند؛ در حالی که نواحی شمالی آن همچون سیراف هیچ گونه جمعی عربی نداشته و در فارس نامه آمده: هوای این مناطق بسیار گرم بوده است. دو سیف نامی این ناحیه، سیف ابوزهیر در حوالی سیراف و سیف عماره واقع در روبروری جزیره کیش بوده اند. این مناطق، مسجد جامعی نداشته اند و در آنها چیزی جز نخل نمی روییده است.

خلیج فارس، عربهای هوله کرانه شیبکوه ایران

زبان: فارسی
رده‌بندی دیویی: 955.9819
سال چاپ: 1397
نوبت چاپ: 1
تیراژ: 500 نسخه
تعداد صفحات: 269
قطع و نوع جلد: وزیری (شومیز)
شابک 10 رقمی: 6006422743
شابک 13 رقمی: 9786006422749
کد کتاب در گیسوم: 11450975

جدید ترین کتاب ویلم فلور که کمتر از سه ماه پیش چاپ شده 
این می باشد 
تاریخ انتشار 
15/9/2020
ایران دوره صفوی در منابع آلمانی 

ترجمه ایرانشناس شهیر هلندی 
دکتر ویلم فلور می باشد. 

ترجمه و تحشیه به انگلیسی 

ویلم فلور 
موضوع  تاریخ ،
 در قرن هفدهم ،
و 
  قرن هجدهم ، 
آذربایجان ، بندرعباس ، قندهار ، قشم و صفویان.

منابع آلمانی در ایران صفوی

معرفی از وبلاگ لیراوی 

در ذیحجه سال ۷۹۲شاه منصور آل مظفر حکومت قلعه گلاب و زیدان و بندر ماهی روبان را به شیخ محمود لیراوی واگذار کرد.
خبردنا - علیرضاخلیفه زاده؛ لیراوی نام یک طایفه و ناحیه در کناره‌ی خلیج فارس با بیش از ۷۰۰ سال تاریخ روشن می‌باشد و بلوک لیراوی به طور کامل در شهرستان دیلم (استان بوشهر) واقع شده است.

 لیراوی در قرن هشتم هجری از طوایف مشهور لر بزرگ و دارای دوبخش لیراوی بالابند (لیراوی کوه) و دشت لیراوی (لیراوی دامن بند) بوده.

نخستین شخصیت تاریخی آن شیخ محمود لیراوی در سال۷۹۲- ۷۹۳ توسط شاه منصور آل مظفر حکومت قلعه گل و قلعه گلاب - زیدان و بندر مهروبان را به دست گرفت (مثلثی که حدود جغرافیایی دشت لیراوی را تعیین می‌کند).  

قبل از این انتصاب شاهانه در منابع از قریه لیراو ، طایفه لیراوی ، ملوک دیراب (لیراب) ،قلعه دیراب (لیراب)  ، منطقه ویراب (لیراب) در قرن هشتم هجری مطالب مختلفی دیده می‌شود.

لیراوی‌ها در طول ۷۰۰ -۸۰۰ سال اخیر نقش برجسته‌ای در تاریخ ایران زمین داشته اند مانند امیر جلال الدین مسعودشاه لیراوی [۸۶۷ تا ۸۹۶]که سرخیلی لشکر قراقوینلو‌ها و امارت دیوان اغوری آق قویونلو‌ها (سر لشکریی) را برعهده داشت و در شمار "امرای کبار" فارس بود.  

لیراوی‌های ساکن در لیراوی بالابند (لیراوی کوه) یا کوه گیلویه به ایلات بهمئی، طیبی، خدری، شیرعالی، یوسفی و کمایی و کرایی و . (منابع پژوهشی بسیاری در این زمینه وجود دارد) و در دشت لیراوی (دامن بند) نیز به ایلات خضری، طوایف باباحسنی، خواجه گیری، اکبرغالبی، چاه تلخی، کاوی، احمدحسینی، بوالفتحی، بویراتی، گرّه ای، مظفری، و بسیار طوایف و خاندان‌های صاحب نام دیگر مانند خوانین پهلوانی و خاندان‌هایی که خودشان را منسوب امرای تاریخی لیراوی می‌دانند و . تقسیم می‌شوند.  

پراکندگی و ست گاه‌های طوایف لیراوی پیش از صد ساله اخیر:

استان بوشهر؛ علاوه بر دهستان‌های لیراوی در شهرستان دیلم در شهرستان گناوه و بلوک حیاتداود.

