(کاید همان واژه کاوی -کوی -کی) است

برای اینکه واژه کاید را بشناسیم و مانند واژه های فراوان در زمان لری و فارسی تبدیل حرف ها به یکدیگر را مورد توجه قرارداد هیچ برای نمونه (واز) میشود (باز) (خر) میشود (هر) – (خونه) میشود (هونه) (فیروز)(پیروز)(بهلی)میشود (بهلو) گلی میشود (گلو)که این تبدیل ها درگذر زمان انجام می گیرد .

 

باید بدانیم همان که کاید هان (کاوی – کوی - کی) است که معنی شاه میشود .

که معنی شاه میدهد .اگر بخش نخست واژه کاوی را که (کا) است کنار بگذاریم بخش دوم آن (وی) تبدیل به (ید) میشود  زیرا در زبان لری و فارسی (واو) به (ی) تبدیل میشود مانند پول -کوچه -پوک و صدها واژه دیگر که (واو) آنها تبدیل به (ی) میشود یعنی به (پیل - کیچه - پیک) تبدیل میشوند و باز هم در همین زبان لری و فارسی (ی) به (دال) تبدیل میشود مانند  کنجی -  بای-  مای-  شادبای-  خیا- گیا -  که میشود (کنجد - باد - ماد- شادباد -خدا - گدا) پس کاوی هم میشود (کاید) که گفتیم همان (کاوی و کوی و کی) است که در کیخسرو با کاوی خسرو و کی آرش یا کاوی آرش یا کی کاووس (کاوی کاووس) و سایر نامهای کیانیان آمده است. لقب دودمان امیری یعنی کایدها (کاویها) کلانتران و خاندانهای ایل مدی در کتاب مقدس اوستا کتاب گرانبهای پیامبر بزرگ ایرانی اشو زرتشت آمده است.

دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب (تاریخ ایران قبل از اسلام)  (کوی) را (کاوی) نوشته است و در صفحات  مختلف این کتاب بشرح زیر این موضوع را بیان داشته اند. صفحات20 -27-38- 53-  و کاویان جمع کاوی را در صفحات 22- 27- 29- 31- 35- 40 -  42- 44- 48- 54- 56- 61- 256- 284-  مرقوم  فرموده .ما هم برابر  نوشته های گذشته بیان داشتیم که بویر احمد هم تیره ای به نام ( قاید گیوی ) که به لهجه خودشان (کی گیوی ) می گویند وجود دارد و لر بزرگ از بختیاری تا کرانه های دریای پارس ست دارند که همان کیانیان هخامنشیان و ساسانیان هستند .

و شواهد زیر نیز گفته من را بیشتر اثبات می کند :

دیوها و مردمان جاودان و پری ها و کاوی ها و کرپن ها صفحه 253 فرهنگ شاهنامه

حسین شهیدی ( مازندرانی ) ( بیژن ) صفحه 553 ( کاویان ) جمع کاوی از کلمه اوستایی (کوی) Kavi(کی – کیان ) شاهنامه نام کسان حسین شهیدی (مازندرانی ) سعید قانعی در صفحه 3 – کتاب زرتشت پیامبران ایران باستان کوی را (کاوی) نوشته است آقای کریم کشاورز در ترجمه تاریخ ماد در صفحه های 616 و 617 (کوی) را (کاوی) نوشته است .

آقای امید عطایی در صفحه 213 کتاب پیامبر آریایی (کوی ها را)(کاوی ها) فرمانروایان نوشته است .

منصوره میرفتاح در کتاب جشن ها و آیین های ایرانی در صفحه 46 کوی را (کاوی) نوشته است .

زهرا – رهبری نیا – در کتاب سرزمین جاوید زرتشت صفحه 93 (کوی) را (کاوی) نوشته است.

(کاید) همان  (کاوی) است  که معنی (شاه) میدهد. و همچنین کلمه (کاید) است که معرب شده و بصورت (قاید) درآمده است .

همچنین مسعود رجب نیا در ترجمه تاریخ باستانی ایران  نوشته ریچارد نلسون فرای  در صفحات 96 -98 -101 (کاوی) نوشته است و همچنین در ابتدای جلد یک (یشتها) استاد پور داوود  (کوی) را (کاوی) نوشته است.