شهرستان بوشهر بلوک انگالی (هفت جوش و حیدری طوایف عمادینی)

دشتستان: سعدآباد، شبانکاره و بخش کلمه و جطوط و نظرآقا.

در تنگستان (خضری تنگستانی مشهور به خذرو).

استان فارس

روستا‌های سیف آباد و بالاده از بخش جره کازرون، روستای بورکی در بخش خشت و کمارج.  

استان چهارمحال و بختیاری طوایف و روستا‌های لیرابی (لیراوی) در شهرستان اردل و کیار و لردگان.

استان خوزستان شهرستان‌های باغملک و رامهرمز (بهمئی‌ها) و مسجد سلیمان و لالی و شوشتر (لیرابی و لهرابی و لورابی).

استان کوه گیلویه و بویر احمد شهرستان‌های بهمئی، گچساران و دهدشت (ایلات منشعب از لیراوی مانند: طیبی، بهمئی و.).

از چند شخصیت تاریخی لیراوی در میانه سال‌های ۷۹۲تا ۸۹۶هجری قمری در منابع تاریخی اشاراتی پر افتخار دیده می‌شود که در ادامه به آن‌ها پرداخته خواهد شد.  

امرای لیراوی

(۱)در ذیحجه سال ۷۹۲شاه منصور آل مظفر حکومت قلعه گلاب و زیدان و بندر ماهی روبان را به شیخ محمود لیراوی واگذار کرد.
 
قلعه شاه منصور در تنگ لیراو (لیراب) در لیراوی کوه نیز شاید به این پادشاه مرتبط باشد.
 
(۲) دومین رد تاریخی از امرای لیراوی که تا حالا مورد توجه محققان لر پژوه قرار نگرفته است:

در وقایع سال ۸۰۸_۸۰۹ه. ق چهار پسر عمرشیخ امیرزادگان تیموری یک سری اختلافاتی بین‌شان ظهور کرد.
پیرمحمد حاکم فارس امیرلطف اله امیرالامرای فارس را به منطقه سرحد چهاردانگه (مرز اقلید و یاسوج امروزی) فرستاد؛ و خودش به اصفهان لشکرکشی نافرجامی انجام داد و به شیراز بازگشت. منابع تاریخی می‌نویسند:در آن ایام لطف اله بن باباتیمور با "شیخ امیر لیراوی " صلح کرده! از امیرزاده پیر محمد روی گردان شده به نزد امیرزاده رستم در اصفهان رفت.

این روایت البته نشان می‌دهد که امرای لیراوی در دوره تیموری علاوه بر ساحل خلیج فارس تا قله دنا نیز در حوزه ی قدرتشان قرارداشته است.

(۳)امیر سهم الدین شنگل لیراوی است. این شخص در۲۶ ذی حجه سال۸۲۳ مطابق #روز ۲۰ دی ماه ۷۹۹ شمسی در اران قره باغ از قلعه گلاب به حضور شاهرخ تیموری شرفیاب شده است.
 
(۴)امیر شیخ لیراوی حاکم قلعه گلاب در وقایع سال ۸۲۳هجری نامش در منابع تاریخی دیده می‌شود؛ که برادرش امیر سهم الدین شنگل لیراوی به هنگام لشکرکشی شاهرخ تیموری به مناطق اران و قره باغ تنها امیری بوده که از جانب طوایف لربزرگ در روز ۲۶ذیحجه سال۸۲۳ (در تقویم هجری) به حضور شاه ایران مطابق ۲۰دیماه سال۷۹۹ شرف یاب شده است. پیام ایران دوستی نیاکان ما و حفظ مرز‌ها و اتحاد را در این روز پر شکوه تاریخی می‌بینیم.

5) امیر جلال الدین مسعود شاه لیراوی که از همه مقتدر‌تر بوده و اطلاعات خوبی از او در دوره زمانی ۸۶۷تا ۸۹۶داریم. او در دو دوره تاریخی قراقویونلو‌ها و آق قویونلو‌ها مقام سرلشکری داشته است.

دوره‌هایی که کمتر نام امرای ایرانی دیده می‌شود و عنصر ترک غالب است.

اطلاعات زیادی از این امیر کبیر قوم لر در دست است که می‌توانید در کتاب هفت شهر لیراوی و بندر دیلم (سایت کتاب liravi۷.ir) ملاحظه بفرمایید.

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

°Forever Young° Matthew's game آرتاپژوه دنیای حشرات Helen's life patriganon Anime Romans caimisdiaving دنیای سونیک ترجمه