پس با نمونه های آورده شده از چند تن از دانشمندان  شکی باقی نمی ماند که (کاید) همان (کاوی) یا (کی) است  که معنی شاه  و اشراف میدهد.  و چون کاید در زبان عربی وارد شده تازیان آنرا (قاید) میگویند  که هنوزم تا اندازه ای معنی خود را نگه داشته است  که از آن رهبر و پیشوا نیز برداشت میشود.  

برای اینکه بهتر بدانیم (کوی =کاوی =کاید )یعنی چه و از کجا آمده اند شایسته است کتاب مقدس اوستای زردشت و شاهنامه  حکیم فردوسی بزرگ و سایر کتابها و متون ایران باستان از گذشته تا کنون را به دقت بخوانیم و بدانیم که تاریخ ایل های بختیاری همان تاریخ آمدن آریاییها به فلات مقدس ایران است.

در کتاب مقدمه ای بر شناخت ایل ها و چادر نشین ها و طوایف از ایرج افشار سیستانی در صفحه های 531 و 532 و 533 و 537 درباره بزرگان بویر احمد واژه کاید – و کایدگیوی را بکار می برد کریستنسن در صفحه 67 کتاب کیانیان درفش کاویانی ( درفش شاهی ) کاوی = کوی – کی = یعنی بزرگ می داند و واژه کی – کاوی را با کاویان یکی می داند

آقای نصرت الله بختورتاش در صفحه های کتاب تاریخ پرچم ایران واژه های – کاوی = کوی و کی و کاویانی که به شاه تعبیر شده درفش شاه خواندند که همان درفش کویها ( کاوی ها )( کی ها می باشد )

قایدان شولستان (ممسنی) خاندان چوگی بنام های قاید مراد – قاید شعبان – قاید رضا و قاید طلا – از رستم ممسنی به شیراز کوچ کردند و

در کلاه سیاه دشمن زیادی ممسنی تیره کایدی وجود دارد و طایفه قائدی یا قایدها و مال کائیدان در ممسنی هستند .

قوج لر را پژوهشگران از نژاد کردان – لولو بیان زاگرس می دانند که 2500 سال پیش در دزفول خوزستان حکومت مستقلی داشتند که به مرور (لور) و لر خوانده شد . بخشی از دزفول خوزستان سرزمینی بنام (لور) است .

بودند و تا سال 1004 قمری بویری ها یا کاییدی ها مورد حمله ی الله وردی خان سردار شاه عباس صفوی قرار گرفتند – در صفحه 254 همان کتاب گروهی که مال کاید یا قاید یا قایدان (کائیدهای ) چهارده تا می باشند – به ممسنی رفتند – کی گیوی ها – گیو سر گودرز را (نیای) خود می دانند – در صفحات 338 – قاید گیوی چند بار تکرار شد (کائیدهای چهارده تا) خانمای چرام و لوداب کهگیلویه و بویر احمد بودند .

کریستن دانماری در صفحه 67 کتاب کیائیان – درفش کاویانی را درفش شاهی معنی می کند و می نویسد – کاوی ها – کوی ها – کی ها یعنی بزرگ و واژه – کی – کاوی را با کاویان یکی می داند .

در جاوبد ممسنی – قاید خسرو – قاید میرزا – قاید ابراهیم – قاید حاجی و قایدعلی اکبر دیده میشود .

بختیاری – آلسترکی – مماید – جوانکی (جانکی) – گتوند – بتوند – جاکی لر اصیل بزرگ هستند .

یاقوت حموی – لرستان را میان اصفهان و خوزستان می داند – تواریخ دیگر لران و گردان را همسایه برخی لرها در عراق عجم  (اصفهان) گفتند – آسترکی ممایه – جوانکی (جانکی) زاهدیان گوتوند – بتوند – جاکی – سیراوی – ممویی – کمانکشی – مماسنی (ممسنی) نوایی – شب لر دارند – مجمع الانسان شبانکاره و تاریخ گردیده – ممسنی ها و بختیاری ها – جانکی ها – سیراوی ها و کهگیلویه از یک نژاد هستند.

زبان لری – مشتق از زبانهای باستانی بهلوی جنوبی و اوستایی است و درآن واژه های فارسی سره وجود دارد.

 

                   مهدی امیری(پردیس) آذر 1392

منبع: http://makvandii.blogfa.com/post/12